بررسی تاریخ معاصر نشان میدهد هر زمان سیاستمداران و رجال سیاسی به غرب اعتماد کرده و دست نیاز به سوی آنها دراز کردند، پیامدی جز خسارتهای زیانبار برای کشور در پینداشته است. به عنوان نمونه در دوره مشروطه، با تسلط روشنفکران غربگرا، نهضت از مسیر خود منحرف و به دیکتاتوری رضاخان ختم شد. اعتماد مصدق به امریکا نیز نتیجهای جز کودتا و از بین رفتن مبارزات مردمی در ملی شدن صنعت نفت نداشت. سرانجام معاهده برجام نیز ثابت کرد اعتماد به غرب تا چه اندازه میتواند منشاء خسارت باشد.
یکی از مؤثرترین علمای دوره مشروطیت «شیخ فضلالله نوری طبری مازندرانی»، فرزند «ملا عباس مازندرانى نورى»، از مجتهدان و علمای بزرگ شیعه در مازندران بود. عالم دیگر «ملا عبدالله مازندرانی» است که در کنار «آخوند خراسانی» و «میرزا خلیل محمدحسین تهرانى» به «مراجع ثلاث» مشروطهخواه نجف مشهور بودند. پس از پیروزی مشروطه و در دورانی که علما و روشنفکران بهصورت یکپارچه علیه استبداد مبارزه میکردند، نهادهای جدیدی برای گسترش آگاهیها و فضای باز سیاسی و اجتماعی ایجاد شد. در بارفروش «ملا محمد جان علامه» رئیس انجمن مشروطهخواهان، انجمن ایالتی و ولایتی را برای نظارت بر انتخابات تشکیل داد. در ساری انجمن نظارت در خانه «آقا شیخ علیاکبر طبری مجتهد» تشکیل شد. یکی از منتخبین نمایندگی مجلس نیز «سید عباس شریفالعلمای خاوری» از سادات معروف و علمای مشروطهخواه بود.
آیتالله اراکی نقل میکند که وقتی رضاشاه برای بردن آیتالله بافقی به قم آمد «توی پلههای مدرسه فیضیه که از درب صحن کهنه باز میشود [در آن زمان این در باز بوده است] ایستاد و یک نعرهای زد که تا آخر مدرسه نعرهاش رفت. میگفت: ذریاتتان را برمیاندازم. خیلی نعره کشید و رفت.
کد خبر: ۷۰۲۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۱۲
مظفر نامدار در گفتگو با پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی مطرح کرد:
مظفر نامدار محقق و تاریخپژوه در پاسخ به این شبهه گفت: ادعای تکفیر شیخ فضلالله نوری توسط آخوند خراسانی و میرزای نائینی ازجمله ادعاهای کذب است. اولا این ادعا، یک ادعای متاخر است و دوما هیچ سندی ندارد؛ چون من همه مستندات تاریخی را در این رابطه بررسی کردهام.
« سفير روس... براي شيخ پيغام فرستاد که هر گاه مايل است فوراً به سفارت روس پناهنده شود و اگر هم خواسته باشد ممکن است چند نفر سالدات روسي به منزل او بروند و او را در پناه خود بگيرند تا مشروطهخواهان از تعرض او منصرف شوند. شيخ با هيچ يک از اين دو پيشنهاد موافقت ننمود و گفت در مقابل مشيت و اراده الهي تسليم صرف است».
امام خمینی میفرمایند: «جرم شيخ فضلالله بيچاره چه بود؟ جرمش اين بود كه [میگفت] قانون بايد اسلامى باشد. جرم شيخ اين بود كه احكام قصاص [را] غيرانسانى نمىدانست، انسانى مىدانست.»
«هوا کاملاً تاریک شده است و اجساد زیادی نیز بر کف خیابان افتادهاند. حال که مردم از دو طرف در محاصره شدید هستند، پلیس سعودی به اشاره و علامت از مردم میخواهد که بنشینند و جمعیت به تصور خاتمه دادن به جنایات هولناک وحشیانه آنان مینشینند. وقتی همه نشستند ناگهان بیرحمانه اقدام به پرتاب گاز خفه کننده به میان مردم میکنند...»
مهدی افتخاری با نام مستعار ناصر، از مسئولین قدیمی و پرسابقه مجاهدین، تنها كسی بود كه بیشتر از همه در معرض تحقیرهای دیوانهوار شخص رجوی قرار میگرفت. بعبارتی مهدی افتخاری تنها كسی بود كه رجوی با او كینه و دشمنی خاصی داشت چرا كه او تنها فردی از اعضای قدیمی سازمان بعد از كشته شدن علی زركش بود كه در مقابل انقلاب ایدئولوژیكی رجوی تا آخر ایستادگی كرد و رجوی هم در مقابل، هرگز اجازه خروج به مهدی را از قرارگاه اشرف نداد. رجوی او را به پائینترین فرد در تشكیلات تبدیل كرد و پائینترین كارها را به او سپرد و نهایتا هم مهدی در اوج تنهایی درون و بیرون خویش در همان قراگاه اشرف كه به بیماری سرطان مبتلا شده بود جان سپرد.
در سال 1352 آیتالله مشکینی به اتهام فعالیت علیه رژیم به ماهان کرمان تبعید شد. ساواک مرکز در 29 مرداد آن سال به ساواک تبریز دستور داد: «علي اكبر فيض مشكيني فرزند ملاعلي با راي كميسيون امنيت اجتماعي قم به سه سال اقامت اجباري در ماهان كرمان محكوم شده و اخيرا به اردبيل مسافرت نموده. لذا سريعا با همكاري مامورين انتظامي منطقه بازداشت و از طريق مامورين انتظامي به قم اعزام تا پس از رويت راي صادره به محل مذكور اعزام گردد.»
آیتالله مشکینی بعد از بازگشت به ایران چندین بار از سوی رژیم تهدید و تبعید شد. ایشان در طول دوران مبارزه، سابقه چندین مرتبه تبعید به مناطقی چون ماهان، گلپایگان، کاشمر و ... را در کارنامه دارد. با وجود این تهدیدها و تبعیدها، آیتالله مشکینی تا هنگام پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 57 ذرهای عقبنشینی نکرد و همواره در صف اول مبارزه حضور داشت.
طبق اطلاع عدهای از طرفداران آیتالله خمینی از تهران و حضرت عبدالعظیم و کاشان و سایر شهرستانها جهت برگزاری عید غدیر خم به قم عزیمت نمودهاند تا در مراسم عید ضمن حفظ شعائر مذهبی تظاهراتی بر پا نمایند. احتمالا مرکز تجمع آنان در مسجد بروجردی و مسجد امام خواهد بود. علیهذا خواهشمند است دستور فرمائید اقدامات احتیاطی در این مورد اعمال و نتیجه را اعلام نمایند.
پس از پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران ، گروهک مجاهدین خلق با پشتیبانی صدام و حامیان جهانیاش دست به عملیات فروغ جاویدان علیه مردم ایران زد. درگیری رزمندگان اسلام با مجاهدین ضد خلق در تنگه چهارزبر این عملیات را به مرصاد موسوم کرد؛ جایی که چراغ منافقین برای همیشه بیفروغ شد.
چند روز قبل از فرارسیدن عید غدیر، شهربانی خراسان در گزارشی به ساواک آن استان از توزیع اعلامیههایی خبر داد که مردم نیشابور را به اجتماع در روز عید غدیر دعوت میکرد.
رجوی هم در طراحی عملیات فروغ جاویدان و وقتی نیروها را در دوم مرداد سال 1367 در قرارگاه اشرف برای حمله به ایران توجیه میکرد و من هم شخصا در اين نشست حضور داشتم گفت: وقتی تهران را تسخیر کردید تا 48 ساعت با شما کاری ندارم هر کاری خواستید بکنید بعدا من آمده و عفو عمومی خواهم داد.
این اثر مشتمل بر دو بخش و هر بخش شامل چهار فصل است. بخش اول بنیانهای اندیشه آیتالله طالقانی را بررسی میکند. فصلِ اولِ این بخش نگاهی است به زندگی علمی، اجتماعی و سیاسی آیتالله طالقانی. این فصل مخاطب را با شخصیت طالقانی آشنا کرده و خواننده را برای ورود به مبحث اصلی کتاب که همانا سیر در آراء و اندیشههای سید محمود طالقانی است آماده میکند. فصل دوم این بخش سیری در آثار و مکتوبات بر جای مانده از آیتالله طالقانی است که بخشی از اندیشه وی از این رهگذر بر خواننده معلوم شود. فصل سوم جریانهای فکری تاثیرگذار بر اندیشه وی را بررسی میکند که جریان ملیگرایی، جریان مشروطهخواهی، جریان فکری انقلابی و ... از آن جمله است. فصل چهارم نیز به تدقیق در مبانی فکری و نظری آیتالله طالقانی اختصاص دارد. در این بین مبانی معرفتشناسی، روششناسی، انسانشناسی، هستیشناسی و ... مورد بررسی قرار میگیرد.
رفتیم پیش حاج قاسم سلیمانی فرمانده لشکر 41 ثارالله، گفتم: این تانک هایتان را نمیفرستید بروند جلو؟ گفت: اینها مال ما نیست، با کمی تأمل هر دو بلافاصله متوجه شدیم که اینها عراقی هستند.
کد خبر: ۷۰۱۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۰۶
مجید تفرشی در گفتوگو با روزنامه اعتماد بررسی کرد:
تفرشی: «تردیدی نیست که تاریخ شفاهی یکی از راههای مهم جمعآوری اطلاعات خام برای تدوین و تحلیل تاریخ است که این یکی از راهها با توجه بهشدت و ضعف دیگر اطلاعات جمعآوری شده از منابع دیگر میتواند اهمیت آن بیشتر یا کمتر شود یعنی هر چه اطلاعات ما نسبت به مسائل دیگر کمتر باشد تاریخ شفاهی اهمیت بیشتری مییابد.»
اکرامی از اعضای سابق منافقین میگوید: «هرج و مرج عجیبی بوجود آمده بود؛ فرماندهان خشکشان زده و هیچ کنترلی روی نیروها نداشتند. آنها هم درحقیقت درگیر این مسئله بودند که چقدرسادهلوحانه به دام نقشههای رجوی افتادهاند.»