کد خبر: ۹۵۵۲

توبه‌‌نامه‌ی دیرهنگام محمدرضا پهلوی

بخش دیدگاه که به تازگی به پایگاه اینترنتی مرکز اسناد انقلاب اسلامی افزوده شده، محملی برای انعکاس نظرات اهل قلم، پژوهشگران و دانشگاهیان است تا نظرات و آراء پژوهشی جدید خود را در دسترس علاقه مندان به تاریخ و فرهنگ ایران معاصر و تحولات انقلاب اسلامی قرار دهند. فلذا ضمن سلب مسئولیت نسبت به محتوا و رویکرد علمی پژوهشگران، پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی پذیرای تمام جستارها، یادداشت ها و پژوهش هایی ست که به صورت روش مند و آکادمیک، درباب تاریخ ایران معاصر تدوین و نگاشته شده و آنرا در اختیار دیگر علاقه مندان این حوزه قرار خواهد داد.
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۱۵:۰۰

پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ حوادث نیمه‌ی دوم سال 56 و نیمه‌ی اول سال 57، موجب رویارویی سلطنت محمدرضا پهلوی با وقایع غیرمنتظره و در نتیجه گرفتاری حکومت در بن‌بست ناکامی‌ها و شکست شد. در این شرایط، شاه برای رهایی از بن‌بست، تحت فشار و اصرار درباریان و اطرافیان مجبور به خواندن متنی آماده شد. متنی که انباشته از ابراز پشیمانی و ناتوانی حکومت در مقابل خواسته‌های مردم بود. سخنانی که بیشتر اعتراف به اشتباهات، ابراز پشیمانی، توبه‌نامه و استمداد از مردم و روحانیون بود. هدف از خواندن متن، اعلام شروع اصلاحات جدید در حاکمیت پهلوی، دعوت به حفظ آرامش مردم معترض علیه سیاست‌های سرکوبگرانه‌ی حکومت و کنار گذاشتن اعتراضات، اعتصابات و راهپیمایی‌های گسترده توسط مردم بود. محمدرضا شاه امید داشت بدنبال اجرای این سیاست مردم شرایط جدید را بپذیرند و در نهایت آرامش به کل کشور برگردد و حکومت بتواند به موجودیت خود ادامه دهد. چرا که در آن شرایط بقا حکومت مهم‌ترین خواست محمدرضا شاه، درباریان و امریکا بود.

براساس بعضی از روایات، در ابتدا شاه از خواندن متن ذکر شده امتناع می‌کرد. اما با بحرانی‌تر شدن شرایط کشور، شدت‌ گرفتن فضای انقلابی و در نتیجه فشار اطرافیان، شاه ایران مجبور به خواندن برگه‌ی از پیش نوشته شده در مقابل لنز دوربین‌ها شد. در این متن اعترافات زیادی از سیاست سرکوبگرایانه‌ی رژیم پلیسی سلطنت پهلوی شد:

« ... شما ملت ایران، علیه ظلم، فساد و بی‌قانونی به پا خواستید. و من به شما حق می‌دهم که در مقابل این‌ها قیام کنید. انقلاب ملت ایران نمی‌تواند مورد تایید من بعنوان پادشاه ایران و بعنوان یک فرد ایرانی نباشد.. ادامه‌ی وضعیت کشور دیگر برای مردم قابل تحمل نیست... اشتباهات، فشار و اختناقاتی در گذشته در کشور بود که دیگر نمی‌گذاریم تکرار شود. من به نام پادشاه شما سوگند خورده‌ام که تمامیت ارضی مملکت، وحدت ملی و مذهب شیعه‌ی اثنی عشری را حفظ کنم و بار دیگر در برابر ملت ایران، سوگند خود را تکرار می‌کنم و متعهد می‌شوم خطاهای گذشته دیگر تکرار نشود و خطاهای گذشته را جبران کنم. متعهد می‌شوم پس از برقرای نظم و آرامش در اسرع وقت یک انتخابات آزاد برای آزادی‌های اساسی در کشور برگزار شود تا قانون و نظم در کشور که خون‌بهای انقلاب مشروطیت است کامل به مرحله‌ی اجرا در آید... من نیز پیام انقلاب شما را شنیدم و آن‌چه را که شما برای به‌دست آوردن آن قربانی داده‌اید تضمین می‌کنم...»

او در ادامه نطق خود می‌گوید که این تظاهرات مردمی بسیار گسترده و غیرمنتظره است. و این موج اعتصابات که بسیاری از آنها بر حق بوده اخیرا ماهیت و جهت یافته و ممکن است چرخ‌های اقتصاد مملکت و زندگی روزمره مردم را تلف کند و حتی تمامیت ارضی ایران را به ‌خطر بیاندازد. وی در ادامه وقایع آبان 57 کشور که موجب آتش‌سوزی‌های فراوان، هرج ومرج گسترده در سطح شهرها و کشته شدن تعداد زیادی از مردم شده بود را بسیار اسفناک خواند.

او می‌خواست بگوید که حاکمیت وی از هر سو در حال تهدید است و با رفتن وی از ایران، قطعا کشور تجزیه می‌شود و خطر تجزیه در کمین ایران است. او در مرداد ماه همان سال در کاخ تابستانی خود در رامسر گفته بود که اگر من از ایران بروم، ایران "ایرانستان" می‌شود. با این پیش فرض ذهنی محمدرضا شاه خروج خود را از ایران، موجب هرج و مرج بالا در کشور می‌دانست تا جایی که کشور تجزیه شود. البته قبل‌تر از این تاریخ، انگلیس و امریکا گفته بودند گه اگر قرار نباشد ما بر ایران حاکم باشیم دیگر نمی‌گذاریم کشوری با نام ایران وجود داشته باشد.

نکته‌ی حائز اهمیت در سخنان شاه پیشنهاد او بود. وی توصیه کرد که تشکیل دولت ائتلافی مرکب از سران گروه‌ها، جریان‌ها در ایران، بهترین گزینه‌ی موجود است. اما، شاه پیشنهاد کرد که قبل‌تر از تشکیل دولت ائتلافی، دولت موقت نظامی بر سرکار آید تا امنیت و آرامش بر کشور حاکم شود و بعد قدرت و حاکمیت، با انتخابات آزاد به دولت ائتلافی منتقل گردد و شخص شاه نیز در حکومت دخالتی نداشته باشد. البته مردم بر این باور بودند که پیشنهاد تشکیل دولت ائتلافی بعد از دولت موقت نظامی فریبی بیش نیست و دولت موقت نظامی قطعاً مخالفان را در سطحی وسیع سرکوب می‌کند.

در هر صورت به نظر می‌رسد که شرایط سخت حاکم بر کشور از یک طرف و فشار امریکا برای بازگشت شرایط عادی بر کشور از طرف دیگر، محمدرضا پهلوی را سردرگم کرده بود. و او نمی‌توانست وضعیت دشوار کشور را تحمل کند و یا سقوط را بپذیرد. بنابراین به دنبال ساخت پناه‌گاهی جدید بود تا با تکیه برآن بتواند قدرت از دست‌رفته‌ی و حکومت متزلزل خود را مجددا احیا کند.

او حتی در پی استمداد و کمک از روحانیت بود. بنابراین برخلاف گذشته که حتی از روحانیت با نام ارتجاع سیاه یاد می‌کرد و آن‌ها را  به شدت سرکوب می‌کرد، در این نطق که در هفته‌های پایانی حکومت پهلوی ایراد شد، دست به دامن روحانیت می‌شود و می‌گوید: « ... من در این‌جا از آیات عظام و علمای اعلام که رهبران روحانی و مذهبی و فکری جامعه و پاسداران اسلام و به خصوص مذهب شیعه هستند تقاضا دارم با راهنمایی‌های خود و دعوت مردم به آرامش و نظم برای حفظ تنها کشور شیعه‌ی جهان بکوشند... از پدران و مادران می‌خواهم از شور و احساسات فرزندان خود ممانعت به عمل آورند و از رهبران سیاسی می‌خواهم تا نیروهای خود را برای نجات میهن بسیج کنند و از جوانان می‌خواهم میهن را به آتش و خون نکشند و قول می‌دهم در راه انقلاب ملت ایران علیه استعمار، علیه ظلم وفساد در کنار شما باشم. و باری حفظ تمامیت ارضی و وحدت ملی و حفظ شعائر اسلامی و برقراری آزادی و پیروزی و تحقق خواسته‌ها و آرمان‌های ملی ملت ایران همراه شما خواهم بود.»

بدین ترتیب در نطق فوق برخلاف سخن‌های پیشین شاه که با جملاتی نظیر "من شاهنشاه ایران هستم" و "من افتخار ایران هستم"، آغاز می‌شد دیگر خبری نبود. همچنین وی که تا چند روز قبل از این سخنرانی، تمامی تظاهرات را به چپ‌ها و بیگانگان و عناصر نفوذی نسبت می‌داد و یا آن‌ها را بسیار اندک و ناچیز می‌شمارد به یکباره تصمیم گرفت صدای انقلاب ایران را بعد از حوادث 13 آبان 57 بشنود که دیگر بسیار بسیار دیر بود.

 

دیدگاه صرفاً بازتاب‌دهنده‌ی نظرات اساتید، محققان و پژوهشگران در حوزه‌های مختلف تاریخ معاصر است و مرکز اسناد انقلاب اسلامی بر آنست از این طریق فضای نقد و گفت‌وگوی علمی را فراهم نماید. انتشار این مطالب به معنای رد یا تأیید محتوای مورد نظر نیست.

این خبر را به اشتراک بگذارید:
برچسب ها: دیدگاه
ارسال نظرات