پایگاه مركز اسناد انقلاب اسلامی: سید رحیم صفوی فرمانده سابق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در كتاب خاطرات خود كه توسط مركز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است٬ به ذكر خاطره‌ای از تفاوت دیدگاه شهید بهشتی و مرحوم بازرگان درخصوص مبارزه با رژیم و همچنین مرعوبیت بازرگان در مقابل آمریكا پرداخته است.

متن كامل این خاطره به شرح زیر است:

با تعیین‌ مهندس‌ مهدی‌ بازرگان‌   به‌عنوان‌ اولین‌ نخست‌وزیر انقلاب‌ توسط‌ حضرت‌ امام‌(ره‌)، متأسفانه‌ جریانی‌ كه‌ در دولت‌ او شكل‌ گرفت‌، خط‌ انحراف‌ از مبانی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ و خط‌ امام‌ و ارزش‌های‌ مقدس‌ اسلام‌ ناب‌ محمدی‌ بود. تركیب‌ دولت‌ موقت‌ اكثراً از لیبرال‌ها، ملی‌گراها و افرادی‌ كه‌ وابسته‌ به‌ نهضت‌ آزادی‌ بودند، تشكیل‌ شد و خط‌ مشی‌ای‌ كه‌ از سوی‌ آن‌ها اتخاذ می‌شد مورد قبول‌ نیروهای‌ انقلابی‌ و خط‌ امامی‌ نبود؛ آن‌ها تقریباً مرعوب‌ آمریكایی‌ها بودند.

البته‌ من‌ مرحوم‌ آقای‌ بازرگان‌ را از سال‌ 50 می‌شناختم‌ و از طریق‌ مطالعه‌ی‌ كتاب‌های‌ ایشان‌، با طرز تفكر و نحوه‌ی‌ برخورد ایشان‌ آشنا بودم‌. در سال‌ 56 خاطرم‌ هست‌ كه‌ وقتی‌ خدمت‌ افسر وظیفه‌ام‌ تمام‌ شد برای‌ پیوستن‌ به‌ نیروهای‌ انقلابی‌ و انجام‌ عملیات‌ مسلحانه‌ علیه‌ رژیم‌ شاه‌، خدمت‌ مرحوم‌ بازرگان‌، علما و شخصیت‌های‌ مبارز آن‌ زمان‌ می‌رسیدم‌ و كسب‌ تكلیف‌ می‌كردم‌. از جمله‌ی‌ علما و بزرگان‌؛ شهید مظلوم‌ آیت‌الله‌ دكتر سیدمحمد حسینی‌بهشتی‌ بود و از شخصیت‌های‌ سیاسی‌ و مبارز آقای‌ مهندس‌ مهدی‌ بازرگان‌ بود.

من‌ وقتی‌ خدمت‌ شهید بهشتی‌ رسیدم‌ و نظرشان‌ را راجع‌ به‌ جمع‌آوری‌ اسلحه‌ و مهمات‌ و تشكیل‌ گروه‌های‌ مبارز و مجاهد از جوانان‌ مؤمن‌ و مسلمان‌ و انجام‌ عملیات‌ مسلحانه‌ علیه‌ رژیم‌ شاه‌ جویا شدم‌، ایشان‌ ضمن‌ ستایش‌ و تقدیر از روحیه‌ی‌ انقلابی‌ و مبارزه‌جو و خوشحال‌ شدن‌ از این‌ كه‌ به‌ جمع‌آوری‌ اسلحه‌ بپردازیم‌، فرمود: «هرگونه‌ قیام‌ مسلحانه‌ و هرگونه‌ عملیات‌ علیه‌ رژیم‌ باید با اجازه‌ و دستور امام‌ خمینی‌(ره‌) انجام‌ گیرد و بدون‌ تكلیف‌ ایشان‌ مبادا دست‌ به‌ اقدامی‌ بزنید.»

 همان‌ زمان‌ بنده‌ به‌ ملاقات‌ مهندس‌ مهدی‌ بازرگان‌ كه‌ در خیابان‌ شاه‌رضا(انقلاب‌) تهران‌ دفتر مهندسی‌ داشت‌ رفتم‌ و بعد از گرفتن‌ وقت‌ ملاقات‌ همان‌ نظر را از ایشان‌ جویا شدم‌ و مصلحت‌ كار را پرسیدم‌، آقای‌ بازرگان‌ در جواب‌ بنده‌ گفت‌: «این‌ خیالات‌ باطل‌ است‌. عملیات‌ مسلحانه‌، جهاد، مبارزه‌، این‌ها چیست‌ كه‌ شما مطرح‌ می‌كنید. شما بروید معلم‌ شوید و چهار نفر دانش‌آموز را اداره‌ كنید. اگر توانستید چهار نفر را اداره‌ كنید. بعداً بیایید تا من‌ به‌ شما بگویم‌ چه‌ كار كنید.»

این‌ دو گونه‌ برخورد بود كه‌ در سال‌های‌ قبل‌ از انقلاب‌ از شهید بهشتی‌ و آقای‌ بازرگان‌ در ذهن‌ داشتم‌؛ آن‌ یكی‌ روحیه‌ می‌داد و شرط‌ انجام‌ كار را تبعیت‌ از مرجع‌ تقلید می‌دانست‌ و این‌ یكی‌ یأس‌ و ناامیدی‌ را در من‌ به‌وجود می‌آورد؛ گرچه‌ سخن‌ آقای‌ بازرگان‌ در من‌ تأثیری‌ نداشت‌.

*اقدامات دولت موقت در اصفهان

 بازگردیم‌ به‌ مسائل‌ اصفهان‌ و اقدامات‌ دولت‌ موقت‌ در این‌ شهر؛ اولین‌ استاندار اصفهان‌ بعد از انقلاب‌ آقای‌ دكتر واعظی‌ بود. وی‌ فردی‌ متدین‌ و متشرع‌ بود كه‌ از سوی‌ وزیر كشور دولت‌ موقت‌ به‌عنوان‌ استاندار معرفی‌ شد. بعد از آمدن‌ ایشان‌ به‌ اصفهان‌، اعضای‌ كمیته‌ی‌ دفاع‌ شهری‌ هر هفته‌ یكبار در ساختمان‌ استانداری‌ و یا در منزل‌ ایشان‌ جلسه‌ می‌گذاشتند و مسائل‌ امنیتی‌ و اجتماعی‌ شهر را در ستادی‌ كه‌ با حضور شخص‌ استاندار و اعضای‌ كمیته‌ تشكیل‌ شده‌ بود، بررسی‌ می‌كردند و از آن‌جا كه‌ نیروهای‌ نظامی‌ و انتظامی‌ هم‌چون‌ شهربانی‌ و ژاندارمری‌ از هم‌ پاشیده‌ بود، ستاد مزبور به‌ نظم‌ و امنیت‌ و مسایل‌ و مشكلات‌ اجتماعی‌ شهر و استان‌ می‌پرداخت‌.

یكی‌ از مسایلی‌ كه‌ آن‌ زمان‌ خیلی‌ مهم‌ بود، مصادره‌ی‌ اموال‌ حدود 20 هزار مستشار آمریكایی‌ بود كه‌ در زمان‌ طاغوت‌ در شهركی‌ نزدیك‌ اصفهان‌ به‌ نام‌ شاهین‌شهر زندگی‌ می‌كردند؛ پس‌ از پیروزی‌ انقلاب‌، اموال‌ آن‌ها با حكم‌ دادگاه‌ انقلاب‌ مصادره‌ شد و كمیته‌ از اموال‌ مزبور محافظت‌ می‌كرد. تا این‌ كه‌ یك‌ روز آقای‌ بازرگان‌ طی‌ تماس‌ تلفنی‌ و با ارسال‌ حكمی‌ دستور آزادی‌ اموال‌ آمریكایی‌ها را صادر كرد. وی‌ ضمن‌ توبیخ‌ استاندار گفته‌ بود: «شما به‌ چه‌ حقی‌ اموال‌ آمریكایی‌ها را مصادره‌ كرده‌اید؟ كدام‌ دادگاه‌ چنین‌ حكمی‌ را صادر كرده‌؟ این‌ خلاف‌ قانون‌ و عرف‌ دیپلماسی‌ جهانی‌ است‌ و باید هر چه‌ سریع‌تر اموال‌ آن‌ها را بار كامیون‌ها كرده‌ و به‌ تهران‌ منتقل‌ كنید تا به‌وسیله‌ی‌ هواپیما به‌ آمریكا فرستاده‌ شود.»

وقتی‌ جناب‌ آقای‌ واعظی‌ این‌ خبر را به‌ ما داد سعی‌ بسیار داشتیم‌ كه‌ از انجام‌ كار جلوگیری‌ شود، اما تماس‌های‌ مكرری‌ كه‌ بازرگان‌ از تهران‌ می‌گرفت‌ و فشار زیادی‌ كه‌ به‌ آقای‌ دكتر واعظی‌ وارد می‌آورد باعث‌ شد كه‌ در نهایت‌ دستور رفع‌ توقیف‌ اموال‌ داده‌ شود و همه‌ی‌ آن‌ها در چند دستگاه‌ كامیون‌ بارگیری‌ شده‌، به‌ تهران‌ فرستاده‌ شد و از آن‌جا هم‌ به‌ آمریكا منتقل‌ گردید؛ این‌ در حالی‌ بود كه‌ آمریكا میلیاردها دلار از اموال‌ و دارایی‌های‌ ایران‌ را در همان‌ روزها و ماه‌های‌ اول‌ انقلاب‌ بلوكه‌ كرده‌ بود و هنوز هم‌ به‌ ما تحویل‌ نداده‌ است‌؛ این‌ جدا از جنایاتی‌ است‌ كه‌ آمریكا سال‌ها در زمان‌ رژیم‌ شاه‌ علیه‌ ایران‌ انجام‌ داد.

متأسفانه‌ آقای‌ بازرگان‌ هیچ‌ كدام‌ از این‌ ظلم‌هایی‌ كه‌ آمریكا نسبت‌ به‌ ایران‌ انجام‌ داده‌ بود را در نظر نگرفت‌. حتی‌ خاطرم‌ هست‌ كه‌ در همان‌ روزهای‌ اول‌ انقلاب‌ وقتی‌ تعدادی‌ از آمریكایی‌ها را كه‌ هنوز در شركت‌ هلی‌كوپترسازی‌ اصفهان‌ حضور داشتند بیرون‌ می‌كردیم‌، یكی‌ از همین‌ آمریكایی‌ها با گستاخی‌ تمام‌ این‌ جمله‌ را می‌گفت‌:   « We Will Come Back Soon. » وادعا می‌كردند كه‌ شما (خطاب‌ به‌ ما ایرانی‌ها) نمی‌توانید این‌ هلی‌كوپترها را اداره‌ كنید.