به روایت محمد پیشگاهی‌فرد

توصیه شهید بهشتی درباره انجمن حجتیه/ ساواک به حجتیه به عنوان یک گروه بی‌دردسر نگاه می‌کرد

عکس لید
ساواک به انجمن حجتیه به عنوان یک گروه بدون دردسر نگاه مى‌کرد. در یکى از بازجویى‌هایى که ساواک از خود من در یکى از احضار‌ها داشت، درباره‌ این مسأله سؤال کرد که چرا شما در فعالیت‌هاى مذهبى مثل مبارزه با بهاییت شرکت نمى‌کنید که خدمتى هم به اسلام کرده باشید؟
پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۰:۵۶

پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ محمّد پیشگاهى‌فرد (متولد ۱۳۲۳ در اصفهان) از مبارزان قدیمی ضدرژیم پهلوی ست که به واسطه ارتباط خانوادگی با شهید بهشتی وارد فعالیت‌های مبارزاتی شده بود. فعالیت سیاسى پیشگاهى‌فرد در سال‌هاى دبیرستان با تایپ و توزیع اعلامیه‌هاى امام خمینى و دیگر گروه‌هاى سیاسى آغاز شد. این امر به صورت شبكه‌ گسترده‌اى انجام مى‌شد كه اقشار گوناگون در آن حضور داشته‌اند و از اصفهان تا قم و تهران وسعت داشت.  پیشگاهى در آستانه شركت در كنكور سراسرى دستگیر شد و این ماجرا موجب محرومیت وى از دانشگاه شد تا بالاجبار به خدمت نظام وظیفه برود.   با مرور خاطرات پیشگاهی‌فرد مى‌توان به اختلافات فكرى جریان‌های انقلابی آگاه شد؛ چه بسا اختلافات فكرى همین جریان‌ها هر از چندگاهى موجب ركود و سكون نهضت مى‌شد. خاطرات محمد پیشگاهی‌فرد توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده که مشتمل بر هفت فصل است. بخش برگزیده زیر درباره نفوذ و گسترش انجمن حجتیه در فضای اصفهان و توصیه شهید بهشتی در آن مقطع خاص است که نظارت‌ها و دستگیری‌های ساواک بر مبارزین شدت گرفته بود:

 بعد از ماجراى دادگاه نظامى و به طور كلى افشاى فعالیت گروهها، ركودى در مبارزهها رخ داد. گاهى افراد به شكلهاى مختلف و به تناوب، براى بازجویى احضار مىشدند. فشار و خفقان شدیدى برفضاى مبارزه حاكم شده بود. نیروهایى كه فعالیت مخفى یا آشكار داشتند، تقریبآ شناخته شده و تحت فشار بودند. به یاد دارم در همان سالها دكتر بهشتى معتقد بود كه در این شرایط خاص نیروهایى كه شناخته نشدهاند باید براساس تشكیلات و برنامه منظم فعالیت كنند و آن‌هایى هم كه شناخته شدهاند، نباید به شكل خاص، فعالیت سیاسى داشته باشند، چراكه هم نتیجهبخش نخواهد بود و هم احتمال این خطر هست كه فعالیت آن‌ها باعث افشاى فعالیت دیگر نیروها شود؛ بنابراین توصیه مىكردند كه این افراد باید به فعالیتهاى آشكار مذهبى - فرهنگى رو بیاورند.

 در این زمان، انجمن ضد بهایى «حجتیه»  به رهبرى «شیخ محمود حلبى» توانست بسیارى از نیروهاى انقلابى ـ مذهبى را جذب كند. در اصفهان آقایان مهندس علوى، مهدى اقاربپرست و مهندس مصحف از كسانى بودند كه با این انجمن همكارى داشتند. البته همكارى مهندس مصحف با این انجمن عادى بود. بعدها انجمن از افرادى كه فعالیت سیاسى داشتند براى همكارى دعوت كرد. در یكى از جلسههاى انجمن كه در نجفآباد تشكیل شد، من و آقایان دكتر فضلالله صلواتى، خرازى، سلیمى ـ تیمسار فعلى ـ روستا، سجادى و بزرگى هم، دعوت شدیم. در آن جلسه براى ما راجع به بهاییت به عنوان یک فرقه استعمارى و ارتباط آن با سیا و اسرائیل صحبت شد و از آن‌جا كه تمام دعوتشدگان از افراد سیاسى بودند، درباره بُعد سیاسىِ این فرقه و اهمیت مبارزه با آن، تأكید بیشترى شد.

 مخالفت نكردن رژیم با انجمن حجتیه و مشى آن، از ظرایف و نكات حساس تاریخ انقلاب به شمار مىرود. رژیم شاه با وجود آن‌كه مهرههاى حساس آن را عناصر بهایى همچون دكتر كریم ایادى (پزشک شاه) و ثابتپاسال  (عنصر مهم در امور اقتصادى) و برخى از وزیران تشكیل مىدادند، درباره مبارزه انجمن با فرقه بهاییت حساسیتى نشان نمىداد و راز آن در این مسأله نهفته بود كه رژیم مىخواست این تشكیلات در سطح بسیار وسیع و در قالب مبارزه با بهاییت، نیروهاى جوان و كارآمد را جذب كند و پتانسیل و حرارت مذهبى آنان را در كانال انجمن حجتیه قرار دهد تا بتواند در موقع مناسب آن را كنترل كند.

 البته خود انجمن منكر این امر و مدعى آن بود كه نسبت به آن‌ها سختگیرىهایى وجود دارد و اعضاى آن توسط ساواک احضار مىشوند؛ اما احساس عمومى آن بود كه انجمن حجتیه توسط رژیم محدودیتى نداشت، چون فعالیتش علنى و رسمى بود. صورتجلسات و اعضاى آن هم از نظرها مخفى نبودند و ساواک همچنان رخنه و نفوذى در تمام اركان جامعه داشت كه به راحتى مىتوانست افراد را شناسایى كند و تحت تعقیب و فشار قرار دهد. از سویى شرط نداشتن فعالیت سیاسى براى عضویت در انجمن، بر تردیدها مىافزود. به یاد دارم اوایل شركت در جلسههاى انجمن، از افراد تعهد مىگرفتند كه براى ورود به انجمن به هیچ عنوان فعالیت سیاسى نداشته باشند و در توجیه این تعهد مىگفتند كه فقط با این شرط مجاز به فعالیت هستیم. البته بودند افرادى كه چنین تعهدى را نمىپذیرفتند. و ناگفته نماند در این زمان این نوع فعالیت براى كسانى كه مىخواستند در خط مبارزه باقى بمانند، پوشش مناسبى بود و خوشبختانه ساواک هم نسبت به انجمن حساسیت نداشت. جالب این‌جاست كه ساواک هم به انجمن حجتیه به عنوان یک گروه بدون دردسر نگاه مىكرد.

در یكى از بازجویىهایى كه ساواک از خود من در یكى از احضارها داشت، درباره این مسأله سؤال كرد كه چرا شما در فعالیتهاى مذهبى مثل مبارزه با بهاییت شركت نمىكنید كه خدمتى هم به اسلام كرده باشید؟ دوستان دیگر هم با این مسأله در ساواک برخورد كرده بودند كه بعدها این موضوع را با دكتر بهشتى در میان گذاشتیم. ایشان بر این اعتقاد بود كه اگر این گروهها و فعالیتها پوششى براى مبارزه بشوند، اشكالى بر آن وارد نیست به شرط آن‌كه افراد با ورود به آن، تفكر و اصول مبارزه را فراموش نكنند؛ دیگر آن‌كه در این تشكلها دو اصل روشنگرى و شناسایى نیروهاى كارآمد و معتقد را از یاد نبرند. دكتر بهشتى با توجه به تفكر تشكیلاتىشان به شركت نیروهاى مذهبى در چنین تشكلهایى اهمیت مىداد و حتى تشویق مىكرد كه با ورود در این گروهها با جوانهاى مستعد ارتباط برقرار و تفكر انقلابى خودتان را به آن‌ها منتقل كنید.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات