انقلاب اسلامی ایران با تمام خصوصیات و ویژگیهای خاص خود در میان انقلابهای جهان سوم نیز گونه جدیدی از انقلاب به شمار میرود. انقلابیون در كوران انقلاب نه علیه رژیم حاكم دست به سلاح بردند و نه به اماكن عمومی كمترین آسیبی وارد آوردند و نهایتاً با كمترین خشونت ممكن، با تمسك به آموزههای شیعی و بهكارگیری تاكتیك تظاهرات و اعتصابات فراگیر انقلاب اسلامی را به پیروزی رساندند. اساساً قوه محركهی انقلاب اسلامی، حضور میلیونی و بدون خشونت مردم در خیابانها، تحتتأثیر ایدئولوژی اسلامی بود. مجموعه عواملی كه تا پیش از این در جوامع غربی و شرقی عامل اصلی انقلابها محسوب میشدند، در انقلاب ایران نقش اصلی را نداشتند. به همین دلیل انقلاب اسلامی ایران، برخی از متفكرین و نظریهپردازان علوم اجتماعی را در خصوص نظریهها و تئوریهای انقلاب به تفكر و بازنگری وادار كرد. مثلاً تدا اسكاچپول كه آرمانها و عقاید را عوامل ثانویه در تحلیل ریشهها و پیامدهای انقلابها ارزیابی میكرد، مجبور شد تا در تحلیل خود بازنگری كند و بپذیرد كه حداقل در انقلاب ایران، آرمانها و به طور اخص اسلام انقلابی، باعث تحریك كنشگران انقلابی شد.البته نقش نیروها و گروههای اجتماعی درگیر در انقلاب اسلامی نیز تا حدودی با آنچه تا پیش از این در دیدگاههای معطوف به نظریههای لیبرالی و ماركسیستی از انقلاب وجود داشت، متفاوت بود.مهمتر از هرچیز تقاضا و خواستههای انقلابیون بود كه این مسئله نیز وجه تمایز انقلاب ایران با انقلابهای مشابه در جهان سوم بود. این وجه تمایز در شعارها، پایگاههای اجتماعی و نیروهای اصلی هدایتگر انقلاب نمایان بود. شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی كه برآیند خواستههای انقلابیون بود، نیروهای اجتماعی مدرن و سنتی و طبقات اجتماعی متوسط و پایین را كه در ظاهر هیچ سنخیتی با هم نداشتند، علیه ساختار موجود متحد كرد و آنها با قبول رهبری امام خمینی، پای در راه انقلاب نهادند و با بهرهگیری از آموزههای شیعی و خصوصاً الگوگیری از قیام امام حسین (ع) و الهام از فلسفهی عاشورا، انقلاب اسلامی را به پیروزی رساندند.اما پس از پیروزی انقلاب، گروههای سیاسی گوناگونی كه در فاصله تبعید حضرت امام (ره) تا ظهور انقلاب اسلامی، با وجود ایدئولوژیهای متفاوت، موقتاً خود را با روحانیت و مردم هماهنگ كرده بودند، راهی غیر از خواست مردم را برگزیدند و خواستههایی در تضاد با ماهیت اسلامی انقلاب، مطرح كردند كه این مسئله موجب گسست تدریجی آنها از نیروهای اصیل انقلاب اسلامی شد. این قبیل اختلافات در حوزه عقاید را میتوان در سطحی گسترده، در میان اغلب گروههای ظهوریافتهی پس از پیروزی انقلاب اسلامی مشاهده كرد. چنانكه به جز گروههای اسلامگرا كه تحتتأثیر شخصیت امام خمینی و در قالب نهادهای انقلابی، از مشی واحدی یعنی «خط امام» تبعیت میكردند، بقیه گروهها كه طیفی از گروههای ناسیونالیست لیبرال تا ماركسیست ـ لنینیست را شامل میشدند هر یك به طریق خود میرفتند و یكدیگر را به بهانههای مختلف، متهم میكردند.از سوی دیگر، یكی از معیارهای موفقیت انقلابها اقتدار و استواری نهادهای ناشی از انقلاب میباشد. این موضوع بر حسب آیندهنگری امام خمینی در انقلاب اسلامی ایران نیز تحقق یافت. به همین دلیل امام خمینی بهعنوان رهبر سیاسی ـ مذهبی انقلاب، برای سازماندهی به روندهای پس از پیروزی انقلاب، تأسیس نهادهایی سیاسی از این دست را مورد توجه قراردادند و برای جلوگیری از گسترش هرج و مرج احتمالی، تمهیداتی اندیشیدند. از جمله پیش از پیروزی انقلاب، شورای انقلاب را در 22 دی 1357 تشكیل دادند. امام همچنین بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، طی حكمی، مهندس بازرگان را بهعنوان نخستوزیر دولت موقت معرفی و از جمله مهمترین وظیفهی این دولت را ساماندهی روند انقلاب، برگزاری رفراندومِ تغییر نظام سیاسی كشور به جمهوری اسلامی تشكیل مجلس مؤسسان برای تصویب قانون اساسی و برگزاری انتخابات مجلس نمایندگان ملت، اعلام نمودند. ازاین رو، پس از پیروزی انقلاب، برگزاری رفراندوم تعیین نظام سیاسی و رفراندوم قانون اساسی، تصویب قانون اساسی، برگزاری اولین انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی، از اقداماتی بود كه در همین راستا انجام شد. علاوه بر این، به تدریج نهادهای انقلابی دیگری از جمله كمیتههای انقلاب اسلامی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، دادگاههای انقلاب، جهاد سازندگی، هیئتهای هفت نفره واگذاری زمین، ستاد انقلاب فرهنگی، هیئتهای پاكسازی، برای ساماندهی امور مختلف انقلاب اسلامی، تأسیس شدند.تلاش امام و شورای انقلاب برای سازماندهی امور، كه برگرفته از خواستهها و نیازهای انقلابیون بود، همزمان باعث انسجام و اتحاد بیشتر گروهها و احزاب مذهبی و در عین حال نارضایتی برخی از گروهها و احزاب غیرمذهبی شد. خصوصاً این نارضایتیها در مقاطعی چون قبل از برگزاری رفراندوم نامگذاری ساختار جدید، انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی، مباحث مربوط به تصویب قانون اساسی و انتخابات مجلس شورای اسلامی، جلوه روشنتری پیدا كردند. بدینترتیب، احزاب و گروههای در خطامام، شامل حزب جمهوری اسلامی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، جامعهی روحانیت مبارز تهران و انجمنهای اسلامی كارگران، ادارات و دانشگاهها از یكسو و گروهها و احزاب دیگری چون سازمان مجاهدین خلق، جبهه ملی، نهضت آزادی، حزب جمهوری خلق مسلمان و... درطیفهای جداگانهای قرار گرفتند. البته گروههای دیگری نیز در بین این دو طیف در نوسان بودند.