تاریخ و تجربه| جام‌جهانی ۲۰۲۲ در گفت‌گو با حمید دهقانی سفیر پیشین ایران در قطر

مدیریت ایرانی در سخت‌ترین جام جهانی؛ شکست پروژه انزوای ورزشی ایران

عکس لید
ما و امریکا و انگلیس در یک گروه قرار گرفتیم. چهارمی یا ولز است یا اسکاتلند و یا اوکراین. اسکاتلند و ولز که جزئی از انگلیس و بریتانیا هستند. اگر این‌ها هم نشوند اوکراین می‌شود که باز اوکراین یک موضوع مهمی در آن تاریخ است و من نمی‌دانم چگونه همهٔ این‌ها با هم همراه شد. من و سفیر آلمان کنار هم نشسته بودیم، وقتی قرعه‌ها انتخاب شد به شوخی گفت اسرائیل که نیامده در جام‌جهانی؟ می‌خواست بگوید فقط مانده که اسرائیل هم اضافه بشود
چهارشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۴

پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ «تاریخ و تجربه» عنوان نوپدیدی است که به زوایای مختلف تجربیات تلخ و شیرین حکمرانی در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی و راهکارهای پیش روی جامعه ایرانی در زندگی امروز می‌پردازد.

سال ۱۴۰۱، ایران با تحولات متعددی روبهرو بود و کشورهای غربی و برخی از کشورهای منطقه در شعلهور شدن مسائل داخلی ایران نقش مهم و تأثیرگذاری داشتند. آنها تلاش می‌کردند که موضوع ناآرامیهای پاییز ۱۴۰۱ نهتنها به یک بحران ملی، بلکه به بحران بینالمللی برای ایران در همهٔ عرصهها تبدیل شود؛ تا جایی که برخی از مخالفان صحبت از تحریم فوتبال ایران را مطرح کردند و برخی کشورها هم شاید تلاش می‌کردند که در عرصهٔ دیپلماسی ورزشی کشور ایران را منزوی و یا محروم از جامجهانی کنند. در آن دوره، قطر میزبان جامجهانی بود و شاید یکی از سختترین مأموریتهای سفیر ایران در دوحه، یعنی حمید دهقانی، دوران سه سالهٔ سفارت او در قطر باشد.

روایت آنچه بر تیم ملی در جامجهانی قطر گذشت گفتهها و ناگفتههای فراوانی دارد. از این رو پیرامون شرایط حاکم بر جامجهانی ۲۰۲۲ و تلاشهای دیپلماتیک ایران در آن دوره با دکتر حمید دهقانی سفیر وقت ایران در قطر به گفتگو پرداختهایم که در ادامه از نظر میگذرد.

 

جام جهانی در یک شهر!

جامجهانی فوتبال در سال ۲۰۲۲ اولین جامجهانی بود که در یک شهر برگزار میشد. اگرچه در مکتوبات و نوشتهها، نوشتهاند که در پنج شهر؛ ولی به دلیل این که قطر مجموعاً حدود یازده هزار و پانصد کیلومتر مربع بیشتر نیست و اکثریت قریب بهاتفاق این جمعیت در دوحه و اطراف آن هستند، حالا اگر ریان را یک شهر بگیریم با یک فاصلهٔ خیلی کم یا مثلاً خور را در نظر بگیریم با یک فاصلهٔ کم یا ورزشگاه جنوب که در جنوب شهر هست در فاصلهٔ کم از دوحه مجموعاً یک شهر است و برای اولینبار میتوانیم بگوییم جامجهانی دارد در یک شهر برگزار میشود. 

اگر جمهوری اسلامی ایران نبود ...

در سال ۲۰۱۷ چهارتا کشور عربی عربستان، امارات، بحرین و مصر، قطر را محاصره کردند و روابط خودشان را قطع کردند و زمین و دریا و هوا را بر آن بستند و قطر را از این وضعیت محدودی که داشت محدودتر کردند و اگر جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشور همسایه نبود که فضایش را به روی قطر باز کند، معلوم نبود چقدر قطر میتوانست مقاومت بکند در مقابل این و لذا آنها هم در این دوران تلاش میکردند که بالأخره این کار صورت نگیرد. یک مسئلهٔ دیگر هم اروپاییها داشتند و به هردلیلی میگفتند که در قطر بحث حقوق بشر رعایت نمیشود و به دنبال این بودند که با موضوع حقوق بشر به جنگ قطر بروند و یا میزبانی را از آن بگیرند یا آن را در یک سری موارد تسلیم کنند. 

وقتی اسرائیلی‌ها ناک‌اوت شدند

یکی از مسائل شاید این بود که بالأخره اسرائیلیها هم میخواهند بیایند آنجا بازدید کنند و تماشاچی باشند. قطر که آن را به رسمیت نشناخته چطور میتواند این کار را بکند، که آن هم باز بهنوعی حل شد و آنها هم بهعنوان تماشاچی شرکت کردند. منتها در عمل بهگونهای شد که صهیونیستها توسط افکار عمومی مردم حاضر در آنجا، اعم از عرب و مسلمان و حتی غیرمسلمان، منزوی شدند و در نتیجه علیرغم این که حضور داشتند، نتوانستند جلوه کنند. حتی یکی ـ دو تا حادثه هم پیش آمد که آنها را در واقع به تعبیر عامیانه ناکاوت کردند؛ یعنی نگذاشتند کاری که میخواستند با فضاسازی انجام دهند، یعنی دوربین بیاورند و گزارش بدهند، را عملی کنند. مردم رفتند آنجا و مصاحبههایی کردند که اینها خیلی بهتر دیدند که این کار را نکنند؛ چون عکسالعمل مردمی خیلی زیاد بود. 

مدیریت ایرانی در سخت‌ترین جام جهانی؛ شکست پروژه انزوای ورزشی ایران

از فرصت تا تهدید

حالا در همین فضا در داخل هم ما یک اعتراضاتی داشتیم یک سری مواردی بود که بخش عمدهای از وقت و ذهن مدیران وزارت خارجه را به خودش مشغول کرده بود. من خاطرم هست که ما دو جلسه داشتیم؛ یک جلسه چند ماه قبل از برگزاری و یک جلسه حدود یک ماه قبل از برگزاری. در جلسهای که چند ماه قبل از برگزاری جامجهانی داشتیم، وزارتخانههای مختلف آمده بودند و همه دنبال فرصتهایی برای استفاده از جامجهانی بودند که ما یک بهرهٔ اقتصادی، فرهنگی، تاریخی و در نتیجه یک بهرهٔ سیاسی هم ببریم؛ ولی وضعیت طوری پیش رفت که باتوجه به تحولات داخل ما در جلسهٔ یک ماه قبل از بازیها بیشتر دنبال این بودیم که اگر تهدیدهایی متوجه ماست رفع بشود. چون باتوجهبه بحث تحریمها و اینها بعید میدانستند ما بتوانیم از فرصتهای اقتصادی بهره ببریم. بیشتر دنبال این بودیم که تهدیدی متوجهمان نشود.

 

شوخی سفیر آلمان با قرعه ایران در جام جهانی

در قرعهکشی یک اتفاق جالبی افتاد که ما و امریکا و انگلیس در یک گروه قرار گرفتیم. یعنی در روز قرعهکشی اول انگلیس میشود چون سرگروه است، بعد امریکا، بعد ایران، این سه تا کشور. چهارمی کیست؟ آن چهارمی یا ولز است یا اسکاتلند و یا اوکراین. خب حالا اسکاتلند و ولز که جزئی از انگلیس و بریتانیا هستند. اگر اینها هم نشوند اوکراین میشود که باز اوکراین یک موضوع مهمی در آن تاریخ است و من نمیدانم چگونه همهٔ اینها با هم همراه شد. من خاطرم هست که من و سفیر آلمان در جلسهٔ قرعهکشی کنار هم نشسته بودیم، وقتی قرعهها انتخاب شد به شوخی به من گفت اسرائیل که نیامده در جامجهانی؟ یعنی مثلاً چهارمی اسرائیل نبود. میدانست ولی میخواست بگوید فقط مانده که اسرائیل هم اضافه بشود و نکتهٔ جالبترش این است که حالا آن وقت ما هنوز توافقمان با عربستان هم صورت نگرفته که بعدها صورت گرفت، تیم سوم یا تیم چهارم که قرار بود انتخاب بشود. ما سومین تیم بودیم یا دومین تیم که انتخاب شدیم. یکی از این انتخابشوندگان هم عربستان بود. یعنی در منطقه با عربستان و در سطح جهانی هم با امریکا و انگلیس. منتها به دلیل این که امکان ندارد که در یک گروه دو تا تیم از یک منطقه باشد یعنی دو تا آسیایی باشد، عربستان حذف شد و قرار شد یکی دیگر انتخاب بشود. فقط تنها استثنائش مربوط به اروپاست که میتواند در یک گروه دو تا تیم اروپایی باشد؛ ولی تیمهای آفریقایی، آسیایی یا امریکایی نمیتوانند.

 مدیریت ایرانی در سخت‌ترین جام جهانی؛ شکست پروژه انزوای ورزشی ایران

دیدار با علی دایی؛ از شایعه تا واقعیت!

یک آقایی که خیلی هم معلوم نبود یک شخص دروغین یا یک آدم اصلی است و تعداد محدودی طرفدار در فضای مجازی داشت، یک دروغی را در قرعهکشی مطرح کرد که خیلی جالب بود. از خودش یک داستانی ساخت و گفت در این قرعهکشی آقای علی دایی و آقای سفیر ایران با هم برخورد میکنند و پس از سلام و تعارف، سفیر ایران، آقای دهقانی، به علی دایی میگوید که چرا کراوات زدی؟ او میگوید شما؟ میگوید مگر مرا نمیشناسی؟ من سفیر ایران هستم. میگوید اینجا جای سیاست نیست و شما برو ریشت را بتراش و او هم میگوید برو کراواتت را در بیاور و او هم میگوید نه! تو برو ریشت را بتراش اینجا جای سیاست نیست. این را بهعنوان یک داستانی نقل کردند و در توییتر مطرح کردند. من هم آنجا پاسخ دادم، یعنی توییت زدم که اینجوری نیست.

البته من آقای دایی را ندیدم. من زنگ زدم به آقای دایی و به او خوشامد گفتم و گفتم که اگر کاری، چیزی هست ما در خدمت هستیم و خیلی خوشحالم که جنابعالی را بهعنوان یک ایرانی انتخاب کردند که آمدید در قرعهکشی شرکت کردید و اگر لازم است یک وقتی ما دعوت کنیم خدمتتان باشیم. خیلی تشکر و خیلی تقدیر کرد و گفت والله اینها ما را سر کلاس بردند. الآن دو روز است که من آمدم دائم ما سر کلاس هستیم یعنی باید آموزش ببینیم که چطور این را اجرا کنیم یعنی ما میرویم آنجا سر کلاس و در واقع این را بازی میکنیم که چطور برویم آن قرعهها را برداریم و باز کنیم و بخوانیم.

 

نغمتی که نعمت شد

چون تحریم بودیم و نمیتوانستیم با ویزاکارت و مسترکارت بلیت تهیه کنیم، نگران بودیم که مردممان نتوانند شرکت کنند. رفتیم با دوستان قطری و فیفا صحبت کردیم؛ استثنائاً در بین تمام کشورها تعدادی بلیت در اختیار ما قرار دادند که ما خودمان به مردم بفروشیم. بتوانیم با ریال ایرانی و در داخل اینها را خریداری کنیم. یکی از کارهای دیگری که با هماهنگی فیفا و قطر انجام دادیم این بود که این بلیتهایی که از فیفا گرفتیم را چون باید پولش را میدادیم به فیفا بابت طلبمان از فیفا کم کردیم یعنی هم طلب فدراسیون را وصول کردیم و هم بلیتها را گرفتیم و بعداً هم دوستان بلیتها را در اختیار خانوادهٔ فوتبالی ایران گذاشتند و یک مقدار زیادی را هم فروختند. یک تعدادی بلیت هم جدای از آن بلیتها بهصورت مجانی از میزبان دریافت کردیم که آنها را هم در اختیار وزارت ورزش قرار دادیم.

 

از قطر تا کانادا؛ بازی با بازیِ تدارکاتی

یکی از کارهای دیگری که انجام داده بودیم این بود که بازیهای تدارکاتی را هم در قطر برگزار کردیم. واقعاً آدم دلش میگیرد که برخی از مسئولین در دستگاهها یا فریب میخورند یا هماهنگ هستند. مثلاً بازی را با قطر هماهنگ کردیم که در قطر برگزار بشود، در آخرین لحظه یکی میآید و میگوید من هماهنگ میکنم برای شما که بازی را ببرید در کانادا برگزار کنید، آن هم در وضعیت حوادث ۱۴۰۱ کانادا میخواهیم برگزار کنیم و در آخرین لحظه چون کانادا رد میکند، زنگ میزنند به من که آقا! ما میخواهیم دوباره به قطر برگردیم و شما کمک کن و ... من وقتی به دوستان قطری زنگ زدم، دوستان قطری گفتند که خب ما با هم توافق کرده بودیم. شما وقتی قرار بود بروید کانادا یک کلمه به ما زنگ نزدید که آقا! ما نمیآییم دیگر. از روزی که با هم توافق کردیم که بیایید اینجا، تا لحظهای که آن را به هم زدید یک کلمه نگفتید ما میخواهیم برویم کانادا! حالا امروز که کانادا به هم زده دوباره به ما میگویید؟! خب خیلی از برنامهها به هم خورده، خیلی از کشورهایی که ما هماهنگ کرده بودیم با شما بازی کنند آنها رفتند با کسی دیگر بازی کردند. ما که ننشستیم که شما فقط بیایید. بالأخره با چه سختی ما دوباره این کار را راهاندازی کردیم و دوباره اینها به قطر آمدند. قطر همه چیزش هم رایگان بود یعنی هم ورزشگاهها، هم هتلها، هم تأمین تیمها، همهٔ اینها به عهدهٔ قطر بود و قطر یک میزبانی خیلی خوبی برای تیم ملی ما فراهم کرد که بازیها آنجا برگزار بشود.

 مدیریت ایرانی در سخت‌ترین جام جهانی؛ شکست پروژه انزوای ورزشی ایران

 
موضع قاطع علیه همجنس‌گرایی

بعضی از این همجنسگراها به قطر ایراد میگرفتند که نمیگذارند ما بیاییم و حضور و بروزی داشته باشیم و قطر سفت جلوی اینها ایستاد. قطر در جامجهانی کاری نکرد که ارزشهای دینی و اخلاقی را زیر پا بگذارد؛ یعنی هم همجنسبازها را نگذاشت وارد بشوند و هم پرچم آنها را ممنوع کرده بود که بههیچوجه به کار نگیرند. حتی یادم هست که یکی از هواپیماهایی که پرچم آنها را زده بود یا یک علائمی از آنها را زده بود نگذاشت آنجا فرود بیاید و مجبور شد برگردد به یک کشور دیگر برود و با یک هواپیمایی که این آرم و لوگو را نداشت بیایند وارد بشوند. فکر میکنم آلمانیها بودند. قطر با اینجور مسائل برخورد میکرد.

از جمله مثلاً در افتتاحیه، قطر با آن کاری که انجام داد حتی قرآن قرائت کرد، آیهٔ «إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ» را در قالب آن برنامهای که ارائه کرد، آورد. این آیه فقط صرف آیه نبود، آیهای که نشاندهندهٔ فرهنگ عمیق مردم اینجا و اسلام و قرآن بود، آیهای را انتخاب کرد که درواقع با «إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى» به همجنسگراها تذکر میداد را انتخاب کرد؛ یعنی صرفاً فقط یک آیه نبود و بعد هم «شُعُوبًا وَقَبَائِلَ» باز خودش مهم بود که از همه جاهای عالم در آنجا حضور دارند و نگاه قرآنی به تمامی شعوب و قبائل را نشان میداد و ازاینجهت هم خیلی خوب بود.

 

بازی اول؛ وقتی آرزوی مرگ کردم

بازی اول در ورزشگاه بینالمللی الخلیفه با انگلیس بود. آنجا بعضیها مینشستند و یک کارهایی میکردند که من دیدم حتی یکی از بازیکنان ما هم به بهانهٔ این که بند کفشش باز است نشست و... همان شروع کار که انگلیسیها دنبال این بودند که یک چنین نمایشی برگزار کنند که نوعی نمایش اعتراضی به همین بحث بود... در سرود هم بعضیها خواندند و بعضیها نخواندند. البته سرود هم در زمانهای گذشته اینطور نبود که همه بخوانند. سرود پخش میشد همه احترام میگذاشتند و ساکت بودند. ولی بعداً که این موضوع مطرح شد که آقا! بخوانیم یا نخوانیم؟ اینجا یک مقدار سیاسی شد وگرنه قبلش اینطور نبود که حتماً باید همه بخوانند. خب بعضیها نخواندند. دومین مشکلی که پیش آمد این بود که بلافاصله چند دقیقه بعد از شروع بازی این دروازهبان ما ناگهان آسیب دید و از بازی خارج شد.  بخشی از علت آن که گلهای زیادی خوردیم همین تعویض دروازهبان بود.

بعضی شعارها هم در ورزشگاه توسط تماشاچیها داده شد. هم یکی دو بار که حالا بعضیها توجیه کردند؛ منظور این بود، منظور آن بود. بیشرف، بیشرف گفتند. هم علی کریمی، علی کریمی گفتند. موقعی که گل میخوردیم میگفتند، نه موقعی که گل میزدیم. اشتباه نشود. آن وقت کسی نگفت بیشرف. آن وقت تشویق کردند و حالا بعضیها ممکن است بخواهند وارونه این را جلوه بدهند. شاید هم تیم ملی یا کادر تیم ملی آن لحظه دوست نداشت که از جانب تماشاگر چنین چیزی به تیم ملی گفته شود یا تیم ملی کسانی باشند که شایستهٔ بیشرف، بیشرف باشند. به هرحال خیلی برای من سخت بود. آن موقع من آرزوی مرگ داشتم و ای کاش روی صندلی نمینشستم درحالیکه سفیر ایران باشم و مردم ایران در یک کشور خارجی، آشکارا و در منظر مردم و جهانیان با همدیگر دعوا داشته باشند. خیلی برای من سخت بود.

 مدیریت ایرانی در سخت‌ترین جام جهانی؛ شکست پروژه انزوای ورزشی ایران

بازی دوم؛ و اینک فوتبال!

بازی دوم دیگر اینطور نبود. همگی هم سرود خواندند هم دروازهبانمان آقای بیرانوند بود. هم بالأخره ولز بود و انگلیس نبود. شاید اگر بازی اولمان هم ولز بود اینطور نمیشد. بالأخره دو ـ هیچ آن بازی را بردیم. فقط بحث برد نبود، واقعاً ایران خوب بازی کرد؛ یعنی بازی با ولز بازی کمی نبود و بازی خیلی مهمی بود. ولی بازی ایران بسیار شعفانگیز و شورانگیز و خوشحالکننده بود. من در نیمهٔ دوم یکباره یک آدمی را در بین تماشاچیها دیدم که مربوط به این مسائل بود؛ چون ما از آن بالا بعضیها را میدیدیم، یکدفعه یادم افتاد راستی ما یک مسئلهای هم داشتیم که مسائل سیاسی بود. اینقدر بازی تغییر کرده بود و فقط فوتبالی شده بود که اصلاً ذهن ما فقط رفته بود دنبال همان فوتبال و خب امیر قطر آنجا از جایگاه اختصاصی خودش در ورزشگاه آمد و برای هر دو گل ما دست زد و ما هم تشکر کردیم و در توییت هم آوردم.

بازی سوم؛ غیرآمریکایی‌ها طرفدار ایران بودند

بازی سوم خب بازی امریکا بود. بازی سوم میتوانم بگویم که اکثریت ورزشگاه هر کسی غیرامریکایی بود ما را تشویق میکرد. یادم هست وقتی داشتیم به VIP میرفتیم، سه ـ چهارتا از خانمهای قطری که آلثانی بودند و به آنها میگویند شیخه یعنی خاندان حاکم بودند آنها هم در آسانسور با ما بودند که به جایگاه خودشان بروند. پرسیدم شما برای تشویق چه تیمی میآیید؟ گفتند برای تشویق تیم ایران. یادم هست سفیر الجزایر به من زنگ زد که ما میخواهیم برای تشویق ایران بیاییم و بلیت هم نداریم. اگر راهمان ندادند از بیرون تشویق میکنیم. با او هماهنگ کردم گفتم شما دم VIP بایست من به شما بلیت میدهم. من میدیدم که جمعیت چطور تشویق میکند. البته امریکاییها هم بودند و سرانجام ما یک مقداری در نیمه اول کند جنبیدیم و خب یک گل خوردیم وگرنه امکان این که بازی را مساوی کنیم بود و با مساوی کردن بازی هم ما به مرحلهٔ بعد جامجهانی راه پیدا میکردیم و از مرحلهٔ گروهی عبور میکردیم.

 

معمای چهار سال بعد

دوستان قطری خیلی کمک کردند، فیفا همراهی کرد، ولی دوستان قطری خیلی کمک کردند. الآن هم که قطر هست این هماهنگی دارد انجام میشود ولی بایستی فکر دیگری بیندیشیم چون جام بعدی در امریکا، مکزیک و کاناداست و چهل و هشت تا کشور هم هستند. هیچکدام از این امکانات ممکن است آنجا فراهم نشود، نه بحث بلیتش نه بحث هماهنگیهای ورود و خروج تماشاچیها و سه سال دیگر هم بیشتر نیست. چهل و هشت تا کشور هست و ما هم حتماً جزء آنها هستیم و این احتمال وجود دارد که قرعه به نام ما در کانادا و امریکا بیفتد، نه حتی مکزیک؛ و با هیچکدام روابط نداریم و اگرچه میتوانیم شرکت کنیم ولی اینجور نیست که دستمان باز باشد.

متن کامل گفتگوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی با دکتر حمید دهقانی سفیر سابق ایران در قطر در مجله گواه شماره تابستان 1403 منتشر شده است که علاقمندان برای تهیه آن می‌توانند از اینجا اقدام کنند.

فیلم کامل این گفتگو را از صفحه چندرسانه‌ای و یوتیوب irdc.ir  ببنید.

این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات