جنون شاه در خریدهای نظامی
پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ هزینهی نظامی و دفاعی برای هر کشوری ضروری است و همه کشورها هرچقدر هم با تنگی معیشت و کمبود بودجه مواجه باشند، حتماً بخشی از درآمد خود را برای حفظ و بهبود قدرت دفاعی هزینه میکنند. اما رژیم شاهنشاهی متهم بود که بیش از حد متعارف و ضرورت، خرید نظامی انجام میدهد و اصولاً یکی از دلایل نارضایتی مردم نیز قراردادهای تسلیحاتی رژیم شاه و نبود متخصصین برای استفاده از این تسلیحات بود.
ابوالفتح محوی (بازرگان و دخیل در پروژههای مختلف تجاری خدماتی و از مشاورین محمدرضا پهلوی) در خصوص خرید تسلیحات نظامی میگوید: «جنگ ۱۹۷۳ اعراب و اسرائیل و تحریم صدور نفت توسط اعراب به غرب و ازدیاد قیمت نفت هر بشکه پنج دلار، درآمد ایران را تا چهار برابر افزایش داد. این افزایش درآمد، شاه را چنان مست و مغرور کرد که به نخستوزیر خود دستور داد تا در بودجۀ کل کشور بهخصوص بودجۀ ارتش تجدیدنظر کند. هویدا فریاد برآورد که دیگر مسئله بیپولی مطرح نیست. شاه ایران تقاضای خرید جنگافزار بیشتر، بهخصوص تانک و هواپیما و هلیکوپتر –کشتی و هورکرافت، از آمریکا و انگلیس کرد.
سوداگران حریص آمریکایی و انگلیسی هم از فروش مضایقه نداشتند، با آنکه میدانستند که ارتش ایران به واسطۀ نداشتن پرسنل باسواد کافی قادر نیست این همه تجهیزات را در دست بگیرد و به کار برد. آنان آگاه بودند که کشتیهای حامل این جنگافزارها و سایر مواد و وسایل لازم، لااقل شش ماه در خلیجفارس لنگر میاندازند و خسارات توقف را هم میگیرند تا نوبت به آنان برسد.
از طرف دیگر، ایران به قدر کافی راننده برای اتومبیل و کامیونهای باری ندارد چه برسد به خلبان هلیکوپتر و هواپیماهای آخرین مدل. ارتشبد خاتمی اغلب به من میگفت که نمیدانم چه طور به شاه حالی کنم که خلبانان بیسواد ما در حالی که هنوز دورۀ تکمیلی هواپیماهای اف پنج را تمام نکردهاند، باید آنان را برای پرواز با جنگندههای اف ۱۴ آماده کنم. وی پیشبینی میکرد که هواپیماهای جنگنده یکی بعد از دیگری سقوط خواهند کرد و یا روی باند فرودگاهها از بین خواهند رفت. او به من گفت که: شاید شخصی غیر از ارتشیها لازم است شاه را هوشیار کند. به قول ارتشبد خاتمی، امیرعباس هویدا یک بار نظر خاتمی را به شاه عرض کرده و از شاه پاسخ شنیده بود که شما به کارهای ارتش دخالت نکنید. ولی چون شاه از نیکسون در تهران قول گرفته بود که جز سلاحهای اتمی هرچه میخواهد از آمریکا بخرد، عجولانه پول نقد میداد و هرچه اسلحه میخواست میگرفت. از جمله، با شتاب سفارش هواپیماهای اف چهارده و اف پانزده به آمریکا داد.
ایران و عربستان تامین کنندهی هزینه کاوشهای علمی امریکا
آمریکا، بهخصوص وزارت دفاع این کشور، از سال ۱۹۷۳ که قیمت نفت به سرعت رو به ترقی گذاشت، به فکر افتاد که هزینههای سرسامآور کاوشهای علمی را که دولت آمریکا به کارخانههای اسلحهسازی میپرداخت، بر عهدۀ دو کشور نفتخیز نوکیسۀ ایران و عربستان سعودی بگذارد. به همین مناسبت، ژنرال فیشر فروش پنج دستگاه آواکس را در ازای پانصدمیلیون دلار برای هر هواپیما، به ایران پیشنهاد کرد. حال آنکه نقشههای آن هواپیما، تازه بر روی کاغذ آماده شده بود.
سازندۀ هواپیماهای آواکس شرکت بوئینگ است و سازندۀ وسایل الکترونیک کارخانههای دیگر بودند. نمایندگی بوئینگ را در ایران مهندس قطبی دائی شهبانو بر عهده داشت و کارخانههای الکترونیک را اشخاص دیگر نمایندگی میکردند. کارخانههای الکترونیک بیش از شرکت بوئینگ به ساختن این هواپیماها علاقه نشان میدادند. شخصی به نام آلبرت حکیم فروشندۀ اصلی لوازم الکترونیک آمریکایی در تهران بود. وی تشکیلاتی هم در تهران برای تعمیر این وسایل به راه انداخته بود.
پنتاگون با شرکت بوئینگ قراردادی امضاء کرده بود که اگر پنج دستگاه به ایران و یا عربستان بفروشد، باید یک فروند هواپیمای کامل را مجانی به ارتش آمریکا واگذار کند. من این مطلب را به شاه گفتم. شاه دستور داد طوفانیان به تحقیق بپردازد و در صورت صحّت داشتن قضیه، به پنتاگون اعتراض کند. زمانی که ادعای من به ثبوت رسید، شاه از پنتاگون گله کرد و مدتی سفارش هواپیماها به تعویق افتاد و بالاخره عملی نشد. شاه در عین حال پذیرفت که مخارج کاوشهای علمی و لابراتواری هواپیماهای اف ۱۴ را به قیمت هواپیماها اضافه کند و هشتاد فروند هواپیما از این نوع سفارش دهد. بدینترتیب، هم برادران لاوی ۲۸ میلیون دلار دلالی گرفتند و هم گرومن شرکت سازندۀ هواپیماها از ورشکستگی نجات پیدا کرد و هم دولت آمریکا از شر وام دادن به گرومن خلاص شد.
اسرائیل نیازمند قدرت ایران در مقابل اعراب
این معامله، صرفنظر از جنبۀ مالی، از لحاظ سیاسی نیز برای ایران گران تمام شد. مخالفان شاه در وزارت دفاع و وزارت خارجۀ آمریکا علیه ایشان جبهه گرفتند. اگر نیاز مبرم و رو به تزاید آمریکا به نفت خاورمیانه نبود و اگر رئیسجمهوری آمریکا و وزیر خارجهاش از شاه پشتیبانی نمیکردند، سیاست تسلیحاتی شاه با دشواریهای فراوانی رویارو میشد. دولت اسرائیل هم از نظر سیاست دفاعی خودش در مقابل اعراب، به ایران نیرومند احتیاج داشت و در تعقیب این سیاست بود که از تمامی قدرت و نفوذش به سود شاه استفاده میکرد.
شاه برنامهای داشت که از سال ۱۳۴۹ در مدت پنج سال، ششهزار میلیون دلار صرف هزینههای مستقیم نظامی کند و مخارج جنبی ارتش به میلیاردها دلار رسید. شاه، همانطور که در کتاب پاسخ به تاریخ نوشته، در نظر داشت که تا سال ۱۳۵۷ شمار افراد ارتش شاهنشاهی را به ۴۱۲ هزار تن و در سال ۱۳۶۱ به ۷۶۰ هزار تن برساند. مخارج چنین ارتش عظیمی را طوفانیان و ستاد بزرگ ارتشتاران هجده و نیم هزار میلیون برآورده کرده بودند. با این حال، شاه راضی به نظر نمیرسید و میخواست برای نیرومندی ارتش شاهنشاهی ایران سیهزار میلیون دلار دیگر نیز اختصاص دهد.
در مقابل این ارقام نجومی که به بهای خشک شدن هرچه سریعتر چاههای نفت منتهی میشد، دیگر دستگاههای انتظامی از قبیل ژاندارمری و پلیس و دادگستری بودجۀ کافی در اختیار نداشتند.
منبع: مصاحبه ابوالفتح محوی با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، به کوشش حبیب لاجوردی.