ادبیات بیانگر افكار و اندیشههایی است كه در پس پردهی قالبهای مختلف پنهان و مستتر شده است و بدون تردید مطالعه در آن حوزه تعمیقبخش نگرشها و ادراك انسان است، بهطوری كه ادبیات ما را وامیدارد تا آنچه را دیدهایم با دقت نگاه كنیم و دوباره ببینیم؛ لذا كمكی برای درك مشهودات ماست. معمولاً گرایشها و دیدگاههای سیاسی و اجتماعی نویسنده جزو عوامل مهم دخیل در آفرینش هر اثر ادبی محسوب میشود و در بررسی یك اثر ادبی، علاوه بر محتوای خود اثر مراجعه به اظهارنظرها و گفتههای نویسنده را در جاهای دیگر و در سایر آثار غیرادبی یا مصاحبهها عامل مهمی قلمداد میكنند یا دست كم اینكه در بررسی یك اثر ادبی نمی¬توان اظهارنظرها و اعتقادات نویسنده را بهكلی كنار نهاد ولی فقط هم نباید به آنها اكتفا نمود.نویسنده بهعنوان موجود اجتماعی از جامعه تأثیر میپذیرد و از زبان كه خود آفریده اجتماع میباشد بهره میبرد. لذا ادبیات زاده نهادهای اجتماعی خاصی است و علاوه بر اینكه از جامعه و تحولات آن تأثیر میپذیرد، دارای كاركردهای سیاسی اجتماعی و... است.از طرفی سیاست نیز در تمام شئون زندگی بشر حضور دارد و هیچ بخشی از حیات انسان را نمیتوان یافت كه از حیطه نفوذ سیاست و یا از اثرات آن بركنار مانده باشد. از این رو بازتاب و انعكاس دیدگاههای سیاسی نویسنده و گروههای مختلف در آثار ادبی امری بعید و دور از انتظار نیست كه البته چنان¬كه گفته شد بهگونهای مستتر و گاه با زبان رمزی و ویژه بیان میشود.اثر پیش رو مجموعه نقدهای استاد سرشار (رهگذر) به برخی از داستانهایی است كه بعد از پیروزی انقلاب در ایران نوشته یا ترجمه شده است. پیروزی انقلاب اسلامی كه یك انقلاب فرهنگی بود، طبعاً حوزه ادبیات و فرهنگ را نیز تحت تأثیر خود قرار داد و باعث خلق آثار ادبی متفاوت از پیش شد. در كنار جریان ادبی غالب انقلاب، جریانهای روشنفكری نیز كه از قافله انقلاب و حركت مردم به دور مانده بودند آثاری درباره انقلاب اسلامی پدید آوردند و بیهوده كوشیدند تا با تحقیر دستاوردهای انقلاب و سیاهنمایی وضع موجود، ملت را نسبت به آرمانهای انقلاب اسلامی بدبین سازند. نویسنده این اثر با واكاوی و بررسی آثار برخی از این روشنفكران، عناصر و مواردی از این دست را كشف و توضیح دهد.