به مناسبت سالگرد انحلال حزب توده

تشکیلاتی که ستون پنجم شوروی در ایران بود

عکس لید
اگر فعالیت حزب توده ادامه می‌یافت، با گسترش شبکه نظامی، اطلاعاتی و نفوذی که در نهاد‌ها و ارگان‌های جمهوری اسلامی ایران برای خود فراهم می‌کرد، در شرایط داخلی و بین‌المللی مساعد، زمانی که عوامل و زمینه‌های براندازی طبق تحلیل‌های حزب توده و شوروی فراهم می‌شد، به عملیات براندازی کودتاگرایانه علیه نظام جمهوری اسلامی دست می‌زد.
چهارشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۵:۰۱
پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ حزب توده ایران که به عنوان وارث سوسیال‌دموکراسی عهد مشروطه و سپس «حزب کمونیست ایران»، در مهرماه ۱۳۲۰ پایه­‌گذاری شده بود، در سال­‌های پس از جنگ جهانی دوم، که اتحاد جماهیر شوروی در صحنه بین­‌المللی حضور خود را به عنوان یک «ابرقدرت» اعلام داشت، توانست به‌سرعت به عنوان یک حزب منسجم در صحنه سیاست و فرهنگ ایران حضور یابد و در کشمکش با جریان­‌های وابسته به انگلیس و آمریکا تصویری پُرآشوب از این دوران تاریخی را رقم زند.
 
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و تثبیت ایران در حریم نفوذ غرب، که از سوی اتحاد جماهیر شوروی به ­طور قطعی به رسمیت شناخته شد، حزب توده به تبع وابستگی خود به سیاست منطقه‌­ای شوروی، هرچند هرگونه نقش و حضور در حیات سیاسی ایران را از دست داد، معهذا به عنوان یک جریان فکری به موجودیت خود ادامه داد. به نحوی که می‌­توان فرهنگ لائیک و غرب‌گرایی را که در دهه ۱۳۴۰ در ایران شکل گرفت، برآیند کنش متقابل سه خرده‌فرهنگ انگلوفیلی، مارکسیستی و آمریکایی، در سیمای سخن‌گویان ایرانی آن، ارزیابی کنیم. این تأثیر به‌ویژه از طریق روشنفکرانی که در دهه ۱۳۲۰ در مکتب فکری و مطبوعاتی حزب توده پرورش یافتند و در دهه ۱۳۴۰، طبق یک برنامه سنجیده از سوی نواستعمار غرب و رژیم پهلوی، در ساختار نظام گذشته جذب، و در نهادهای فرهنگی کشور به کار گرفته شدند، اعمال شد. بنابراین، هرچند در بین سال­‌های ۱۳۵۷-۱۳۲۰ حزب توده به عنوان یک نیروی سیاسی در ایران حضور نداشت، ولی به عنوان یک جریان فکری در پی‌­ریزی شالوده­‌های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی موجود نقش مؤثری ایفاء کرد.
 
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و فروریختن معادلات سیاسی گذشته در منطقه، مجددا در سال­‌های ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۱، حزب توده به عنوان کارگزار استکبار شرق و سخن‌گوی سیاسی و فرهنگی آن، در درون کشور فعال شد. در این دوران، حزب توده به دلیل شرایط سیاسی نوین ایران موفق شد بر پایه تجربه غنی تشکیلاتی احزاب مارکسیستی جهان، اتکاء به کادر ورزیده و مجرب خود (که سال­‌های مدید در اتحاد شوروی و اروپای شرقی عالی‌­ترین دوره­‌های آموزشی را طی کرده بودند) با حمایت مادی اتحاد جماهیر شوروی به ایجاد تشکیلاتی منسجم دست زند. این حزب کوشید به ­عنوان یک نیروی سیاسی در جامعه انقلابی ایران وزن و اهمیت کسب نماید و در کنار جریان­‌های ضدانقلابی راست و میانه طرح‌­های توطئه‌­گرانه و مخربی را علیه انقلاب اسلامی پی­‌ریزی کند.
 
از طرفی درجه وابستگی حزب توده به شوروی به حدی رسیده بود که جاسوسی برای این کشور یک وظیفه حزبی محسوب می‌­شد. بررسی تحولات درونی حزب توده و مواضع آن در آستانه انقلاب و پس از آن، شاید بیش از هر چیز متأثر از انفعال ایدئولوژیک و موقعیت تدافعی این حزب بود و این در حالی بود که اتحاد جماهیر شوروی نیز به منزله پشتوانه و پشتیبان خارجی حزب از منظر سیاسی و ایدئولوژیک، در قبال تحولات انقلابی ایران و مسائل پس از آن مشخصا به سیاست صبر و انتظار روی آورده بود. بی‌­تردید انفعال حزب توده و مواضع متعاقب آن، تا حدود زیادی متأثر از چنین سیاستی بود.[۱]
 
درواقع، فراز و فرود حزب توده ایران همچون دیگر احزاب کمونیست با تحولات داخلی اتحاد شوروی و سیاست خارجی این کشور و نیز جایگاه و موقعیت شوروی در نظام بین‌­الملل و موازنه قوای بین‌­المللی در پیوند بود، همچنان که پیش از این نیز آمد، همبستگی یا وابستگی حزب توده به حزب کمونیست مادر و کشور شوراها که در مقاطعی مایه تقویت و سرمایه قدرت و انسجامش بود، در مواردی به پاشنه آشیل  و زمینه آسیب‌­پذیری و زوال آن بدل می‌­شد. موقعیت حزب توده در ایران نه‌تنها به مواضع رسمی روس­‌ها وابسته بود، بلکه حتی از اتفاقاتی چون پناهنده شدن و تغییر موضع یکی از مقامات روس نیز تأثیر می‌­پذیرفت. فرار «ولادیمیر آندرویویچ کوزیچکین» مأمور مخفی «کا.گ.ب» در ایران به غرب و ارائه اطلاعاتی در خصوص برنامه‌­ها و فعالیت­‌های غیرعلنی حزب توده و اسامی چهار صدتن از مقامات حزب در سال ۱۳۶۱ سرآغاز بحرانی‌­ترین ادوار تاریخ حزب توده بود.[۲]
 
به توصیه «لئونید شبارشین» رئیس ایستگاه «کا.گ.ب» در تهران، حبیب­‌الله فروغیان که در هنگام تحصیل کوزیچکین در رشته زبان فارسی در دانشگاه مسکو با وی آشنا شده بود، در نیمه دوم سال ۱۳۶۱ از ایران گریخت. اما در اواخر آن سال بیش از هفتاد تن از سران و فعالان حزب شامل چهارده عضو کمیته مرکزی و ۹ مقام نظامی دستگیر شدند. این دستگیری‌­ها در اوایل سال ۱۳۶۲ نیز ادامه یافت. بنابراین در پی دو مرحله دستگیری تعدادی از رهبران و مقامات حزب توده در بهمن ۱۳۶۱ و اردیبهشت ۱۳۶۲ و اعترافات دستگیرشدگان در ۱۰ و ۱۳ اردیبهشت ۱۳۶۲، درنهایت حزب توده ایران غیرقانونی و منحل اعلام شد.
 
در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۳۶۲ «دادستانی کل انقلاب اسلامی» با انتشار بیانیه‌­ای رسمی، ضمن اعلام انحلال حزب توده به کلیه اعضا و هواداران این حزب اخطار کرد خود را به مراکز دادستانی­‌های انقلاب در تهران و شهرستان‌ها معرفی کنند. متن اطلاعیه دادستانی کل انقلاب اسلامی در این زمینه بدین شرح بود:
 
«بسم الله الرحمن الرحیم
مکروا و مکروالله والله خیرالماکرین
بار دیگر دست خدا از آستین حزب­‌الله به در آمد و همان‌­طور که بارها شاهد پیروزی این امت محروم بر اجانب بوده‌­ایم، این بار نیز یکی دیگر از جریانات خائن به اسلام را رسوا ساخت. در پی دستگیری سردمداران حزب منفور توده و اقاریر صریح آنان مبنی بر توطئه علیه نظام جمهوری اسلامی ایران و براندازی به شرح ذیل:
۱- جاسوسی به نفع بیگانگان؛
۲- سرقت و نگهداری اسلحه و مهمات جهت مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران؛
۳- رابطه با گروهک‌­های محارب؛
۴- اخلال در کارخانجات و مراکز تولیدی و صنعتی کشور؛
۵-  نفوذ در سازمان‌­ها، ادارات، نهادهای انقلابی و مراکز نظامی و انتظامی
دادستان کل انقلاب اسلامی بنا بر اصول ۹ و ۳۴ و ۲۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به موجب این اطلاعیه، حزب توده را منحل اعلام داشته و هر نوع فعالیتی به نفع آنان را غیرقانونی و عملی ضدانقلابی محسوب می­‌کند. بنابراین به کلیه اعضا و هواداران این حزب اخطار می‌­شود در تهران از تاریخ ۶۲/۲/۱۷ لغایت ۶۲/۲/۲۵ به اطلاعات دادسرای انقلاب اسلامی مرکز واقع در لوناپارک [خیابان سئول] و در شهرستان‌­ها از تاریخ ۶۲/۲/۲۵ الی ۶۲/۳/۲۵ به دادستانی‌های انقلاب اسلامی آن شهرستان‌­ها مراجعه و ضمن ارائه اصل شناسنامه، دو نسخه فتوکپی شناسنامه و سه قطعه عکس جدید خود را معرفی و پس از تکمیل فرم مربوطه مرخص شوند.
بدیهی است کسانی که پس از انقضای مهلت مذکور خود را معرفی نکرده باشند به عنوان ضدانقلاب و توطئه­‌گر علیه نظام جمهوری اسلامی تحت پیگرد قرار گرفته و مطابق قوانین دادگاه­‌های انقلاب اسلامی به کیفر خواهند رسید.
دادستان کل انقلاب اسلامی – حجت‌­الاسلام موسوی تبریزی»[۳]
 
به دنبال انتشار اطلاعیه دادستانی، پیامی نیز از جانب امام خمینی خطاب به ملت ایران در رابطه با دستگیری سران حزب توده و تجلیل از سربازان گمنام امام زمان(عج) در وزارت اطلاعات و دیگر ارگان­‌های امنییتی و انتظامی منتشر شد. ایشان در این پیام ضمن بیان وجوه افتراق سرباز گمنامی که با انگیزه تحصیل قدرت و ستمکاری در خدمت قدرت­‌های مادی دنیا قرار دارد با سرباز گمنامی که پرورده اسلام و مکتب توحید است و هدفی جز خدا و طلب حق ندارد؛ بیان داشتند دستگیری سران حزب توده با سوابق طولانی در کارهای تشکیلاتی، اطلاعاتی و جاسوسی، نشانه کارآمدی امنیتی و اطلاعاتی سربازان گمنام امام زمان(عج) است. امام خمینی همچنین در این پیام سران حزب توده را به مارهای پُرخط و خالی که فعالیت منافقانه­‌ای در عملیات براندازی اسلام داشته‌­اند، تشبیه کردند.[۴]
 
 
همزمان با پیام امام خمینی و بیانیه دادستانی انقلاب، وزارت امورخارجه جمهوری اسلامی ایران نیز بر مبنای اسنادی که در زمینه رابطه جاسوسی عوامل حزب توده با عوامل اطلاعاتی سفارت شوروی به ­دست آمده بود، اخراج ۱۸ عضو سفارت شوروی را از ایران اعلام داشت:
 
«بسم الله الرحمن الرحیم
جمهوری اسلامی ایران این ثمره خون پاک شهیدان و دستاورد انقلاب شکوهمند اسلامی، احترام به شعارهای محوری و جاودانه استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی و نه شرقی و نه غربی، جمهوری اسلامی را رمز پویایی و قوت انقلاب اسلامی می‌­داند و بر این پایه همواره ضمن تأکید بر خودداری از دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر و ضرورت حفظ روابط مسالمت‌­آمیز و مبتنی بر احترام متقابل با همه کشورهای غیرمحارب، با هرگونه حرکت مداخله‌­جویانه و سلطه‌­ط‌لبانه که ناقض حق حاکمیت و استقلال میهن اسلامی باشد با قاطعیت مقابله نموده و خواهد کرد. با توجه به دخالت عناصری از سفارت شوروی و ارگان‌های تابعه در امور داخلی جمهوری اسلامی ایران از طریق به‌کارگیری و ارتباط با عوامل مزدور و خائن به مصالح امت و انقلاب اسلامی که کلا خلاف ضوابط دیپلماتیک و اصول شناخته‌شده بین‌­المللی و مخل روابط سالم حسن همجواری می­‌باشد، دولت جمهوری اسلامی، در جهت اعمال حق حاکمیت و تأمین مصالح عالیه جمهوری اسلامی، اقدام به اخراج عناصر وابسته به سفارت شوروی منتسب به فعالیت­‌های مضره فوق را به اطلاع امت بیدار ایران م‌ی­رساند.
در این رابطه عصر دیروز (چهارشنبه، چهارده اردیبهشت ۱۳۶۲) سفیر اتحاد شوروی به وزارت امورخارجه جمهوری اسلامی ایران احضار و طی یادداشتی از نامبرده خواسته شد که حداکثر ظرف چهل‌وهشت ساعت ۱۸ نفر از عناصر وابسته به سفارت، ارگا­ن­‌های تابعه به اسامی زیر را که از نظر دولت جمهوری اسلامی ایران به عنوان عنصر نامطلوب شناخته شده‌اند از کشور خارج نماید:
۱- نیکلای نیکولاوویچ کون یرو - رایزن
۲- گنادی پتروویچ اودپوف - دبیر اول
۳- آناتولی نیکولایوویچ کوچشکوف - رایزن
۴- حسین عباس‌قلی یوویچ قلی یوف - دبیر دوم
۵- والری ایوانوویچ سامونین - دبیر دوم
۶- والری الکساندرویچ مارکوف - دبیر سوم
۷- وباجسلاو ایوانوویچ زاریا - دبیر اول
۸- ویکتورباکویوویچ کسیلی یوف - دبیر سوم
۹- زامیر بنیوویچ کابولوف - وابسته
۱۰- سرهنگ یوگنی نیکولایوویچ خری سانر - وابسته نظامی
۱۱- سرهنگ آندرمو لادیمروویچ وربونول- وابسته نظامی
۱۲-  آناتولی کنستان تینوویچ لپشین - معاون قسمت بازرگانی
۱۳- یوری اواروف - کارمند بازرگانی
۱۴- ولادیمروسیلی یوویچ پلاخ تی - رایزن
۱۵- سرگرد الکساندر لونیدوویچ بان سیلی یف - وابسته نظامی
۱۶- میخائیل نیکولایوویچ عارف - کارمند بازرگانی
۱۷- مال خازایوانوویچ ارتی پونوف - کنسول در اصفهان
۱۸- الله وردی میبا لااوغلی اسدالله یوف - دبیر اول
به امید پیروزی مستضعفین بر مستکبرین.
وزارت امورخارجه جمهوری اسلامی ایران.»[۵]
 
بنابراین با اقدامات قاطع و مؤثر اطلاعاتی، سیاسی و فرهنگی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران، و تحت تأثیر پیامدهای ضربات بهمن ۱۳۶۱ و اردیبهشت ۱۳۶۲ و افشاگری‌­های رسواگر و ریشه‌­ای سران حزب توده، این حزب دچار اضمحلال کامل تشکیلاتی شد. بررسی‌­های به عمل آمده نیز نشان داد که تنها درصد بسیار اندکی زندانیان آزادشده توده‌­ای کم و بیش گرایش‌­های سیاسی پیشین را یافته و به نحوی فعال شده و یا به خارج گریختند. این تعداد نیز به دلیل انفعال بقایای رهبری حزب و بحران گسترده سیاسی، ایدئولوژیک و تشکیلاتی پناهندگان توده‌­ای در خارج از کشور، عملا در سردرگمی به سر بردند و به ­طور طبیعی مجدداً به انفعال کشیده شدند.[۶]
 
اگر فعالیت حزب توده ادامه می‌یافت، با گسترش شبکه نظامی، اطلاعاتی و نفوذی که در نهاد‌ها و ارگان‌های جمهوری اسلامی ایران برای خود فراهم می‌کرد، در شرایط داخلی و بین‌المللی مساعد، زمانی که عوامل و زمینه‌های براندازی طبق تحلیل‌های حزب توده و شوروی فراهم می‌شد، به عملیات براندازی کودتاگرایانه علیه نظام جمهوری اسلامی دست می‌زد. اما فروپاشی حزب توده به حیات ستون ‌پنجم شوروی در ایران پایان داد و کانال اصلی سیاست مداخله‌جویانه و کودتاگرایانه روس‌ها را مسدود کرد.
 
در پایان و با توجه به سیر تاریخی و بررسی اسناد می‌­توان به دو عامل مهم که منجر به سقوط یکی از پُرسابقه‌­ترین احزاب ایران شد، اشاره کرد: اول ضعف در ایدئولوژی حزب توده و بیگانه بودن این ایدئولوژی با محیط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ایران و دوم ضعف در عملکرد که نتیجه ایدئولوژی حزب بود و نمود بارز آن را می‌­توان در دورویی، نفوذ و مقابله با انقلاب اسلامی و نظام سیاسی برآمده از آن یعنی جمهوری اسلامی دید.
 
 
پی­‌نوشت­
۱- مدیرشانه­‌چی، محسن، پنجاه سال فرازوفرود حزب توده ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۸، ص ۱۴۳
۲- همان، ص ۱۶۶
۳- روزنامه کیهان، ۱۵ اردیبهشت ۱۳۶۲، ص ۲۱
۴- صحیفه امام، جلد ۱۷، صص ۴۲۱۰۴۲۲
۵- روزنامه کیهان، ۱۵ اردیبهشت ۱۳۶۲، ص ۱۸
۶- جمعی از نویسندگان، حزب توده از شکل­‌گیری تا فروپاشی (۱۳۲۰-۱۳۶۸) تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌­های سیاسی، ۱۳۸۷، ص ۷۹۱
 
 
این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات