آیتالله فقیه ایمانی درباره نحوه آشنایی خود با امام خمینی میگوید: «قبل از اين كه شاگردشان بشويم و درس بخوانيم ايشان فاطميه كه ميشد روضه ميگرفتند. اهل علم خدمت ايشان ميرفتند، ايشان هنگام سخنرانی واعظ با كسي حرف نميزدند اين قدر مقيد بودند احترام روحاني يا گوينده يا مجلس حضرت زهرا را حفظ كنند...»
ضربه اول شهریور در سال 1350 به سازمان مجاهدین خلق رویدادی مهم در طول حیات این سازمان بهشمار میرود که نقش مهمی در ادامه راه سازمان و تحولات بعدی آن داشت. یکی از آثار عمده این ضربه، اعلام موجودیت سازمان بود. به این معنا که سازمان پس از این برهه رسمیت یافت و بهصورت علنی پا به عرصه نهاد. از سوی دیگر، پس از این ضربه، سازمان جای خود را میان نیروهای مخالف رژیم پهلوی باز کرد. علاوه براین، ضربه اول شهریور آثار دیگری از جمله: نقش برآب شدن کلیه برنامههای عملیاتی سازمان که در خطمشی تاکتیکی آن موردتوجه قرار گرفته بود، از دست رفتن اکثریت عناصر رهبری، تعطیلی آموزش سازمانی بهخصوص در زمینههای ایدئولوژیک و سیاسی و.. را نیز در پی داشت.
محمد حيدرنيا يکی از شاهدان عينی فاجعه سینما رکس می گوید: «اصلاً نمیتوانم صحنه را مجسم کنم صدها جسد جزغاله شده، روی هم و در کنار هم افتاده بودند. کودکانی در آغوش مادرانشان سوخته بودند، بهگونهای که جدا کردن آنها از يکديگر مشکل بود. بيشتر قربانيان اين حادثه دردناک، زنها و کودکان خردسال بودند و آتش، آن چنان بلايی برسرشان آورده بود که نمیشد آنها را از روی چهره شناخت.»
نمازمان را تازه خوانده بودیم که صدای تکبیر و شعار جمعیت به گوشمان رسید. خیلی زود متوجه شدیم که این خبر به جلسات شب ما هم رسیده و مردم با هیجان و شور و با تکبیر و همراه با چوب و چماق راه افتاده بودند. شعار «یا مرگ یا خمینی» مردم، فضا را پر کرده بود. مردم آمدند و ما را با سلام و صلوات و تکبیر و شعار، جلوی جمعیت انداختند. پلیس هم در این گونه مواقع دخالت نمیکرد، مخصوصا در آن شرایط که نمیخواستند در حول و حوش ایام عاشورا مسالهای اتفاق بیفتد. به همین دلیل شاید اگر همان موقع هم ما را دستگیر میکردند، نگه نمیداشتند و پس از یک تهدید آزاد میکردند. به هر حال همراه با سیل خروشان جمعیت، به محل جلسات هر شبمان رفتیم.
پس از کودتای 28 مرداد 1332، فدائیان اسلام درصدد برآمد تا از منابر و مجالس عزاداری ماه محرم، بیشترین استفاده را ببرد تا ضمن بیان مسائل روز کشور به تبلیغ و افشاگری علیه رژیم بپردازد. منزل آیتالله کاشانی نیز در محرم و در مجالس عزاداری، محلی برای انتقاد علیه رژیم و مبارزه با آن بود. همچنین در ایام عزاداری ماه محرم 1332، تهران شاهد برپایی تظاهرات بزرگی بود. در چهارم محرم مردم در اعتراض به اقدامات سرکوبگرانه زمامدارانِ کودتا، تظاهراتی را سازماندهی کردند. در 7 محرم نیز تظاهرات گستردهتری در تهران برپا شد که توسط مأموران رژیم سرکوب گشت.
با پیروزی انقلاب اسلامی و با توجه به اهمیت فاجعه سینما رکس، امام خمینی در 11 مهر 1358 به آقای قدوسی دادستان وقت انقلاب دستور پیگیری این پرونده را میدهند. پس از بررسیهای اولیه، محتویات پرونده اعم از هویت و مشخصات متهمین و نوع اتهام آنان مشخص شد. دادگاه ویژه سرانجام پس از 18 جلسه در چهارشنبه 12 شهریور 1359 به کار دادرسی پایان داد و رای خود را بامداد پنجشنبه 13 شهریور 1359 اعلام کرد. بر اساس رای صادره از سوی دادگاه، 12 نفر از عاملان فاجعه سینما رکس به اعدام و 17 نفر به حبسهای مدتدار محکوم شده و 5 متهم نیز تبرئه شدند.
آیت الله بهاءالدین محلاتی که سابقه مبارزه با رژیم پهلوی را در کارنامه داشت، در دهه 40 مبارزات خود را در راستای اقدامات و موضعگیریهای امام خمینی متمركز كرد و تا پایان نیز بر این شیوه باقی ماند. وی همزمان با اعلام اصول انقلاب سفید توسط شاه و موضعگیری شفاف امام علیه آن، به مخالفت با رفراندوم پرداخت. پس از حمله رژیم پهلوی به فیضیه در فروردین 1342، مبارزات خود را علیه دستگاه سلطنت بیش از پیش علنی نمود و در برپایی تظاهرات 15 خرداد 1342 در شیراز نقش بسیار چشمگیری ایفا کرد. طی سال های تبعید امام، وی مخاطب ایشان در ارسال بسیاری از پیامها به استان فارس بود و تا پیروزی انقلاب رهبری مردم شیراز را برعهده داشت.
«... در آن دو روز واقعا استقامت و پایداری مردم ستودنی بود. مردم از سراسر تهران با پای پیاده خود را به خیابان انقلاب اسلامی فعلی میرساندند و به سمت میدان آزادی به راه میافتادند و از شعاردادن هم خسته نمیشدند.»
حاجمهدی عراقی از اعضای هیئتهای موتلفه و بانیان آن تظاهرات بزرگ روز عاشورا، درباره وقایع عاشورای 42 میگوید: «نزدیکیهای ساعت هشتونیم ـ نه (صبح) بود که جمعیت حرکت کرد. پلاکاردهایی مختلف علیه آمریکا، علیه صهیونیستها، علیه اسرائیل، به نفع فلسطین و علیه رفراندوم بود. بهطورکلی این مسائلی بود که روی پلاکاردها نوشته شده بود. درباره جمعیت آن روز دو روایت گفتهاند: یکی در حدود 70 هزار نفر و یکی هم در حدود 120 هزار نفر که اینها از مسجد حاج ابوالفتح در میدان شاه به طرف سرچشمه و مجلس حرکت کردند.
پیروزی انقلاب اسلامی طرح نوینی را درباره مسئله فلسطین درانداخت و آن مقاومت و عدم سازش با دشمن صهیونیسم بود. همزمانی پیمان کمپ دیوید با مبارزات انقلابی مردم ایران مورد خشم و انزجار گروههای مسلمان و انقلابی شد. با ابتکار امام خمینی(ره) اولین راهپیمایی روز قدس در 26 مرداد 1358برگزار شد که نشان از مواضع جدی جمهوری اسلامی در قبال فلسطین داشت. از آن پس بود که مقاومت در قالب انتفاضه در دستور کار گروههای فلسطینی و رهبران آنها قرار گرفت بطوری که هرگونه سازش و صلح با اشغالگران را مطرود و منفور میدانست.
پنج شش نفر بودند که منزلشان را در اختیار علمایی که از تهران یا قم میآمدند قرار میدادند. یکی از این افراد ماشاءالله سلامتی بود که زن و بچههایش همه در عرصه مبارزات انقلابی بودند و واقعاً هم جاننثار بودند. وقتی آدم فکر میکند میبیند اینها چه انسانهای بزرگی بودند. سید محمد وزیری وقتی به مشهد آمد با حاج ماشاءالله سلامتی در منزلشان ملاقاتی داشت. یک روز به من گفت تو با کشاندن این افراد به صحنه، کار بزرگی انجام دادهای. من بیاختیار این جمله را گفتم «ما اینها را به عرصه مبارزه نیاوردهایم، بلکه همه آن از عظمت نفس آقای خمینی است.» واقعاً هم اینجوری بود. مثلاً وقتی میخواستیم این افراد را به تلاش و حرکت وادار کنیم، نمیتوانستیم اینکار را انجام دهیم تا اینکه به آنها نوار صحبتهای آقای خمینی را میدادیم. بعد از اینکه این نوارها را گوش میدادند با ما همکاری میکردند.
«... با این برنامهریزی آن راهپیمایی عظیم به راه افتاد و کمر رژیم شاه را شکست؛ حتی میگفتند: آن روز شاه با هلیکوپتر از بالا جمعیت را دیده و همان جا گفته بود کار ما دیگر تمام است.»
حرم 1357 در حالی فرا میرسید که شهرهای مهم کشور دوران حکومت نظامی را سپری میکرد. اما در آستانه محرم، رژیم پهلوی که بیش از پیش خود را در خطر میدید درصدد اعلام آمادهباش سراسری برآمد تا با هرگونه فعالیت انقلابی و تظاهرات سیاسی مقابله کند.
دبیرخانه بزرگداشت یکصدمین سالگرد تأسیس حوزه علمیه قم با ابتکار و همکاری مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، پژوهشکده تاریخ معاصر (موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران)، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی و مرکز بررسی اسناد تاریخی راهاندازی شد.
در این روز جمعی از روحانیانِ تهران با انتشار اعلامیهای از مردم خواستند خود را محیای حضور در راهپیمایی روزهایِ تاسوعا و عاشورا کنند. در شهر قم طبق معمول تظاهرات مردم منجر به درگیری با مأموران شد. همچنین بعد از نماز مغرب و عشا در حرم مطهر حضرت معصومه(س)، تعدادی از نمازگزاران شعارهای انقلابی سر دادند که این حرکت به مدت 20 دقیقه ادامه یافت. اعتصاب در این شهر نیز ادامه داشت و تمام مغازهها بسته و مدارس و اکثر ادارات دولتی تعطیل بودند. همچنین زنجان شاهد تظاهرات گستردهای علیه رژیم بود و در گورستان شهر نیز تظاهراتی صورت گرفت که در نتیجه این درگیری تعدادی از مردم زخمی و یک نفر شهید شدند. در گورستانهای شهر اهواز و آبادان هم در این روز حوادث مشابهی رخ داد و تعدادی از مردم به خاک و خون کشیده شدند.
برخی از تحلیلگران رژیم صهیونیستی بعدها با توصیف جنگ ششم علیه لبنان به جنگی بیهوده و به نوعی نیابتی اعلام کردند: «موضوع اصلی سربازان ربوده شده نیستند، بلکه مسئله این است که ایران میکوشد جلوی گسترش نفوذ اسرائیل را بگیرد؛ در واقع نیروهای شرور ایران با تضعیف اسرائیل تلاش میکنند دست غرب را از خاورمیانه کوتاه کنند.»