ملاقات در سایه
پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آبان ۱۳۵۸ مهدی بازرگان رئیس دولت موقت که همراه وزیر خارجه و چند تن از وزرا جهت شرکت در جشن سالگرد استقلال الجزایر به این کشور سفر کرده بود، ساعتی پس از رسیدن به الجزیره و پیش از ملاقات با رئیسجمهور الجزایر، یک ملاقات محرمانه، بدون حضور خبرنگاران و عکاسان با زبیگنیو برژینسکی مشاور امنیتی کارتر رئیسجمهور آمریکا انجام داد که یکساعت و نیم به طول انجامید. این خبر با سرعت توسط خبرگزاریها به همه جهان مخابره شد. چنین شد که مردم در جریان سازشکاری دولتمردان با آمریکا قرار گرفتند. چند روز بعد در۱۳ آبان ۱۳۵۸، «دانشجویان پیروان خط امام» سفارت امریکا در تهران را اشغال کردند؛ این رخداد و پیامدهایش بهسرعت بنیان دولت موقت را تضعیف کرد و نهایتاً کابینه بازرگان در ۱۴ آبان استعفا داد.
یادداشتها و اسناد نشان میدهد که موضوع دیدار برژینسکی ـ بازرگان بیشتر در قالب «بازسازیِ کانالهای دیپلماتیک، کاهش تنشِ فوری و پیامهای متقابل» بوده، یعنی نه یک «توافق کلان» بلکه تلاشِ دو طرف برای سنجش اطمینانها و محدود کردن خسارتهای دیپلماتیک، اما محتوای دقیق مذاکرات تا حدی محرمانه ماند و بعدها محلِ حدسودعوای سیاسی شد.
اشغال سفارت با حمایت سیاسی و معنوی رهبر انقلاب همراه شد و این حرکت بهسرعت به یک آزمون قدرتِ داخلی تبدیل شد و بهسرعت جایگاه دولت بازرگان را تضعیف نمود.
سندی که در پی میآید (بیانیه «رزمندگان طبقه کارگر»، ۵۸/۸/۱۴) دیدار را بهمثابه نشانه «سازش» و «وابستگیِ مستمر» با امپریالیسم تفسیر میکند. نکته جالب در اینجاست که رزمندگان طبقه کارگر، هم بازرگان و هم روحانیون در قدرت را متهم به «نمایش ضد امپریالیسم» میسازد که میخواهند هم نفوذ واقعی را حفظ کنند و هم مبارزه تودهای را مهار کنند. این نوع روایتِ چپ رادیکال تلاش میکند خود را وارثِ مستقلِ خواستِ ضدامپریالیستیِ تودهها جا بزند و همه جریانهای میانهرو یا حتی جناحهایی از روحانیت را به «خیانت» متهم سازد. ترکیبِ زبان ایدئولوژیکِ ضدِ «خونخواران امپریالیست» با فراخوان سازمانی (مرگ بر امپریالیسم، برقرار باد جمهوری دموکراتیک خلق...) مبین این مدعاست.
دولت بازرگان به امپریالیسم، وابسته و وابستهتر میشود!
بالاخره پس از ماهها دوندگی و شیرینزبانیهای دکتر یزدی در مورد امپریالیسم آمریکا، سرانجام موضع دولت موقت ضد انقلاب درباره روابطش با آمریکا توسط مهندس بازرگان اعلام شد. دکتر یزدی که از همان اوایل روی کار آمدن دولت موقت سعی داشته است که به هر شکل شده به توجیه سیاستهای ارتجاعی و ضدخلقی امپریالیسم آمریکا در ایران بپردازد و بر ماهیت واقعی آن سرپوش گذارد و امروز یقینا با موضعگیری رسمی رئیس دولت یعنی مهندس بازرگان درباره روابط آمریکا و ایران، در انتظار پاداش خدمات فراوان ۸ ماهه خود از «کاخ سفید» میباشد و طبیعی است دولت بازرگان نیز با وجود افراد معلومالحالی چون یزدیها و چمرانها و ... در کابینه خود نمیتواند چنین سخنپراکنیهایی درباره امپریالیسم آمریکا نکند. اینان هرچند تحت تاثیر فشار تودهها برخی از طبقات به اصطلاح انتقادهایی به دولت آمریکا نیز دارند! اما در حقیقت از آنجایی که منافعشان در تنگاتنگ و گرهخوردگی با امپریالیسم قرار دارد، نمیتوانند حرکت تودهها بر ضد امپریالیسم را تحمل کنند، چرا که سرنگونی امپریالیسم در ایران دقیقا به معنای سرنگونی خودشان است. اما امروز در شرایطی که تودهها پس از سالها مبارزه بر علیه رژیم وابسته به امپریالیسم شاه جلاد و سرنگون کردن رژیم پوسیده شاهنشاهی از رشد آگاهی سیاسی فراوانی (به خصوص دو سال اخیر) برخوردار شدهاند، آقای بازرگان از یک طرف قادر به قطع نفوذ امپریالیسم از ایران نمیباشد و از طرف دیگر از ترس تودهها نمیتواند دولت و رژیم حاکم را مستقیما و به همان شکل سابق به امپریالیسم وابسته گرداند. پس به فکر چارهجویی افتاده است تا بر تن کردن لباسی زیبا بر پیکر کریه و متعفن امپریالیسم آمریکا، راه را برای فریب تودهها و سرپوش گذاشتن بر ماهیت واقعی امپریالیسم و تحکیم و توسعه حضور این خونخواران و چپاولگران ایران را تحقق بخشند. بهترین گواه ما بر این مدعا، ملاقات و مذاکرات بازرگان و برژینسکی مشاور رئیسجمهور آمریکاست. بازرگان که به گفته خودش سه روز قبل از سفر به الجزایر، «قرار ملاقات» با برژینسکی را به وسیله سفارت آمریکا در تهران گذاشته بود و بدون کوچکترین صحبتی از قرار این ملاقات به الجزایر رفت و اکنون نیز حاضر به افشای مسائل مورد مذاکره نشده است و منتظر است که کاخ سفید در این مورد تصمیم بگیرد. اما همین سخنان کوتاه بازرگان نیز (یعنی اینکه از برژینسکی خواسته است تا روش خود را نسبت به ایران تغییر دهد) گویای تمامی مذاکرات بین نمایندگان دو دولت ایران و آمریکا میباشد. آقای بازرگان میکوشد تا اینگونه وانمود کند که با تغییر روشها و سیاستهای امپریالیسم آمریکا، ماهیت واقعی چپاولگرانه و خونخوار ان نیز تغییر حاصل خواهد کرد، در حالی که تمامی برنامه ها و سیاست های امپریالیسم تحت هر لوایی که باشد، چه به نام سیاست «حقوق بشر» و چه سرکوب و کشتار مستقیم جز در خدمت منافع خود و بر ضد تمامی خلق ها و زحمتکشان جهان نمی تواند باشد. آقای بازرگان، آیا شما خیال می کنید که با این سخنانتان می توانید توده های میلیونی مردم را بفریبید؟ آیا شما خیال می کنید مردم ما امروز دیگر ماهیت خونخوار و ضدخلقی امپریالیسم را نمی شناسد که شما آن را با لباسی نو و ظاهر آراسته می خواهید تحویلشان دهید؟ آیا شما خیال می کنید که خلق های ما سال ها بمباران و کشتار این وحشی های «متمدن» را در ویتنام فراموش کردهاند؟ خلق های ما آیا شما خیال می کنید مردم ما نمی دانند که لشکرکشی ها و سرکوب خلق های کره، کامبوج، لائوس و ده ها کشور دیگر توسط همین امپریالیسم آمریکا صورت گرفته است؟ آیا شما خیال می کنید خلق های ما سال های سیاه خفقان و دیکتاتوری و استثمار و کشتار امپریالیسم آمریکا در ایران را فراموش کردهاند؟ آیا شما خیال می کنید ... تمامی این سوالات بیانگر ماهیت واقعی امپریالیسم و نشاندهنده درندهخویی، غارتگری و ضدخلقی بودن آن است و روشنگر این مطلب است که خلق ما امروز به تضاد آشکار و عینی خود با سیستم سرمایهداری وابسته به امپریالیسم آگاه شده است و خواهان حرکات انقلابی بر ضد آن می باشد. اما جریانات وابسته به آیتالله خمینی، حزب جمهوری اسلامی و غیره که واقعا خواهان حفظ سلطه امپریالیسم بر ایران می باشند، با به راه انداختن جریانات توخالی و راهپیمایی هایی که تنها به دادن چند شعار بر علیه امپریالیسم اکتفا می ورزد، می خواهند که از یک طرف موضعگیری های ضد انقلابی مهندس بازرگان را صرفا موضع شخصی وی وانمود سازند و خود را از هجوم توده ها بر علیه بازرگان به دور نگاه دارند و از طرف دیگر با حفظ همین روابط و وابستگی ها به امپریالیسم جهت اصلی مبارزات انقلابی توده ها را منحرف کرده و لبه تیز حملات را با وابسته نشان دادن کمونیست ها به امپریالیسم و صهیونیسم متوجه نیروهای مترقی و کمونیست گردانند.
باند خمینی و حزب جمهوری اسلامی می خواهند مبارزه برای قطع نفوذ امپریالیسم از ایران را صرفا در چهارچوب چند شعار بر علیه آنان خلاصه کنند، اما واقعا مگر وابستگی به امپریالیسم چیست که با چند شعار از بین برود؟ وابستگی به امپریالیسم در زمینه های مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی و ... می باشد که مبارزه برای قطع نفوذ آن و از بین بردن وابستگی می بایست در همه این زمینه ها باشد. یعنی اینکه وقتی از لحاظ سیاسی وابستگی را از بین بردیم، باید در زمینه اقتصادی و نظامی نیز وارد مراحل مبارزاتی نوینی برای از میان بردن این نوع وابستگی ها نیز بشود، اما تمامی دولتیون از آقای بازرگان گرفته تا یزدی ها و چمران ها و از حزب جمهوری اسلامی و خمینی گرفته تا تمامی روحانیون در قدرت، هیچ یک کوچکترین قدمی در این راه برنداشتند و (نمیتوانند که بردارند) و هر یک می خواهند با متهم جلوه دادن دیگری، خود را پاک و انقلابی جا بزنند. اگر امروز بازرگان و «بازرگانها» مورد حمله قرار گرفتهاند (هرچند که بعضی از موضع واقعا انقلابی این حملات را انجام می دهند)، فردا نوبت همین کسانی است که امروز خود را انقلابی و ضد امپریالیسم جا زدهاند تا مورد حمله تمامی توده ها و خلق های تحت ستم قرار گیرند. مردم ما باید بدانند که این ضدخلقیون در قدرت، اگر واقعا قادر به مبارزه با امپریالیسم بودند، از همان آغاز به لغو قراردادهای اسارتبار با امپریالیسم چون قرارداد دوجانبه امنیتی ـ نظامی ایران و آمریکا (قرارداد 1959)، قراردادهای خرید اسلحه و مهمات برای ارتش، سرمایهگذاری های امپریالیستی در صنایع [ناخوانا] و به خصوص نفت و... تمامی قراردادهای ارتجاعی دیگر دست می زدند، نه اینکه به چک و چانه زدن کاسبکارانه با آنان بپردازند و پس از مفتضح شدن مذاکرات و اوجگیری مبارزات توده ها بر علیه نظام موجود، سروته کار را با چند تظاهرات بهم بیاورند، اما باز هم هیچگونه تغییری در وابستگی های اقتصادی ـ سیاسی ـ نظامی به امپریالیسم ندهند و هر جا که در اثر فشار جنبش توده ها قراردادی را با امپریالیسم آمریکا لغو می کنند، بلافاصله دست به دامان امپریالیست های دیگری چون ژاپن، آلمان، فرانسه و ... می شوند تا همواره دست امپریالیسم به عنوان کمک در سرکوب مبارزات خلق ها در دستشان باشد.
اینان امروز مجبورند تحت تاثیر فشار و اوجگیری جنبش توده ها در ظاهر به همراه آنان بر ضد آمریکا نیز موضعگیری کنند، اما دیر یا زود خلق های قهرمان ما به ماهیت واقعی آنان پی برده و همانطور که طومار ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی را در ایران بستند، به سلطه اینان نیز پایان دهند.
هرچه شکوفانتر باد مبارزات ضد امپریالیستی خلق های ایران!
برقرار باد جمهوری دموکراتیک خلق!
مرگ بر امپریالیسم و ارتجاع داخلی!
رزمندگان طبقه کارگر
۵۸/۸/۱۴