امام خميني با بهرهگيري از آموزههاي وحياني شريعت مقدس اسلام، انسان را موجودي الهي توصيف ميکند که داراي اختيار، کرامت و شرافت ميباشد و بهواسطهي فطرت کمالجوي خود در تکامل و تحوّل و سير مراتب وجودي، نيازمند زندگي اجتماعي و داراي مسئوليت فردي و اجتماعي است. پاسخ اوليهي بسياري از مسائل مطرح در انديشههاي سياسي ايشان ازجمله ولايت انسان کامل و نائب او در زمان غيبت امام دوازدهم(نظريهي ولايت فقيه) را بايد در برداشتِ خاصِ ايشان از سرشت و سرنوشتِ انسان جستجو كرد. توجه به مباني انسانشناختي انديشهي سياسي امامخميني(ره) بدان سبب است كه اين منظومه پايهي اصلي و عنصرِ حياتي شروع و استمرار جريان انقلاب اسلامي بوده است. امام خميني نقش سياسي ـ اجتماعيِ انسان را برمبناي اعتقاد به اصل توحيد و بسط آن در حرکت انسان در جامعه و خوانش ويژهي آن از هستي، تعيين ميکند. آنچه چنين چشماندازي را پشتيباني مينمايد بنيانهاي معرفتشناختي است که ريشه در جهتگيري عرفاني، فلسفي و فقهي ايشان دارد.