پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آیتالله العظمی سید حسین بروجردی مرجع تقلید شیعیان در دهم فروردین ماه 1340 دار فانی را وادع گفت. پس از رحلت ایشان یکی از جلوههای بارز پیوند مردم و مرجعیت در دستههای عزاداری شهرهای مختلف تجلی یافت.
آیتالله سید محمد خامنهای در کتاب خاطرات خود در این رابطه میگوید: پس از فوت آیتالله بروجردی علما و مردم به عزاداریهای باشکوهی پرداختند. تأثر مردم در فقدان این شخصیت بزرگ خیلی عمیق و عجیب بود. من به دلیل گرفتاری خانوادگی که داشتم، خانواده را در مشهد گذاشته بودم و در فرصتهای ممکن به خانواده، بهویژه بچهی مریضم، سر میزدم. آن زمان مشهد بودم و به یاد دارم که صدای قرآن از بلندگوها بلند شد و با اعلام خبر فوت آیتالله بروجردی عزاداریها آغاز گردید.
***عزاداری تاریخی مردم پس از فوت آیتالله العظمی بروجردی***
نزدیک چهلم آیتالله بود که من عازم قم شدم و به واسطهی علاقهای که به فعالیتهای جمعی و اجتماعی داشتم برنامهی خاصی با عدهای از طلاب تدارک دیدم. ماجرا بدین شرح بود که روزی در مدرسهی نواب با عدهای از طلاب نشسته بودیم. چند نفر از آنها از من ارشدتر و از فضلا بودند. در حین صحبت دربارهی مسائل مختلف، پیشنهاد کردم حالا که دسته دسته از مردم و گروههای مختلف از شهرها و روستاها به مراسم عزاداری آیتالله بروجردی میروند چرا ما طلبههای مشهد با تشکیل گروهی در آن مراسم حضور پیدا نکنیم. پیشنهاد خوبی بود. همه پذیرفتند و این کار را کردیم. از مشهد دستههای دیگری هم به قم آمده بودند؛ از جمله گروه مربوط به آقای عابدزاده و یکی دو گروه دیگر.
بعد از بسیج و آمادهسازی و عزیمت گروه طلاب مشهدی و خراسانی، من در قم طلاب خراسانی را جمع کرده و برای استقبال از هیئت طلاب مشهد آماده شدیم. هیئت مهمان نزدیک قم که رسید حرکت کردیم. بخشی از مسیر را پیاده و بخشی دیگر را با تاکسی رفتیم. در سه راه منظریهی قم از این گروههای مشهدی استقبال کردیم و آنها را به مسجد عشقعلی که نزدیک بیت مرحوم بروجردی قرار داشت، بردیم و برای چگونگی حضور در مراسم عزاداری آیتالله بروجردی برنامهریزی کردیم.
بیت آیتالله بروجردی و آقا سید محمدحسن، فرزند ایشان، به دلیل آشنایی با ما اهمیت بیشتری به گروههای خراسانیها دادند. دستههای مختلف شهرهای گوناگون گاهی همدیگر را برای عزاداری و مهمانی دعوت میکردند و مثل دستههای ایام عاشورا شده بود. کرمانیها به مجلس عزاداری مشهدیها میرفتند و مشهدیها به مجلس یزدیها و بالعکس. اوضاعی در قم پدید آمده بود.
مدتی از این مراسم گذشت و بازماندگان و فرزندان آیتالله بروجردی خواستند به بازدید ما بیایند و به قول معروف بازدید پس بدهند. در این قضیه هم جلسهای برای پذیرایی رسمی تشکیل دادیم و آنها آمدند و به رسم سنت بازدید پس دادند و تشکر کردند. من در همان ایام یکی از وعاظ خوشذوق و خوشبیان مشهد، شیخ عبدالله یزدی را که آشنایی نزدیکی با من داشت از تهران به قم دعوت کردم. ایشان هم پذیرفت و آمد و سخنرانی گرمی کرد و مجلس مجلسِ خیلی خوبی شد. بعد از آن هم بیت آیتالله بروجردی مبلغی پول در اختیار طلاب خراسانی گذاشتند که آن را بین همه تقسیم کردیم.
مراسم عزاداری برای آیتالله بروجردی حتی بعد از چهلم و شاید بیشتر از پنجاه روز ادامه داشت و در تمام شهرها مراسم عزاداری گرفته میشد. این حرکات عاشقانهی مردم را دولت و دولتیها میدیدند، ولی با این حال، احساس میکردند با فقدان مرحوم بروجردی کمکم آبها از آسیاب خواهد افتاد و مردم متوجه حوزهی نجف خواهند شد.
***تدریس امام خمینی در مسجد اعظم با دعوت فرزند آیتالله بروجردی***
پس از فوت آیتالله بروجردی یکی از تحولاتی که ایجاد شد این بود که امام با دعوت آقا سید محمدحسن (فرزند آقای بروجردی) به مسجد اعظم آمد و در آنجا به تدریس پرداخت. از ایشان خواهش کردند روی منبر برود که رفت. این گونه بود که امام آرامآرام به عرصهی اجتماع و سیاست وارد شد.
منبع: کتاب خاطرات آیتالله سید محمد خامنهای، مرکز اسناد انقلاب اسلامی