دریادلان آسمانی؛ جزئیاتی از عملیات مراورید در 7 آذر 1359
پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ عملیات مروارید یکی از عملیات مهم و موفق نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در دوران جنگ ایران و عراق است که در ۷ آذر ۱۳۵۹ به وقوع پیوست. این عملیات، به هدف انهدام توان نیروی دریایی عراق و مختل کردن صادرات نفتی این کشور از طریق دریا انجام شد و بهعنوان یکی از برگهای زرین تاریخ نیروی دریایی ایران شناخته میشود.
با آغاز جنگ ایران و عراق، صدام حسین تلاش میکرد از راههای مختلف صادرات نفت خود را حفظ کرده و برتری نظامیاش را در خلیجفارس تثبیت کند. دو سکوی نفتی الامیه و البکر که در شمال خلیجفارس قرار داشتند، نقش کلیدی در صادرات نفت عراق ایفا میکردند و همزمان بهعنوان پایگاه نظامی و اطلاعاتی این کشور برای کنترل منطقه مورداستفاده قرار میگرفتند.
نیروی دریایی ایران، با درک اهمیت این سکوها، طرحی برای نابودی آنها و تضعیف نیروی دریایی عراق طراحی کرد. عملیات مروارید در ۷ آذر ۱۳۵۹ با همکاری نیروی دریایی و هوایی ارتش ایران آغاز شد. در این عملیات، ناوچههای موشکانداز کلاس سامانه مانند پیکان و جوشن به همراه هواپیماهای جنگنده اف-۴ و اف-۵ وارد میدان شدند. عملیات مروارید نمونهای از هماهنگی بینظیر میان نیروهای هوایی و دریایی ایران بود.
این عملیات نهتنها نقش مهمی در جنگ ایران و عراق ایفا کرد، بلکه بهعنوان یکی از عملیات موفق دریایی در تاریخ جنگهای معاصر شناخته میشود. با انهدام سکوهای نفتی الامیه و البکر، صادرات نفت عراق از طریق خلیجفارس به طور کامل متوقف شد و این کشور مجبور شد به مسیرهای زمینی و دیگر روشها متوسل شود. ایران کنترل کامل خلیجفارس را در اختیار گرفت و برتری دریایی خود را بر عراق و کشورهای منطقه به اثبات رساند.
اصابت موشک به ناوچه پیکان
با استقرار تکاوران قهرمان نیروی دریایی، کیوان شکوهی، ناصر سرنوشت، کوشا و... بر روی ناوچه، پرسنل پیکان از آنها استقبال کرده و لحظات ناب و حساس پرالتهاب درگیری به پایان میرسید. هرچند که پرسنل پیکان خود ید و توان مقابله را داشتند و در آن روز سرنوشتساز سردمدار مبارزه در رزمگاه بودند، ولی گامهای مقدس تکاورانی که اسکلههای الامیه و البکر را به تلی از خاکستر تبدیل کرده بودند، عرشه این ناو را در آن لحظات زیبا عظمت بیشتری میبخشید.
اما گویا دقایق شیرین این لحظات دوام نیاورد. هنوز طعم پیروزی بر دشمن به کام ننشسته بود که حادثهای تلخ در شرف وقوع بود.
اصابت موشک، آسیب جدی به تأسیسات ناوچه وارد کرد و برق آن قطع شد. در قسمت آشپزخانه ناوچه، صدای آه و ناله و فغان تعدادی از پرسنل که در خون غلتیده بودند به گوش میرسید و لحظاتی بعد صداها خاموش شد. تعدادی دیگر زخمی روی زمین افتادند. در محوطة داخلی ناوچه به دلیل اصابت موشک سوم، تعداد ۲۷ نفر حضور داشتند که در همان لحظات اول به شهادت رسیدند. نیروهایی که روی عرشه بودند، حال خوشی نداشتند؛ هیچکدام از پرسنل ناوچة پیکان سالم نبودند و هرکدام بهگونهای زخمی شده و توان مقابله را ازدستداده بودند.
شناور عراقی به منطقه رسیده و پرسنل زخمی ناوچه پیکان را روی آب هدف قرار میدهد. آیا میخواهد با رگبار مسلسل به قتلعام زخمیها اقدام کند؟ تعدادی از زخمیهای روی آب شهادتین میگویند و تعدادی دیگر سعی میکنند خود را از تیررس عراقیها که اینک از روی شناور خود آنها را مورد هدف قرار دادهاند، بگریزند. عراقیها بر لب عرشه ناوچه خود ایستادهاند، اما گویا تصمیم دیگری گرفته میشود. آنها طناب به دست به دنبال اسارت درآوردن نیروهای ایرانی شناور بر روی آب هستند.
در ادامه اوضاع وخیمی که برای ناوچه عراقی به وجود آمد، تعداد مجروحین و کشتههای عراقی بیشتر شده بود و هیچگونه نشانی از امدادرسانی ارتش عراق به چشم نمیخورد. در این لحظات و در محل حادثه، دو بالگرد ارتش جمهوری اسلامی به منطقه نزدیک میشوند و عملیات نجات را آغاز میکنند و با استفاده از جلیقههای نجات، به نجات نیروهای ایرانی و عراقی میپردازند.
هیچ صدایی جز تلاطم آب دریا شنیده نمیشد. پاسی از شب گذشته بود و تعدادی از پرسنل ناوچه پیکان و تعدادی از عراقیهای بازمانده از ناوچة اوزا بر روی آب شناور بودند. پیکر بیجان و قطعهقطعة بسیاری از نیروهای دو طرف بر روی آب، همراه با امواج دریا بالا و پایین میشد. جریان آب به صورتی بود که آنچه را ساعتی پیش با خود برده بود، اینک دوباره به همان نقطه درگیری و برخورد بازمیگرداند.
روایتی از دو مجروح در این حادثه:
هر دو مجروح و خسته و هر دو در بیانتهای خلیجفارس به مقصدی نامعلوم شنا میکردند. روزنه امیدی از نجات در انتهای شب دیگر وجود نداشت، الا توکل به خدا. در تلاطم امواج دریا فقط و فقط یک طناب وجود داشت که یک سر آن به بازوان ناوبان یکم ناصر سرنوشت و انتهای دیگر طناب به بدن سروان عراقی گرهخورده بود. دو دشمن پیشین اینک در سکوت دریا در کنار یکدیگر شنا میکردند. سرمای نیمهشب پاییزی تا عمق وجودشان ریشه دوانیده و نسیم سطح دریا صورت زخمی و بدن خسته و رنجور شناگران و بازماندگان نبرد دریا را میآزرد و تشنگی امان هر دو انسان را بریده بود.
در همان حال بیحالی، خدمه پرواز او را به داخل کابین میکشند و پتویی را به روی او میاندازند. اما قبل از اینکه کاملاً از هوش برود، با لرزش کاملی که در گفتههایش مشاهده میشود، اشاره میکند که آن دیگری افسر بهجامانده از نیروهای عراق است و باید نجاتش دهند.
منبع: نجف پور ، مجید؛ از عرشه تا عرش : نیروی دریایی ارتش در دفاع مقدس؛ انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی 1403