استکبارستیزی؛ بن مایه اصلی جنبش دانشجویی
پایگاه مرکز اسناد نقلاب اسلامی- دكتر رشید جعفرپور؛ استعمار پدیدهای است كه با هجوم وسیع كشورهای قدرتطلب برای كشورگشایی و دستیابی به منابع كشورها و مناطق مختلف جهان از قرن هفدهم میلادی آغاز شد. این روند با اكتشاف ابزارهای جدید حمل و نقل و نظامی بر شدت و دامنه آن افزوده شد. به عبارت دیگر، با اختراع ابزارهای نظامی جدید، خوی استكباری استعمارگران تقویت شده و آنها توانستند انسانهای مظلوم بیشتری را به انقیاد درآورند. در این بین، كشورهای مختلف از قارههای آسیا، آمریكای لاتین و به ویژه آفریقا محل تاخت و تاز جدی استعمارگران قرار گرفت. با ایجاد تكنولوژیهای جدید، گونههای نوینی از استعمار سر برآورد كه تعابیر «استعمار نو» و «استعمار فرانو» تبیین كننده آن است.
كشور ایران به دلیل داشتن منابع سرشار و موقعیت ژئوپلتیک همواره مورد توجه و طمع استعمارگران بوده است. در تاریخ معاصر تحولات این سرزمین متاثر از فعل و انفعالاتی بوده كه همواره یكسوی آن سیاستها و طمعورزیهای استكباری استعمارگران بوده است. انعقاد قراردادهای ننگین در دوره قاجار علاوه بر بیخردی و ناتوانی پادشاهان قاجار، حاصل فزونطلبی غاصبانه استعمارگران بوده است. البته واكنش غیرتمندانه علما و مردم علیه این قراردادهای ننگین، برگ زرین و پرافتخاری در تاریخ معاصر ایران را رقم زده است.
حركتهای استعماری در ایران شكل و شمایل متفاوتی داشته؛ در مقاطعی با هجوم نظامی، در مقاطعی دیگر با انعقاد قراردهای استعماری پیش رفته است. اما در دوره پهلوی شكل نوینی به خود گرفت. تاسیس سلسله پهلوی به صورت اشغال نظامی و كودتا توسط یک دولت استعمارگر صورت گرفته و نتیجه آن این بوده كه رضاخان توسط خارجیها برسر كار آمده و در نهایت توسط همان دولت خارجی به جزیره موریس تبعید شده و فرزندش محمدرضا به جایش نشست. اگر وضعیت كنش استعماری نسبت به رژیم پهلوی را بررسی نمائیم به واقع، مفاهیم «دولت دست نشانده» و «دولت وابسته» تببیین كننده واقعی این نسبت است.
بخش قابل توجهی از این دستنشاندگی و وابستگی را میتوان در تحولات دهه 30 و 40 در ایران مشاهده كرد. رفت و آمد گسترده مستشاران آمریكایی به ایران و نفوذ فراگیر سفارت آمریكا در همه لایههای حكمرانی رژیم پهلوی، نشان از رابطه «ژنرال و زاندارم» بین آمریكا و ایران داشت. دولت آمریكا به دلیل ماهیت استكباریاش، و نیز وابستگی شدید پهلوی دوم به آن، تمامی مناسبات سیاسی و بینالمللی پهلوی را جهتدهی و نظارت میكرد. در چنین فضایی اگر حركتی دینی و یا ملی برای دفاع از هویت این سرزمین صورت میگرفته، به شدت از طرف آمریكا و ایادی داخلیاش در ایران سركوب میشد. این سرخوردگی و تحقیری كه علیه ملت ایران صورت میگرفت، بارها توسط علما، اندیشمندان و شخصیتهای دینی و ملی مورد اعتراض قرار میگرفت. تلاشهای دكتر مصدق و آیتالله كاشانی با همراهی مردم در شكلگیری نهضت ملی کردن صنعت نفت را میتوان تبیین كننده خواست ملت در احیا و بازیابی «هویت ملی و دینی» این ملت دانست.
دانشجویان به عنوان قشری آگاه و پیشرو، به دلیل ماهیت نخبگی و مطالبهگری، صرف نظر از جهتگیریها و انگیزههای آنها، همواره در چنین جنبشها و حركتها در مقاطع حساس تاریخی، پیشگام بودهاند. در سالهای جنبش نهضت ملی نفت، دانشجویان به عنوان قشر مطالبهگر، از زیادهخواهیهای دولت استكباری آمریكا و وادادگی رژیم پهلوی به ستوه آمده و در صحنه حضور پیدا كردند و صحنهای آفریدند که امروز به عنوان «حماسه روز 16 آذر» از آن یاد میشود. در چنین روزی جنبش دانشجویی با جهتگیری ضداستكباری و ضد استبدادی در مقابل استعمارگران آمریكایی ایستادند و در این راه سه دانشجو به نامهای شریعت رضوی، بزرگ نیا و قندچی توسط ماموران پهلوی قربانی شدند.
آنچه كه اكنون جریان دانشجویی باید از این واقعه برداشت نماید قرائتی است منطبق با واقعیت تاریخی آن. واقعیتی كه در آن جنبش دانشجویی در راستای اهداف ملت در مقابل دولت استكباری آمریكا ایستاد و در این راه خون هم داد. تبدیل كردن این واقعه صرفا به روز مطالبه صنفی دانشجویی در واقع اجحاف در اهداف حقیقی آن حركت بزرگ است. در حالیكه شعار محوری آن جریان، استكبار ستیزی بود و به بیان رهبر انقلاب اسلامی در دیدار با اساتید و دانشجویان دانشگاه علم و صنعت در روز ۲۴ آذرماه سال ۸۷ :
«جالب است توجه کنید که ۱۶ آذر در سال ۳۲ که در آن سه نفر دانشجو به خاک و خون غلتیدند، تقریباً چهار ماه بعد از ۲۸ مرداد اتفاق افتاده؛ یعنی بعد از کودتای ۲۸ مرداد و آن اختناق عجیب - سرکوب عجیب همه نیروها و سکوت همه - ناگهان به وسیله دانشجویان در دانشگاه تهران یک انفجار در فضا و در محیط به وجود می آید. چرا؟ چون نیکسون که آن وقت معاون رئیس جمهور آمریکا بود، آمد ایران. به عنوان اعتراض به آمریکا، به عنوان اعتراض به نیکسون که عامل کودتای ۲۸ مرداد بودند، این دانشجوها در محیط دانشگاه اعتصاب و تظاهرات میکنند، که البته با سرکوب مواجه میشوند و سه نفرشان هم کشته میشوند. حالا ۱۶ آذر در همه سالها، با این مختصات باید شناخته شود. ۱۶ آذر مال دانشجوی ضد نیکسون است، دانشجوی ضد آمریکاست، دانشجوی ضد سلطه است.»