چهار ماه بعد از تجاوز بعثیها به ارتفاعات میمک، فرماندهان و دلاور مردان تیپ یک لشکر 81 زرهی باختران - موسوم به تیپ اسلام آباد- به فرماندهی سرهنگ اسماعیل سهرابی توانستند یک عملیات تاکتیکی حساب شده را با جمعآوری و برآورد اطلاعاتی دقیق، طرحریزی و اجرائی نموده و ضمن آزادسازی کامل ارتفاعات سوق الجیشی میمک، اولین شکست رسمی را به نیروهای بعث عراق تحمیل کنند. این عملیات که در تاریخ 19 دیماه 1359 اجرائی شد، به یاد یکی از افسران تیپ اسلام آباد، عملیات خوارزم نام داشت.
کمیته ورزشکاران زیر نظر تختی در روز 30 تیرماه تشکیل گردید در این جلسه مذاکراتی پیرامون عمل خلاف دولت و ضعف هیئت حاکمه و اعمال زور و غیر انسانی مامورین انتظامی در روز سی تیرماه بعمل آمده و شدیدا دولت دکتر امینی مورد انتقاد قرار گرفت ضمناً در این جلسه مسئولین دوم انتخاب گردید تا در صورت بازداشت تختی کمیته بتواند به فعالیت خود ادامه دهد. در این جلسه اطمینانی – حقیقی – نوربخش – زندی – مقیمی شرکت داشتند.
مستند «سازمان»، از جدیدترین تولیدات موسسه فرهنگی هنری مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، امروز (دوشنبه ۱۷ دی) در نهمین جشنواره مردمی فیلم عمار اکران خواهد شد. در این مستند برای نخستین بار ناگفتههایی از پشتپرده روابط و فعالیتهای سازمان مجاهدین خلق منتشر میشود.
یکی از سیاستهای منافی با آزدای که همواره مورد انتقاد قرار گرفته است، سیاست کشف حجاب در تاریخ 17 در 1314 بود. امام خمینی نیز بارها با اشاره به این اقدام رضاخان و سختترین اعتراضا به آن، به تبیین این سیاست میپرداختند. ایشان درتاریخ 17 دی 57 در جمع دانشجویان و ایرانیان مقیم خارج در نوفل لوشاتو، جنایات رژیم پهلوی در کشف حجاب را اینگونه تبیین کردند: «امروز هفدهم دی است. من یادم هست (هر کس سنش به سن ماهاست یادش هست) که هفده دی چه شرارتی کرد این آدم! چه قدر به این ملت فشار آورد، چه اختناقی ایجاد کرد، چه محرماتی را هتک کرد، چه قدر سقط جنین شد در هفده دی، چه قدر ماموران و دژخیمان به مردم تعدی کردند و به زنها تجاوز کردند و زنها را از توی خانهها بیرون کشیدند.»
در بخشی از سند چنین آمده است؛ غدغن فرمائید به طوریکه ضمن شماره 1316/14663 هم دستور داده شده مامورین شهربانی با نهایت متانت و بدون اعمال زور بنحو مقتضی از قبیل جلوگیری از سوار کردن بانوان با چادر نماز در اتوبوسها و اتوموبیلها و راه ندادن به سینما ها و رستورانها و ادارات دولتی این موضوع را عملی نموده و نوعی انجام وظیفه نمایند که ایجاد زحمت و شکایت ننمایند.
حمید سبزواری میگوید: عدهای را دعوت کردند در باغ ملی، ما بچه بودیم رفتیم. صدای ساز و آواز میآمد و گفتند نمایش میدهند و من رفتم پشت در؛ زنها اول با حجاب آنجا رفتند و وقتی که آمدند بیرون، دیدیم که اینها حجاب ندارند. بعضی از آنها یک کلاه سرشان گذاشتند، سرشان را از خجالت داخل آن کردند. برخی از آنها دستشان را به صورتشان میگرفتند و از آنجا به سرشان میگرفتند؛ با یک وضع بسیار موهنی از آنجا خارج میشدند.
حسین شاهحسینی میگوید؛ آیتالله حائری درباره کشف حجاب حکم داده بود: «هیچ تبعیت نمیشود كرد، به هیچ وجه منالوجوه نپذیرید و تا آنجا كه میتوانید مقاومت كنید.»
دوران 16 ساله سلطنت مطلقه رضاخان بر ایران، متضمن اقدامات ضد فرهنگی متعددی بود که عمدتا با تأکید بر ترک سنتهای قدیمی و رو آوردن به مظاهر تمدن غربی صورت گرفت. از میان تمام جریانات فرهنگی حکومت پهلوی اول، قضیه کشف حجاب بیشتر مورد توجه واقع شده است؛ چراکه تحلیلگران تاریخ معاصر ایران عموما بر آنند که کشف حجاب یکی از اساسیترن اقدامات رضا شاه برای غربی کردن فرهنگ و ظواهر کشور بوده است. با سقوط حکومت رضاشاه، جامعه آن روی خود را نشان داد و مقاومت فرهنگی بانوان به ثمر نشست. اول اردیبهشت 1321 وزارت کشور طی مکتوبی به نخستوزیر از شکست سیاست طرح کشف حجاب پرده برداشت و نوشت: «جناب آقای نخستوزیر! به طوری که گزارش دادهاند چندی است استعمال چادر سفید و اخیرا نیز چادر سیاه بین بعضی از بانوان معمول گردیده، در خیابانها و معابر با چادر در حال عبور دیده میشوند»
واقعیت آن است كه كشف حجاب با استفاده از ابزارهای دیكتاتوری دقیقا به معنای "تجاوز به خصوصیترین حریم زندگی مردم" بود و این امر تحت لوای هیچ قانونی انجام نگرفت؛ لذا هیچ نشانهای از دموكراسی و آزادی در آن دیده نمیشد و در پس كشف حجاب، "آزادی" به طور كامل جای خود را به "اسارت" زنان داد.
کد خبر: ۴۳۳۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
در گفتگوی تفصیلی پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی با موسی حقانی مطرح شد؛
دکتر حقانی در این گفت وگو درباره اهانت روشنفکران غربزده به زنان محجبه ایرانی میگوید؛ با روی کار آمدن رضاخان و اهدافی که پشت پرده کودتای سوم اسفند 1299 بود، اهانتها به حجاب زنان زیاد شد. مثلا در نشریه ایران جوان که علی اکبر سیاسی منتشر میکرد، کاریکاتور یک زن با حجاب با چادر کشیده میشد و زیر آن مینوشتند: کلاغ سیاه!
حجتالاسلام محمدتقی فلسفی میگوید: فراموش نميكنم روزي پيرزني كه موهاي سفيدش را حنا بسته بود، چادر به سر كرده بود و زير چادرش هم روسري داشت كه آن زمان چارقد ميگفتند. ناگهان يك پاسبان پليد سر رسيد و چادر را از سر پيرزن كشيد. اما وقتي چارقد را كشيد مقداري از موي سر زن هم كنده شد. پيرزن بيچاره سر برهنه بر زمين نشست و نميدانست چه بايد بكند. عمل آن مأمور جاني با آن زن محترم در آن سن و سال، خيلي دردآور و تأسفبار بود.
حجتالاسلام والمسلمین حاج سید سجاد حججی هم درباره اسارت زنان در ماجرای کشف حجاب میگوید: «در آن دوران اختناق رضاخانی و کشف حجاب، واقعا مادرم در خانه زندانی شد. به خاطر عفاف و متانتی که داشت در طول آن مدت از منزل بیرون نیامد، حتی برای استحمام هم بیرون نمیآمد و در منزل با زحمت فراوان حمام میکرد. چون لازمه بیرون رفتن از منزل این بود که چادر به سر نکند... از آن تاریخ تا لغو قانون کشف حجاب، مادرم از منزل بیرون نیامد. البته همشیرهام هم همین طور بود...»
آیتالله مسعودی خمینی میگوید: مقاومت و عزم استوار مردم خمین برای تن ندادن به بدعتهایرضاخان میرپنج، مانع تحقق خواسته زورگویان قلدر شد. اما بعد از قیام مردم، شدت و حدت مأموران شاه برای پاره کردن چادرها و برداشتن عمامهها کاهش یافت و در خمین تنها زنان کارمندان ادارات، به صورت مکشفه در مجامع حاضر میشدند. اما مردم عادی تسلیم نشدند و حتی سراغ دارم که برخی افراد برای اینکه مورد تعدی و تجاوز چماقداران قرار نگیرند، حتی یک بار هم در عصر رضاخان از خانه خارج نشدند.
آیتالله آل اسحاق درباره شرایط زنان در زمان کشف حجاب میگوید: مادرم گریه میکرد و میگفت: پدرم، مادرم و برادرم مردند و من نتوانستم حتی در تشییع جنازه آنها شرکت کنم. اگر یک قدم از در خانه بیرون میگذاشتند، پاسبانها حجابشان را برمیداشتند و از آنجایی که حاضر نبودند بیحجاب بیرون بروند، میلیونها زن در آن ایام در خانههایشان زندانی بودند.