در این اثر برای درك حضور فرهنگیان و فهم علل و عوامل شركت معلّمان در صحنهی انقلاب در ابتدا ساختار آموزشوپرورش و فضای فكری و فرهنگی حاكم بر جامعهی ایران در دورهی سلطنت رضاخان و پهلوی دوم مورد بررسی و تأمل قرار گرفته و بر عواملی چون انتصاب اشخاصی با تمایلات غربگرایانه و حضور افرادی با افكار فراماسونری و باورهای بهائی تأكید شده است. این اشخاص به سبب ناآگاهی و كجفهمی كارگزاران فرهنگی رژیم، به مناصب بالایی در ساختار آموزشوپرورش ایران نائل شده و با طرد همهی میراث فكری و فرهنگی ایران به دنبال طراحی آرمانشهر خیالی در سایهی ترویج شاهدوستی در كتب درسی و ذهن محصلان ایرانی بودند. اقدامات آنان نه تنها با شرایط اجتماعی و وضعیت فرهنگی آن روز ایران متناسب نبود، بلكه باعث انزجار و تنفر هرچه بیشتر فرهنگیان از رژیم و زمینهی مشاركت آنان در انقلاب اسلامی شد.