کد خبر: ۱۰۲۳۸
به مناسبت سالگرد انحلال حزب توده
تشکیلاتی که ستون پنجم شوروی در ایران بود

اگر فعالیت حزب توده ادامه مییافت، با گسترش شبکه نظامی، اطلاعاتی و نفوذی که در نهادها و ارگانهای جمهوری اسلامی ایران برای خود فراهم میکرد، در شرایط داخلی و بینالمللی مساعد، زمانی که عوامل و زمینههای براندازی طبق تحلیلهای حزب توده و شوروی فراهم میشد، به عملیات براندازی کودتاگرایانه علیه نظام جمهوری اسلامی دست میزد.
پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ حزب توده ایران که به عنوان وارث سوسیالدموکراسی عهد مشروطه و سپس «حزب کمونیست ایران»، در مهرماه ۱۳۲۰ پایهگذاری شده بود، در سالهای پس از جنگ جهانی دوم، که اتحاد جماهیر شوروی در صحنه بینالمللی حضور خود را به عنوان یک «ابرقدرت» اعلام داشت، توانست بهسرعت به عنوان یک حزب منسجم در صحنه سیاست و فرهنگ ایران حضور یابد و در کشمکش با جریانهای وابسته به انگلیس و آمریکا تصویری پُرآشوب از این دوران تاریخی را رقم زند.
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و تثبیت ایران در حریم نفوذ غرب، که از سوی اتحاد جماهیر شوروی به طور قطعی به رسمیت شناخته شد، حزب توده به تبع وابستگی خود به سیاست منطقهای شوروی، هرچند هرگونه نقش و حضور در حیات سیاسی ایران را از دست داد، معهذا به عنوان یک جریان فکری به موجودیت خود ادامه داد. به نحوی که میتوان فرهنگ لائیک و غربگرایی را که در دهه ۱۳۴۰ در ایران شکل گرفت، برآیند کنش متقابل سه خردهفرهنگ انگلوفیلی، مارکسیستی و آمریکایی، در سیمای سخنگویان ایرانی آن، ارزیابی کنیم. این تأثیر بهویژه از طریق روشنفکرانی که در دهه ۱۳۲۰ در مکتب فکری و مطبوعاتی حزب توده پرورش یافتند و در دهه ۱۳۴۰، طبق یک برنامه سنجیده از سوی نواستعمار غرب و رژیم پهلوی، در ساختار نظام گذشته جذب، و در نهادهای فرهنگی کشور به کار گرفته شدند، اعمال شد. بنابراین، هرچند در بین سالهای ۱۳۵۷-۱۳۲۰ حزب توده به عنوان یک نیروی سیاسی در ایران حضور نداشت، ولی به عنوان یک جریان فکری در پیریزی شالودههای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی موجود نقش مؤثری ایفاء کرد.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و فروریختن معادلات سیاسی گذشته در منطقه، مجددا در سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۱، حزب توده به عنوان کارگزار استکبار شرق و سخنگوی سیاسی و فرهنگی آن، در درون کشور فعال شد. در این دوران، حزب توده به دلیل شرایط سیاسی نوین ایران موفق شد بر پایه تجربه غنی تشکیلاتی احزاب مارکسیستی جهان، اتکاء به کادر ورزیده و مجرب خود (که سالهای مدید در اتحاد شوروی و اروپای شرقی عالیترین دورههای آموزشی را طی کرده بودند) با حمایت مادی اتحاد جماهیر شوروی به ایجاد تشکیلاتی منسجم دست زند. این حزب کوشید به عنوان یک نیروی سیاسی در جامعه انقلابی ایران وزن و اهمیت کسب نماید و در کنار جریانهای ضدانقلابی راست و میانه طرحهای توطئهگرانه و مخربی را علیه انقلاب اسلامی پیریزی کند.
از طرفی درجه وابستگی حزب توده به شوروی به حدی رسیده بود که جاسوسی برای این کشور یک وظیفه حزبی محسوب میشد. بررسی تحولات درونی حزب توده و مواضع آن در آستانه انقلاب و پس از آن، شاید بیش از هر چیز متأثر از انفعال ایدئولوژیک و موقعیت تدافعی این حزب بود و این در حالی بود که اتحاد جماهیر شوروی نیز به منزله پشتوانه و پشتیبان خارجی حزب از منظر سیاسی و ایدئولوژیک، در قبال تحولات انقلابی ایران و مسائل پس از آن مشخصا به سیاست صبر و انتظار روی آورده بود. بیتردید انفعال حزب توده و مواضع متعاقب آن، تا حدود زیادی متأثر از چنین سیاستی بود.[۱]
درواقع، فراز و فرود حزب توده ایران همچون دیگر احزاب کمونیست با تحولات داخلی اتحاد شوروی و سیاست خارجی این کشور و نیز جایگاه و موقعیت شوروی در نظام بینالملل و موازنه قوای بینالمللی در پیوند بود، همچنان که پیش از این نیز آمد، همبستگی یا وابستگی حزب توده به حزب کمونیست مادر و کشور شوراها که در مقاطعی مایه تقویت و سرمایه قدرت و انسجامش بود، در مواردی به پاشنه آشیل و زمینه آسیبپذیری و زوال آن بدل میشد. موقعیت حزب توده در ایران نهتنها به مواضع رسمی روسها وابسته بود، بلکه حتی از اتفاقاتی چون پناهنده شدن و تغییر موضع یکی از مقامات روس نیز تأثیر میپذیرفت. فرار «ولادیمیر آندرویویچ کوزیچکین» مأمور مخفی «کا.گ.ب» در ایران به غرب و ارائه اطلاعاتی در خصوص برنامهها و فعالیتهای غیرعلنی حزب توده و اسامی چهار صدتن از مقامات حزب در سال ۱۳۶۱ سرآغاز بحرانیترین ادوار تاریخ حزب توده بود.[۲]
به توصیه «لئونید شبارشین» رئیس ایستگاه «کا.گ.ب» در تهران، حبیبالله فروغیان که در هنگام تحصیل کوزیچکین در رشته زبان فارسی در دانشگاه مسکو با وی آشنا شده بود، در نیمه دوم سال ۱۳۶۱ از ایران گریخت. اما در اواخر آن سال بیش از هفتاد تن از سران و فعالان حزب شامل چهارده عضو کمیته مرکزی و ۹ مقام نظامی دستگیر شدند. این دستگیریها در اوایل سال ۱۳۶۲ نیز ادامه یافت. بنابراین در پی دو مرحله دستگیری تعدادی از رهبران و مقامات حزب توده در بهمن ۱۳۶۱ و اردیبهشت ۱۳۶۲ و اعترافات دستگیرشدگان در ۱۰ و ۱۳ اردیبهشت ۱۳۶۲، درنهایت حزب توده ایران غیرقانونی و منحل اعلام شد.
در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۳۶۲ «دادستانی کل انقلاب اسلامی» با انتشار بیانیهای رسمی، ضمن اعلام انحلال حزب توده به کلیه اعضا و هواداران این حزب اخطار کرد خود را به مراکز دادستانیهای انقلاب در تهران و شهرستانها معرفی کنند. متن اطلاعیه دادستانی کل انقلاب اسلامی در این زمینه بدین شرح بود:
«بسم الله الرحمن الرحیم
مکروا و مکروالله والله خیرالماکرین
بار دیگر دست خدا از آستین حزبالله به در آمد و همانطور که بارها شاهد پیروزی این امت محروم بر اجانب بودهایم، این بار نیز یکی دیگر از جریانات خائن به اسلام را رسوا ساخت. در پی دستگیری سردمداران حزب منفور توده و اقاریر صریح آنان مبنی بر توطئه علیه نظام جمهوری اسلامی ایران و براندازی به شرح ذیل:
۱- جاسوسی به نفع بیگانگان؛
۲- سرقت و نگهداری اسلحه و مهمات جهت مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران؛
۳- رابطه با گروهکهای محارب؛
۴- اخلال در کارخانجات و مراکز تولیدی و صنعتی کشور؛
۵- نفوذ در سازمانها، ادارات، نهادهای انقلابی و مراکز نظامی و انتظامی
دادستان کل انقلاب اسلامی بنا بر اصول ۹ و ۳۴ و ۲۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به موجب این اطلاعیه، حزب توده را منحل اعلام داشته و هر نوع فعالیتی به نفع آنان را غیرقانونی و عملی ضدانقلابی محسوب میکند. بنابراین به کلیه اعضا و هواداران این حزب اخطار میشود در تهران از تاریخ ۶۲/۲/۱۷ لغایت ۶۲/۲/۲۵ به اطلاعات دادسرای انقلاب اسلامی مرکز واقع در لوناپارک [خیابان سئول] و در شهرستانها از تاریخ ۶۲/۲/۲۵ الی ۶۲/۳/۲۵ به دادستانیهای انقلاب اسلامی آن شهرستانها مراجعه و ضمن ارائه اصل شناسنامه، دو نسخه فتوکپی شناسنامه و سه قطعه عکس جدید خود را معرفی و پس از تکمیل فرم مربوطه مرخص شوند.
بدیهی است کسانی که پس از انقضای مهلت مذکور خود را معرفی نکرده باشند به عنوان ضدانقلاب و توطئهگر علیه نظام جمهوری اسلامی تحت پیگرد قرار گرفته و مطابق قوانین دادگاههای انقلاب اسلامی به کیفر خواهند رسید.
دادستان کل انقلاب اسلامی – حجتالاسلام موسوی تبریزی»[۳]
به دنبال انتشار اطلاعیه دادستانی، پیامی نیز از جانب امام خمینی خطاب به ملت ایران در رابطه با دستگیری سران حزب توده و تجلیل از سربازان گمنام امام زمان(عج) در وزارت اطلاعات و دیگر ارگانهای امنییتی و انتظامی منتشر شد. ایشان در این پیام ضمن بیان وجوه افتراق سرباز گمنامی که با انگیزه تحصیل قدرت و ستمکاری در خدمت قدرتهای مادی دنیا قرار دارد با سرباز گمنامی که پرورده اسلام و مکتب توحید است و هدفی جز خدا و طلب حق ندارد؛ بیان داشتند دستگیری سران حزب توده با سوابق طولانی در کارهای تشکیلاتی، اطلاعاتی و جاسوسی، نشانه کارآمدی امنیتی و اطلاعاتی سربازان گمنام امام زمان(عج) است. امام خمینی همچنین در این پیام سران حزب توده را به مارهای پُرخط و خالی که فعالیت منافقانهای در عملیات براندازی اسلام داشتهاند، تشبیه کردند.[۴]
همزمان با پیام امام خمینی و بیانیه دادستانی انقلاب، وزارت امورخارجه جمهوری اسلامی ایران نیز بر مبنای اسنادی که در زمینه رابطه جاسوسی عوامل حزب توده با عوامل اطلاعاتی سفارت شوروی به دست آمده بود، اخراج ۱۸ عضو سفارت شوروی را از ایران اعلام داشت:
«بسم الله الرحمن الرحیم
جمهوری اسلامی ایران این ثمره خون پاک شهیدان و دستاورد انقلاب شکوهمند اسلامی، احترام به شعارهای محوری و جاودانه استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی و نه شرقی و نه غربی، جمهوری اسلامی را رمز پویایی و قوت انقلاب اسلامی میداند و بر این پایه همواره ضمن تأکید بر خودداری از دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر و ضرورت حفظ روابط مسالمتآمیز و مبتنی بر احترام متقابل با همه کشورهای غیرمحارب، با هرگونه حرکت مداخلهجویانه و سلطهطلبانه که ناقض حق حاکمیت و استقلال میهن اسلامی باشد با قاطعیت مقابله نموده و خواهد کرد. با توجه به دخالت عناصری از سفارت شوروی و ارگانهای تابعه در امور داخلی جمهوری اسلامی ایران از طریق بهکارگیری و ارتباط با عوامل مزدور و خائن به مصالح امت و انقلاب اسلامی که کلا خلاف ضوابط دیپلماتیک و اصول شناختهشده بینالمللی و مخل روابط سالم حسن همجواری میباشد، دولت جمهوری اسلامی، در جهت اعمال حق حاکمیت و تأمین مصالح عالیه جمهوری اسلامی، اقدام به اخراج عناصر وابسته به سفارت شوروی منتسب به فعالیتهای مضره فوق را به اطلاع امت بیدار ایران میرساند.
در این رابطه عصر دیروز (چهارشنبه، چهارده اردیبهشت ۱۳۶۲) سفیر اتحاد شوروی به وزارت امورخارجه جمهوری اسلامی ایران احضار و طی یادداشتی از نامبرده خواسته شد که حداکثر ظرف چهلوهشت ساعت ۱۸ نفر از عناصر وابسته به سفارت، ارگانهای تابعه به اسامی زیر را که از نظر دولت جمهوری اسلامی ایران به عنوان عنصر نامطلوب شناخته شدهاند از کشور خارج نماید:
۱- نیکلای نیکولاوویچ کون یرو - رایزن
۲- گنادی پتروویچ اودپوف - دبیر اول
۳- آناتولی نیکولایوویچ کوچشکوف - رایزن
۴- حسین عباسقلی یوویچ قلی یوف - دبیر دوم
۵- والری ایوانوویچ سامونین - دبیر دوم
۶- والری الکساندرویچ مارکوف - دبیر سوم
۷- وباجسلاو ایوانوویچ زاریا - دبیر اول
۸- ویکتورباکویوویچ کسیلی یوف - دبیر سوم
۹- زامیر بنیوویچ کابولوف - وابسته
۱۰- سرهنگ یوگنی نیکولایوویچ خری سانر - وابسته نظامی
۱۱- سرهنگ آندرمو لادیمروویچ وربونول- وابسته نظامی
۱۲- آناتولی کنستان تینوویچ لپشین - معاون قسمت بازرگانی
۱۳- یوری اواروف - کارمند بازرگانی
۱۴- ولادیمروسیلی یوویچ پلاخ تی - رایزن
۱۵- سرگرد الکساندر لونیدوویچ بان سیلی یف - وابسته نظامی
۱۶- میخائیل نیکولایوویچ عارف - کارمند بازرگانی
۱۷- مال خازایوانوویچ ارتی پونوف - کنسول در اصفهان
۱۸- الله وردی میبا لااوغلی اسدالله یوف - دبیر اول
به امید پیروزی مستضعفین بر مستکبرین.
وزارت امورخارجه جمهوری اسلامی ایران.»[۵]
بنابراین با اقدامات قاطع و مؤثر اطلاعاتی، سیاسی و فرهنگی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران، و تحت تأثیر پیامدهای ضربات بهمن ۱۳۶۱ و اردیبهشت ۱۳۶۲ و افشاگریهای رسواگر و ریشهای سران حزب توده، این حزب دچار اضمحلال کامل تشکیلاتی شد. بررسیهای به عمل آمده نیز نشان داد که تنها درصد بسیار اندکی زندانیان آزادشده تودهای کم و بیش گرایشهای سیاسی پیشین را یافته و به نحوی فعال شده و یا به خارج گریختند. این تعداد نیز به دلیل انفعال بقایای رهبری حزب و بحران گسترده سیاسی، ایدئولوژیک و تشکیلاتی پناهندگان تودهای در خارج از کشور، عملا در سردرگمی به سر بردند و به طور طبیعی مجدداً به انفعال کشیده شدند.[۶]
اگر فعالیت حزب توده ادامه مییافت، با گسترش شبکه نظامی، اطلاعاتی و نفوذی که در نهادها و ارگانهای جمهوری اسلامی ایران برای خود فراهم میکرد، در شرایط داخلی و بینالمللی مساعد، زمانی که عوامل و زمینههای براندازی طبق تحلیلهای حزب توده و شوروی فراهم میشد، به عملیات براندازی کودتاگرایانه علیه نظام جمهوری اسلامی دست میزد. اما فروپاشی حزب توده به حیات ستون پنجم شوروی در ایران پایان داد و کانال اصلی سیاست مداخلهجویانه و کودتاگرایانه روسها را مسدود کرد.
در پایان و با توجه به سیر تاریخی و بررسی اسناد میتوان به دو عامل مهم که منجر به سقوط یکی از پُرسابقهترین احزاب ایران شد، اشاره کرد: اول ضعف در ایدئولوژی حزب توده و بیگانه بودن این ایدئولوژی با محیط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ایران و دوم ضعف در عملکرد که نتیجه ایدئولوژی حزب بود و نمود بارز آن را میتوان در دورویی، نفوذ و مقابله با انقلاب اسلامی و نظام سیاسی برآمده از آن یعنی جمهوری اسلامی دید.
پینوشت
۱- مدیرشانهچی، محسن، پنجاه سال فرازوفرود حزب توده ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۸، ص ۱۴۳
۲- همان، ص ۱۶۶
۳- روزنامه کیهان، ۱۵ اردیبهشت ۱۳۶۲، ص ۲۱
۴- صحیفه امام، جلد ۱۷، صص ۴۲۱۰۴۲۲
۵- روزنامه کیهان، ۱۵ اردیبهشت ۱۳۶۲، ص ۱۸
۶- جمعی از نویسندگان، حزب توده از شکلگیری تا فروپاشی (۱۳۲۰-۱۳۶۸) تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۸۷، ص ۷۹۱