درسی که هویدا از سرنوشت تلخ حسنعلی منصور گرفت

پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ در تاریخ معاصر ایران، رابطه شاه با نخستوزیرانش همواره بر پایه توازن قدرتی نابرابر شکل میگرفت. شواهد تاریخی نشان میدهد که محمدرضا پهلوی تمایل نداشت نخستوزیری مقتدر و مستقل در کنار خود داشته باشد؛ بلکه ترجیح میداد کسانی را در این جایگاه منصوب کند که مطیع، وابسته و فاقد ابتکار عمل باشند. هرگاه نخستوزیری اندکی از این چارچوب فراتر میرفت و تلاش میکرد نقشی مؤثرتر در تصمیمگیریهای کلان کشور ایفا کند، دیری نمیپایید که یا برکنار میشد و یا سرنوشتی تلخ انتظارش را میکشید.
یکی از نمونههای بارز این مسئله، سرنوشت حسنعلی منصور بود که پس از ترور در بهمن ۱۳۴۳ مدتی در بیمارستان بستری شد و سرانجام درگذشت. خاطرهای که اسدالله علم در یادداشتهای خود از این واقعه نقل میکند، ابعادی تازه از این ماجرا را روشن میسازد و به تلویح نشان میدهد که شاه حتی تحمل نخستوزیری چون منصور را نیز نداشت. این خاطره، مقایسهای ظریف میان حسنعلی منصور و امیرعباس هویدا به دست میدهد و نشان میدهد که چرا یکی به حاشیه رانده شد و دیگری توانست سالها در سمت خود باقی بماند.
اسدالله علم در یادداشت روز ۱۳ آذر ۱۳۴۷ خود مینویسد:
«امروز گفتوگوهای متعددی، چه داخلی و چه خارجی، در حضور اعلیحضرت انجام شد و زمان زیادی به آن اختصاص یافت. ازجمله بحث درباره وضعیت دانشگاهها و عملکرد امیرعباس هویدا، نخستوزیر، مطرح گردید. شاه اظهار داشت که هویدا فردی بسیار زیرک است. من نیز عرض کردم که به هر حال مردم او را پذیرفتهاند و به نظر میرسد که او از سرنوشت حسنعلی منصور درس گرفته باشد. چراکه آن مرحوم بیش از اندازه جسور بود، در حالی که هویدا برعکس، فروتنی بسیاری از خود نشان میدهد.
در ادامه، داستانی را برای شاه نقل کردم: شیری شکاری انجام داد و از گرگ پرسید که چگونه این شکار را تقسیم کنیم. گرگ پاسخ داد که بخشی از آن برای اعلیحضرت باشد و باقی برای خدمتکاران. شیر بلافاصله با پنجه خود سر گرگ را از تن جدا کرد. سپس از روباه همین سؤال را پرسید. روباه پاسخ داد: سر شکار برای صبحانه اعلیحضرت، تنه آن برای ناهار و باقیمانده برای شام شاهانه. شیر از این پاسخ بسیار خرسند شد و پرسید: این تقسیمبندی هوشمندانه را از کجا یاد گرفتی؟ روباه پاسخ داد: از سر بریده گرگ. این حکایت، شاهنشاه را به خنده واداشت.»
اگرچه قضاوت قطعی درباره این خاطره بدون دسترسی به اسناد دیگر ممکن نیست، اما آنچه علم در اینجا به تلویح نزدیک به تصریح بیان میکند، این است که حسنعلی منصور در توزیع قدرت، خود را نیز یکی از ذینفعان میدانست، رویکردی که مورد پسند شاه نبود. در مقابل، هویدا از سرنوشت او درس گرفته و با فروتنی تمام، خود را صرفاً یک خدمتگزار نشان میداد.