|رسول رئیسجعفری| علل اقتصادی فروپاشی رژیم پهلوی
پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ دکتر رسول رئیسجعفری پژوهشگر تاریخ اقتصادی ایران و نویسنده کتاب «روایت یک فروپاشی؛ بنبست نظام سلطنتی از نگاه کارگزاران اقتصادی» در وبینار«جامعهشناسی اقتصادی سیاست و روایت یک فروپاشی» که به همت گروه اقتصادی انجمن جامعهشناسی ایران برگزار شده بود، به شرح زیر به نقش کارگزاران اقتصادی در تحلیل علل فروپاشی رژیم پهلوی پرداخت:
با توجه تجربههای آکادمیکی که در دهه هشتاد و آشنایی با طیف متنوعی از اقتصاددانان دانشگاه علامه طباطبایی که تأثیر عمدهای بر دیدگاههایم در تحلیل تاریخ اقتصادی پهلوی گذاشتهاند، همچنین همزمان تبلیغات نوستالژیک شبکههای خارجی درباره دوره پهلوی باعث شد که برای پژوهش در زمینه دلایل اقتصادی فروپاشی پهلوی انگیزه داشته باشم. از این رو تاریخ شفاهی هاروارد را به دلیل آنکه این مجموعه، به علت بارگذاری رسمی متنها و صوتها در سایت دانشگاه هاروارد، از اعتبار سندی بالایی برخوردار است (از طرفی این مصاحبهها خارج از ایران و بدون فشارهای سیاسی تهیه شدهاند، که بیطرفی نسبی آنها را تضمین میکند) برای پژوهش انتخاب کردم. با این حال، محدودیتهای ذاتی تاریخ شفاهی مانند سوگیری ذهنی راویان نیز بهعنوان چالشی پذیرفته شده است. البته تاریخ شفاهی بهعنوان منبعی مکمل برای سایر منابع تاریخی مفیدند. این پژوهش با تمرکز بر عوامل اقتصادی و رجال کلیدی که در تصمیمگیریهای اقتصادی پهلوی نقش داشتند، طراحی شده است.
دامنه مطالعهام را برای این پژوهش محدود به افرادی با پستهای کلیدی در سازمان برنامه، بانک مرکزی و وزارت اقتصاد محدود کرده و از میان مصاحبههای تاریخ شفاهی هاروارد، ۹ شخصیت برجسته اقتصادی از جمله بهمن آبادیان، ابوالحسن ابتهاج، علی امینی، و محمد یگانه را انتخاب کردهام چراکه این افراد به دلیل نقشهای کلیدی خود، دیدگاههای مهمی درباره عوامل اقتصادی فروپاشی پهلوی ارائه دادهاند. عوامل اقتصادی فروپاشی پهلوی از نگاه رجال آن دوره شامل افزایش بیرویه درآمدهای نفتی، بیانضباطی مالی، و غفلت از توسعه انسانی (بهمن آبادیان)، ضعف در برنامهریزی اقتصادی و ناتوانی در جذب نخبگان (علی امینی)، و فساد گسترده به همراه وابستگی اقتصادی به منابع خارجی (جعفر شریف امامی) بود. درآمدهای نفتی در دهه ۱۳۵۰، به جای بهبود زیرساختهای انسانی، صرف پروژههای بزرگ فیزیکی شد که توزیع غیرعادلانه ثروت و بیانضباطی مالی را در پی داشت. تمرکز بر ساختوساز به جای توسعه انسانی، به ضعف اجتماعی و اقتصادی منجر شد از این جهت سیاستهای اقتصادی دوران احمدینژاد شباهت زیادی به پهلوی داشت، بهویژه در زمینه مدیریت نادرست درآمد نفتی و نبود زیرساختهای مدیریتی مناسب اینگونه بود.
دکتر رئیسجعفری با بیان اینکه حکومت پهلوی دوم بیشتر به دلایل داخلی دچار فروپاشی شد، گفت: فروپاشی پهلوی ماهیتی اقتصادی داشت و بیشتر ناشی از ضعفهای مدیریتی و ساختاری در بهرهبرداری از منابع بود تا عوامل اجتماعی! از این رو تاریخ شفاهی و استفاده از اسناد تکمیلی، ابزارهای مهمی برای درک عمیقتر و واقعبینانهتر دورههای تاریخی محسوب میشوند.
رئیسجعفری به تحلیل مسائل اقتصادی و سیاسی ایران در دوره پهلوی و تاثیرات آن بر شرایط کنونی پرداخت و اظهار داشت: ایران تنها با مسائل اقتصادی مواجه نبود بلکه بسیاری از کشورهای دیگر نیز با مشکلات مشابهی روبهرو بودهاند. با رشد سریع درآمدهای نفتی د باید به موازات توسعه اقتصادی، توسعه تشکیلات و نیروی انسانی ماهر نیز مورد توجه قرار می گرفت در صورتی که بیشتر بر توسعه فیزیکی و پروژههای چشمگیر تمرکز شد. مسائلی مانند فساد در سیستم سیاسی و اقتصادی نیز یکی از دلایل اصلی فروپاشی اقتصادی ایران در آن دوران بود به طوریکه وجود یک نظام انگیزشی فسادپرور در سطوح بالای دولتی وجود داشت. فساد گسترده و بیاعتمادی مردم به دولت باعث شده بود که جامعه به یک جامعه فاسد و بیاعتماد تبدیل شود. بسیاری از افراد به این باور رسیده بودند که برای دستیابی به شغل یا موفقیت، باید ارتباطات ویژهای با دربار یا مقامهای دولتی داشته باشند. همچنین یکی دیگر از دلایل اصلی فروپاشی سیاسی و اقتصادی پهلوی، نبود مقاومت اخلاقی در برابر استبداد بود. شاه با خودکامگی و دخالت در امور اجرایی کشور، توانایی تصمیمگیری و استقلال نهادها را از بین برده بود. در این وضعیت، دولتها به کارگزاران شخصی شاه تبدیل شدند و استقلال از بین رفت. همچنین فساد به طور گسترده در سطوح بالای دولت و در دربار و نهادهای مختلف نفوذ کرده بود.
دکتر رئیسجعفری در ادامه بیان داشت: برخی از شخصیتهای برجسته اقتصادی دوره پهلوی از جمله ابوالحسن ابتهاج که نقشی کلیدی در نظام برنامهریزی اقتصادی ایران داشت، از فساد و اتلاف منابع ملی در پروژههای سرمایهگذاری انتقاد داشتند اما شاه انتقادناپذیر بود و این امر باعث گستردگی ضعف ساختارهای حکمرانی شده بود. فساد گسترده در فرادست در سطوح بالا بود چراکه افرادی از روابط خاص خود با دربار برای رسیدن به موقعیتهای دولتی استفاده میکردند. علی امینی نیز معتقد بود شاه به اصلاحات ساختاری اعتقادی نداشت و در امور اجرایی کشور تا جزئیترین مباحث دخالت میکرد، این اقدامات باعث شده بود که دولتها نهتنها استقلال نداشته باشند، بلکه به کارگزار شخصی شاه تبدیل شوند. مشکلات نهادی و بیاختیاری دولتها در برابر اراده شاه باعث بینظمی شده بود از این رو اصلاحات واقعی تنها در صورتی امکانپذیر بود که نظام حکمرانی بهدرستی بازنگری و اصلاح میشد.
رئیسجعفری به اهمیت مصاحبههای عبدالمجید مجیدی و غلامرضا مقدم در زمینه اقتصادی اشاره کرد و افزود: غلامرضا مقدم، یکی از بهترین مصاحبههای اقتصادی را در هاروارد داشته است. مقدم که دکترای اقتصاد از دانشگاه استنفورد داشت، در سمتهای مختلفی چون معاون وزیر بازرگانی و معاون بانک مرکزی ایران فعالیت کرده بود. مقدم مشکلات اقتصادی کشور را در دهه ۴۰ شمسی از جمله کسری بودجه و تضعیف قانون اساسی و نادیده گرفتن هشدارهای کارشناسان اقتصادی از سوی شاه از علل فروپاشی میدانست. مقدم در خاطرات خود اشاره کرده بود که درآمد نفتی ایران در آن زمان بهشدت افزایش یافته بود، اما با توجه به بالا رفتن هزینههای دولتی، این درآمدها برای جبران کسری بودجه کافی نبود. همچنین در سال ۱۳۵۰، گزارشی از وضعیت اقتصادی کشور در سازمان برنامه تهیه شد که وضعیت مالی و اجتماعی کشور را در سالهای آینده بسیار نگرانکننده توصیف میکرد. این گزارش به دولت و شاه ارائه شد، اما با مخالفت شاه روبهرو شد. شاه در جواب به گزارشهای اقتصادی گفت که به مشکلات مالی توجه نمیکند و درآمد نفت در آیندهای نزدیک مشکلات مالی کشور را حل خواهد کرد.
رئیسجعفری در ادامه به خاطرات محمد یگانه، وزیر امور اقتصاد و دارایی در سالهای ۵۶ تا ۵۷، اشاره کرد و گفت: یگانه در مورد نقش هویدا در تضعیف دولت و بیتوجهی به اولویتهای اقتصادی کشور صحبت کرده بود. وی به روایتی تلخ از آخرین دیدار خود با شاه اشاره کرد که در آن شاه پس از قیام ۱۷ شهریور دچار سردرگمی و ناراحتی شده بود.
رئیسجعفری به جمعبندیهایی از دوران پیش از انقلاب اشاره کرد که در آن به تحلیل واقعیات تاریخی و عدم پذیرش تفکرات کلیشهای پرداخته شده بود. برخی از مخالفان رژیم پهلوی در تلاش بودند تا همه چیز را سیاه نشان دهند، در حالی که در دوران سلطنت شاه کارهای بسیاری در زمینههای اجتماعی و اقتصادی انجام شده بود که ایران را تغییر داده بود. همچنین باید به نقش مردم در تعیین سرنوشت کشور و انکار تفکرات سادهانگارانه در تحلیل رویدادهای تاریخی توجه کرد. نگاه واقعبینانه و منصفانه به تاریخ ایران و تحلیل درست باید از سوی پژوهشگران مورد توجه قرار گیرد.
بخش دیدگاه محملی برای انعکاس نظرات اهل قلم، پژوهشگران و دانشگاهیان است تا آراء پژوهشی جدید خود را در دسترس علاقه مندان به تاریخ و فرهنگ ایران معاصر و تحولات انقلاب اسلامی قرار دهند. لذا ضمن سلب مسئولیت نسبت به محتوا و رویکرد علمی پژوهشگران، پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی پذیرای تمام جستارها، یادداشت ها و پژوهشهایی ست که در باب تاریخ ایران معاصر تدوین و نگاشته شده و آن را در اختیار دیگر علاقه مندان این حوزه قرار خواهد داد.