نظام سیاسی بیش از هر چیز نیازمند ثبات و آرامش سیاسی است تا به دور از هر گونه تهدید و در کمال اقتدار به اهداف خود نایل آید . تحقق چنین وضعیتی تا حدی مستلزم یگانگی فکری و عقیدتی میان نخبگان سیاسی است . در اغلب نظامهای سیاسی ، مجموعهی یکدستی از اندیشهها و افکاری که همهی نخبگان سیاسی به آن پایبند باشند ، وجود ندارد ؛ در عین حال تضارب و اختلاف آرای نخبگان سیاسی امری محترم و در بسیاری از موارد میمون و مبارک است . اما زمانی که این اختلاف آرا به صورت منازعه و دعوای سیاسی در آید ، بیثباتی سیاسی را در پی خواهد داشت که حتی در مواردی به عنوان تهدیدی جدی علیه نظام سیاسی محسوب میشود . نظام سیاسی جمهوری اسلامی نیز همانند هر نظام سیاسی دیگر شاهد منازعاتی بوده است ، اما منازعات سیاسی نخبگان در حدی نبوده که موجب بیثباتی نظام گردد . بررسی مقاطع مختلف زمانی در این دوره نشان میدهد هر زمانی که منازعهی سیاسی میان نخبگان حکومتی افزایش یافته ، به دنبال آن ناآرامیها و بیثباتی سیاسی نیز شدت گرفته است . شکلگیری جریان دوم خرداد 1376 به عنوان یکی از این مقاطع حساس که منازعات سیاسی نخبگان بالا گرفت ، هر چند گسترش تضارب آرا و عقاید و نیز مشارکت سیاسی بالا را به همراه داشت ، اما نسبت به دوران پیش از خود به میزان بسیار زیادی بیثباتی و ناآرامی سیاسی را به وجود آورد . بیثباتی سیاسی ، منازعهی سیاسی و رقابت سیاسی از جمله مهمترین مفاهیمی هستند که از جایگاه خاصی در حوزهی مباحث سیاسی برخوردارند . بیثباتی سیاسی نتیجهی مجموعه عوامل مختلفی است که در میان آنها منازعهی نخبگان سیاسی ، نقش مهمی را ایفا میکند . بر این اساس ، بررسی تأثیر منازعهی نخبگان بر بیثباتی سیاسی مخصوصا در دورهی بعد از خرداد 1376 ، که سرآغاز فصل جدیدی از حیات سیاسی ایران بود ، موضوعی است که در این کتاب مورد توجه قرار گرفته و تلاش شده است تا ضمن تعریف این مفاهیم از دادههای آماری نیز برای نتیجهگیری منطقیتر استفاده شود .