دردسرهای یک کنفرانس خبری

بازتاب‌های خارجی به رسمیت شناختن اسرائیل توسط پهلوی

عکس لید
با وجود مخالفت ایران با تقسیم کشور فلسطین و تشکیل دولت اسرائیل، رژیم پهلوی در دولت محمد ساعد مراغه‌ای در اسفند ۱‌۳۲۸، شناسایی دوفاکتوی اسرائیل را اعلام کرد. این اقدام دولت ایران با واکنش‌هایی در داخل و خارج مواجه شد. در داخل با توجه به اینکه این شناسایی همزمان با تعطیلات نوروز ۱‌۳۲۹ در ایران بود و از طرفی رهبر جبهه‌ی مخالفان استعمار یعنی آیت‌الله کاشانی در تبعید به سر می‌برد، مخالفت چندانی به همراه نداشت؛ تنها بعد از پایان تعطیلات و شروع جلسات مجلس دوره‌ی شانزدهم شورای ملی، برخی از نمایندگان مجلس، مخالفت خود را با این اقدام دولت اعلام کردند. در بعد خارجی نیز کشورهای عربی، با دولت ایران به مخالفت برخاستند و در این میان واکنش کشور مصر بیشتر بود و منجر به تیرگی روابط شد.
دوشنبه ۰۱ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۶:۲۳

پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی - توران منصوری؛ بازتاب بین‌المللی صحبت‌های محمدرضا پهلوی در کنفرانس خبری اول مرداد ۱‌۳۳۹ درباره به رسمیت شناختن اسرائیل موجب شد تا خیلی سریع، یک بحران جدی گریبان‌گیر ایران شود. اگرچه خبرگزاری رویترز در گزارشی تاکید کرد که شاه گفته این اتفاق سال‌ها پیش رخ داده، اما روزنامه‌های معتبری مانند نیویورک تایمز، این خبر را با تیتر به «رسمیت شناخته‌شدن اسرائیل توسط ایران» منتشر کردند. شناسایی اسرائیل از سوی دولت ایران دارای بازتاب داخلی و خارجی بود و سبب تیره‌شدن مناسبات ایران با جهان عرب شد و حالت خصومت‌آمیزی نسبت به ایران در کشورهای عربی به وجود آورد. 

اعلام شناسایی اسرائیل از سوی دولت ایران

در پی صدور قطعنامه‌ی مجمع عمومی سازمان ملل مبنی بر تقسیم فلسطین در ۱‌۹ نوامبر ۱‌۹۴۷/ ۸ آذر ۱‌۳۲۶، ایران به طور قاطع با این طرح مخالفت کرد. نماینده‌ی ایران در شورای امنیت نیز مراتب اعتراض خود را به این تقسیم اعلام کرد. با این حال، در دوران نخست‌وزیری ساعد مراغه‌ای، گام‌هایی در جهت شناسایی دولت اسرائیل برداشته شد. در همین رابطه، هیئت دولت ایران در جلسه‌ی شب ۱‌۴ اسفند ۱‌۳۲۸/ پنجم مارس ۱‌۹۵۰، موضوع شناسایی دوفاکتو[1] اسرائیل را به اتفاق آراء تصویب کرد. ازاین‌رو، محمد ساعد مراغه‌ای، نخست‌وزیر وقت ایران، با انتشار بیانیه‌ای که در ۲۴ اسفند ۱‌۳۲۸ در رسانه‌ها منعکس شد، شناسایی دوفاکتوی اسرائیل را چنین اعلام کرد:

«پس از استقلال دولت اسرائیل، دولت ایران برای حفظ منافع اتباع ایرانی در فلسطین... آقای عباس صیقل را به عنوان نماینده به فلسطین اعزام داشت... برای اینکه دولت ایران بیشتر بتوند منافع اتباع خود را حفظ کند، سه ماه قبل آقای رضا صفی نیا را با سمت مأمور مخصوص به فلسطین اعزام داشت و با این عمل، دولت ایران دولت اسرائیل را بالفعل به رسمیت شناخت. ولی برای اینکه این شناسایی به صورت رسمی درآید، طبق تصمیم هیئت دولت، آقای انتظام نماینده‌ی دائمی دولت شاهنشاهی در سازمان ملل متحد، به اطلاع نماینده‌ی دولت اسرائیل رساند که ازاین‌پس، دولت ایران دولت اسرائیل را به طور دوفاکتو به رسمیت شناخته است.» (هوشنگ مهدوی، ۱‌۵۵-۱‌۵۴)

چند روز بعد، ساعد از نخست‌وزیری برکنار شد و به عضویت مجلس سنا درآمد. وی در مجلس سنا نیز شناسایی اسرائیل را چنین توجیه کرد: «حفظ منافع ایرانیان مقیم فلسطین و لزوم مطالعه‌ی از نزدیک امور جاریه‌ی دولت جدیدالتأسیس اسرائیل ایجاب می‌کرد که در این نقطه‌ی مهم و حساس خاورمیانه، دولتْ مأموری داشته باشد. به این جهت مأموری در آن‌جا تعیین شد؛ ولی انجام وظایف محوله برای مأمور ایرانی بدون هیچ نوع رسمیت مصادف با مشکلاتی شده بود و لازم می‌آمد... وضعیت مأمور اعزامی را روشن نمود... [موضوع] در هیئت دولت مطرح و به اتفاق آراء تصمیم اتخاذ گردید که به آقای انتظام، نماینده‌ی دولت در سازمان ملل، دستور صادر شود... شناسایی بالفعل «دوفاکتو» دولت اسرائیل را اعلام نماید که وضعیت اتباع ایران در فلسطین و تکلیف مأمور اعزامی در آن کشور معین و روشن شود.» (گلمحمدی، ۸۷-۸۶)

بازتاب داخلی

اقدام دولت ساعد در شناسایی اسرائیل از نظر داخلی چندان بازخوردی نداشت. به نظر می‌رسد زمان تصمیم‌گیری درباره‌ی شناسایی اسرائیل در هیئت دولت ساعد و انتشار خبر آن در مطبوعات، با محاسبه انجام گرفته شده بود؛ زیرا اولاً، تصمیم شناسایی اسرائیل در زمان فترت مجلس انجام گرفت. ثانیاً، اعلام خبر شناسایی در اواخر سال انتشار یافت که در ایران به مناسبت آغاز سال جدید با تعطیلی نسبتاً طولانی همراه بوده و این مسئله خالی از ابهام نیست. ثالثاً، رهبر اصلی مبارزات علیه اسرائیل و حامی مردم فلسطین یعنی آیت‌الله کاشانی در این زمان در خارج از کشور در تبعید بود و این مسئله برای رژیم پهلوی دارای اهمیت بود. زیرا رژیم شاه واکنش ایشان و ایجاد موج مردمی در حمایت از فلسطینیان و حتی آماده‌شدن برای نبرد با اسرائیل را در زمان شناسایی از سوی سازمان ملل و جنگ با اعراب، مورد توجه قرار داده و می‌دانست که اگر وی در این مقطع در ایران بود، عکس‌العملی به مراتب شدیدتر از گذشته نشان می‌داد. از این رو شناسایی اسرائیل در داخل کشور با واکنش فوری و شدیدی مواجه نشد.

به دنبال تشکیل جلسات مجلس بعد از تعطیلات، انتشار خبر شناسایی اسرائیل از سوی دولت ایران، واکنش برخی از نمایندگان دوره‌ی شانزدهم مجلس شورای ملی را به همراه داشت. عباس اسلامی، نماینده‌ی مازندران، در انتقاد از اقدام وزارت خارجه در به رسمیت‌شناختن اسرائیل گفت: «ما اصلاً سیاست خارجى نداریم، زیرا وزارت خارجه نداریم؛ به عقیده‌ی بنده به این دستگاه پر زرق‌وبرق وزارت خارجه و محتویاتش نمی‌شود گفت وزارت خارجه؛ زیرا علاوه بر آن که این وزارت خارجه منشاء اثرى نیست، کارهایش براى مملکت به عقیده من ضرر و خطر دارد. اساساً کارهایى می‌کنند که دلشان می‌خواهد؛ زیرا زمانی که شاه در ایران نبود دولت در تهران دولت اسرائیل را به رسمیت می‌شناسد ... بنده به ماهیت دولت اسرائیل کارى ندارم نفیاً و اثباتاً براى اینکه من نمی‌دانم سیاست نامرئى بریتانیاى کبیر در اینجاها مشغول چه کاریست؟ بنده عقیده‌ام اینست که اگر قرار بود که ما دولت اسرائیل را به رسمیت بشناسیم لااقل بهتر این بود که یک مدتى تأمل بکنند که اعلیحضرت برگردند از این مسافرت و گرد و غبارها یک کمى بنشیند» (مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره‌ی شانزدهم؛ جلسه‌ی ۱‌۰، شنبه۲۰ فروردین ۱‌۳۲۹)

سیدمحمدعلی شوشتری، نماینده‌ی گرگان، نیز اظهار داشت وزارت امور خارجه، بدون مشورت با مجلس شورای ملی،‌ چنین تصمیمی گرفته است در حالیکه از تمام جهات مجلس شوراى ملى با اعمالى که برخلاف مصالح جامعه چهار صد و چند میلیون مسلمان دنیا بدون مشورت با سایر مسلمین انجام بشود نمی‌تواند موافقت کند. البته شاید یک روزى بنابر مصالح، دولت ایران یک دولتى را به رسمیت بشناسد ولی وقتى است که این مسئله به درستی جرح و تعدیل بشود و این که سیاست وزارت خارجه می‌خواهد این موضوع را به ما تحمیل کند یا این که اجازه دهد تا با آزادی و فکر خودمان عمل کنیم. به همین دلیل این عمل دولت در به رسمیت شناخته شدن اسرائیل مورد تصدیق ما قرار نخواهد گرفت (مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره‌ی شانزدهم؛ جلسه‌ی ۱‌۰، شنبه۲۰ فروردین ۱‌۳۲۹).

 شوشتری مخالفت با تصمیم وزارت امور خارجه در شناسایی دولت اسرائیل را در جلسات بعدی همچنان ادامه داد و در همین ارتباط از دولت خواست که توضیح دهد آیا در تصمیمش با کمیسیون وزارت خارجه مشورت کرده است یا نه؟ سپس از رفیع، از اعضای کمیسیون وزارت امور خارجه، سؤال کرد که وی در پاسخ گفت مشورتی نشده است. شوشتری در ادامه افزود: ما نباید خاطر برادران عرب را با این اقدام مکدر می‌کردیم؛ بلکه باید با عقل و تدبیر عمل می‌کردیم. همچنین در امور مربوط به مسلمین باید با مسلمین مشورت کرد (مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره‌ی شانزدهم؛ جلسه‌ی ۱‌۲، پنجشنبه۲۴ فروردین ۱‌۳۲۹). ابوالحسن حائری‌زاده، نماینده‌ی تهران، نیز در انتقاد از عمل دولت در به رسمیت شناختن اسرائیل در سؤالی از دولت پرسید فایده‌ی نماینده فرستادن به آن‌جا غیر از رنجش ممالک اسلامى و عربى و ضررى از این که این مأمور را فرستادید چیست؟ که دولت پاسخی به آن نداد (مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره‌ی شانزدهم؛ جلسه‌ی ۸۰، ۲۲/۰۸/۱‌۳۲۹).

بازتاب خارجی

با انتشار خبر شناسایی اسرائیل از سوی دولت ایران، کشورهای عربی موضع نشان دادند. روزنامه‌های عربی، محمد ساعد مراغه‌ای را متهم به گرفتن رشوه در ازای شناسایی اسرائیل کردند. همچنین معتقد بودند ممکن است با انعقاد قرارداد تجارتی بین دو کشور، نفت ایران با کالاهای صهیونیستی مبادله شود. مطبوعات عربی با انتقاد از نخست‌وزیر و دولت ایران، نسبت به گسترش روابط ایران - اسرائیل و تبدیل شناسایی دوفاکتو به شناسایی دوژوره[2] هشدار دادند. (گلمحمدی، ص۱‌۰)

محافل عربی رفتار ایران را همچون خنجری بر پشت کشورهای عربی تلقی کردند. در این مورد بیشترین واکنش از سوی مصر بود. از این رو، مطبوعات این کشور، حملات سختی نسبت به ایران نشان دادند و خواستار قطع مناسبات دیپلماتیک بین کشورهای عربی و ایران شدند. روزنامه‌ی اخبار الیوم چاپ قاهره از احتمال فراخوانده‌شدن سفرای دو کشور و عدم شرکت مقامات مصری در مراسم رسمی در تشییع جنازه‌ی رضاشاه و انتقال آن از مصر به تهران خبر داد. اما سفرای دو کشور، مندرجات مطبوعات را در ارتباط با تیرگی مناسبات ایران و مصر تکذیب کردند. با وجود این، برخی منابع اظهارات دیگری داشتند مبنی بر اینکه تیرگی روابط ایران و مصر به حدی بود که دولت مصر نه تنها از پایین‌کشیدن پرچم خود به مناسبت مراسم تشییع جنازه‌ی رضاشاه (در قاهره-آوریل ۱‌۹۵۰) خودداری کردند؛ بلکه حتی ملک فاروق مراسم نامزدی خود را برای همان روز تنظیم کرد. (قانون، ۲۱‌۲-۲۱‌۰)

سرکنسول‌گری ایران در بصره در گزارش خود به وزارت امورخارجه، با ضمیمه‌ی ترجمه‌ی برخی از تفسیرها و تحلیل‌های عربی درباره‌ی شناسائی اسرائیل از سوی ایران چنین نوشت:

«روزنامه‌ی الثغر چاپ بصره در شماره‌ی مورخه ۲۸ مارس ۱‌۹۵۰ نقل از اخبار قاهره تحت عنوان «چرا ایران اسرائیل را به رسمیت شناخت؟» می‌نویسد: ایران در تاریخ ۱‌۵ مارس ۱‌۹۵۰ اعلام نمود که دولت اسرائیل را براساس امر انجام‌شده در فلسطین به رسمیت شناخته است. نماینده‌ی روزنامه‌ی الاهرام چاپ قاهره رأی آقای علی دشتی- سفیر کبیر ایران در مصر- را خواسته و سؤال کردند چرا ایران از جرگه‌ی دولت‌های مسلمان به طور عموم و دولت‌های عرب به طور خصوص که تصمیم به عدم شناسائی اسرائیل نموده‌اند، خارج شد. آقای دشتی خاطر نشان ساخت که دولت‌های مسلمان، به خصوص دولت‌های عرب تقریباً اسرائیل را به رسمیت شناخته‌اند؛ و الا قرارداد متارکه‌ی جنگ با [چه کسی] منعقد گردیده است؟ دولت‌های عرب و مسلمان با دولت اسرائیل وارد مذاکراتی شده‌اند و قراردادهای متارکه‌ی جنگ را به امضا رسانده‌اند. آیا مذاکرات آن‌ها با دولت مزبور تقریباً به مرحله‌ی شناسایی نمی‌رسد؟ معزی‌الیه ضمناً علاوه نمود که علت شناسایی ایران این است که ایران دارای منافع متعددی در فلسطین، مخصوصاً در خود اسرائیل می‌باشد و حتی بین پناهندگان، عده‌ی زیادی اتباع ایران وجود دارد. به علاوه، شناسایی اسرائیل این معنی را نمی‌رساند که ایران همواره در صف اعراب ایستادگی نخواهد نمود. بلکه برعکس، سیاست ایران به طور قطع مؤید دولت‌های عرب و مسلمان می‌باشد. سپس آقای دشتی چنین اظهار داشت:

لازم است انسان بین شناسایی و بین معامله نمودن یا ایجاد مناسبات با آن، فرقی قائل شود. نماینده‌ی روزنامه‌ی الاهرام به آقای سفیرکبیر اظهار داشت از قراری که ملاحظه می‌شود، ایران اسرائیل را به رسمیت نشناخته؛ مگر پس از تشریف فرمایی اعلی حضور همایونی شاهنشاه ایران به آمریکا و آیا این مسافرت اثری در این شناسایی داشته است یا خیر؟ معزی الیه در پاسخ اظهار داشت که معتقد است اثری داشته، ولی دیرزمانی است که بین دو کشور قبل از مسافرت اعلیحضرت همایونی شاهنشاه ایران به خصوص راجع به اتباع ایرانی مقیم اسرائیل که قسمتی از آن‌ها به لبنان و کشورهای همجوار پناهنده شده بودند، مذاکراتی جریان داشته است و آنچه برای ایران قابل اهمیت است، این است که اتباع ایرانی مقیم فلسطین به سرکار و خانه‌ی خود بازگشت نمایند و به منافع یا املاک آ‌ن‌ها صدمه وارد نشود.»

روزنامه‌ی صوتالناس چاپ بصره در شماره‌ی مورخ ۲۸ مارس ۱‌۹۵۰ تحت عنوان «آخرین ساعت» چنین نوشت:

«وزیر یهودی استوارنامه نماینده‌ ایران در فلسطین را پس از اینکه ایران دولت اسرائیل را به رسمیت شناخت، دریافت نموده و از نماینده ایران پذیرایی کرده است» (زارع، ۷۵-۷۴)

واکنش مطبوعات عربی حتی بعد از گذشت چندین ماه از شناسایی اسرائیل، متوقف نشده و عکس‌العمل‌ها همچنان ادامه داشت. روزنامه‌ی النصر مورخ ۱‌۸/۰۹/۱‌۹۵۰ چاپ دمشق به نقل از مقاله‌ی «اسرائیل رشوه می‌دهد» روزنامه‌ی الزمان بغداد نوشت:

«روزنامه الزمان بغداد می‌گوید که اطلاع حاصل کرده است مذاکرات سری اکنون بین ایران و اسرائیل در جریان است که در حدود سه میلیون دینار برای پیشرفت طرح‌های بنادر ایران به این کشور قرض بدهند. آنچه معلوم است، ایران کاملاً دولت اسرائیل را در مقابل این قرض خواهد شناخت و اضافه می‌کند که این مذاکرات ممکن است نتیجه‌اش بستن یک قرارداد تجارتی بین دو کشور برای تبادل نفت ایران و کالاهای صهیونی بشود. همچنین می‌گوید که انتظار می‌رود کشورهای عربی کنفرانس اقتصادی را که می‌بایست در تهران در ماه نوامبر انعقاد یابد، ملغی سازند...» این خبر در نشریه‌ی المنار هم با این عنوان که «اسرائیل سه میلیون دینار به ایران قرض می‌دهد که ایران طرح بناهای خود را عملی سازد و انتظار می‌رود قرارداد بازرگانی برای دادوستد نفت ایران و کالاهای صهیونی بسته شود»، انتشار یافته است. (گلمحمدی، صص۷۳-۷۲)

عقب‌نشینی دولت و پس‌گیری شناسایی اسرائیل

با روی کار آمدن دولت ملی مصدق، انتظارات جدیدی در داخل و خارج از کشور نسبت به تجدیدنظر درباره‌ی روابط ایران و اسرائیل و مسئله‌ی شناسایی اسرائیل شکل گرفت. از جمله درخواست علما و استادان دانشگاه الازهر قاهره از آیت‌الله کاشانی بود. آن‌ها از ایشان خواستند تا دولت ایران را نسبت به پس‌گیری شناسایی دولت اسرائیل متقاعد سازد. از این رو دولت مصدق نسبت به افکار عمومی مردم مسلمان دنیا و جهان پاسخ مثبت داد و در ۱‌۵ تیر ۱‌۳۳۰ شناسایی دوفاکتوی اسرائیل را پس گرفت و کنسولگری ایران را در اسرائیل منحل کرد. یک روز بعد، مذاکراتی در مجلس شورای ملی بین رضا رفیع از نمایندگان مجلس و باقر کاظمی، وزیر امورخارجه دولت دکتر مصدق انجام گرفت. رفیع ضمن اشاره به سخنان کاظمی درباره‌ی روابط خارجی ایران، خطاب به او گفت:«راجع به مسائل زیادی سخن گفتید، ولی راجع به اسرائیل و بنی‌اسرائیلی‌ها صحبتی نکردید. مردم منتظر هستند بدانند که دولت چه اقدامی در این زمینه انجام داده است؟»

کاظمی در پاسخ گفت در ارتباط با این پرسش نیاز به توضیح نیست؛ زیرا دولت ایران تصمیم خود را مبنی بر انحلال کنسول‌گری خود در بیت‌المقدس اجرایی کرد و رسیدگی به کار آن‌جا را به عمان محول کرد. از طرف دیگر، دولت هم مصمم نیست راجع به شناسایی رسمی اسرائیل اقدام دیگری بکند و نماینده هم از اسرائیل قبول نکردند و نخواهند کرد. (علیرضا ازغندی، ۴۱‌۱‌)

قطع روابط سیاسی ایران و اسرائیل بازتاب گسترده‌ای در محافل داخلی و خارجی داشت. سیاستمداران و شخصیت‌های برجسته‌ی کشورهای عربی و روزنامه‌های عربی از نهضت ملی ایران به نیکی یاد کردند. این اقدام دکتر مصدق بازتاب گسترده‌ای در میان اعراب داشت به گونه‌ای که روزنامه‌های عربی به خاطر این اقدام دکتر مصدق از او به عنوان «زعیم شرق» یاد کردند و عبدالرحمن عزام پاشا، دبیر کل اتحادیه‌ی عرب، اظهار داشت: «کلیه‌ی دولت‌های عربی به روشی که ایران در روابط خود با اسرائیل در پیش گرفته است با نظر تحسین و تمجید نگاه می‌کنند». و زمانی که مصدق در راه بازگشت از آمریکا وارد مصر شد، از او به گرمی استقبال کردند.

 آیت‌الله کاشانی در مصاحبه‌ای خرسندی خود را از قطع روابط ایران و اسرائیل چنین نشان داد: «ما شناسایی خود را از دولت یهودی اسرائیل پس گرفتیم؛ چون حکومت سابق ایران که یک دولت انگلیسی بود، اسرائیل را به رسمیت شناخته بود و اکنون همه‌ی کشورهای اسلامی و عربی باید برای درهم شکستن اسرئیل و بازگشت شهرهایی که اسرائیل غصب کرده به صاحبان واقعی آن، هماهنگ شوند.» (ازغندی، ۴۱‌۱‌)

هر چند انحلال کنسولگری ایران در اسرائیل و فراخوانی کادر سیاسی ایران از اسرائیل به مثابه‌ی فسخ شناسایی اسرائیل تلقی شد، اما برخی از سیاستمداران و به ویژه اسرائیلی‌ها، از زاویه‌ی دیگری به این مسئله نگاه می‌کردند و براین باور بودند که شناسایی دوفاکتو، همچنان به قوت خود باقی است. دکتر امنون، استاد دانشگاه عبری بیت‌المقدس، در یک سخنرانی، ضمن تحلیلی از روابط ایران و اسرائیل در مورد پس‌گیری شناسایی اسرائیل از سوی مصدق چنین گفته بود: «در آوریل سال ۱‌۹۵۱‌ دکتر مصدق، رهبر جبهه‌ی ملی، به نخست‌وزیری رسید. مصدق می‌خواست طرفداری اعراب را در مبارزه‌ی خود با بریتانیا درباره‌ی ملی کردن نفت و علیه حکومت شاهنشاه جلب نماید. از این رو، نماینده‌ی ایران در اسرائیل به تهران فراخوانده و به اسرائیل گفته شد که به خاطر صرفه‌جویی، به عهده‌ی نمایندگی در عمان گذاشته شده که به منافع ایران در اسرائیل رسیدگی کند؛ لکن شناسایی اسرائیل به صورت دوفاکتو به قوت خود باقی ماند.»

نتیجه‌گیری

با وجود مخالفت ایران با تقسیم کشور فلسطین و تشکیل دولت اسرائیل، رژیم پهلوی بنا بر ملاحظاتی در دولت محمد ساعد مراغه‌ای در اسفند ۱‌۳۲۸، شناسایی دوفاکتوی اسرائیل را اعلام کرد. این اقدام دولت ایران با واکنش‌هایی در داخل و خارج مواجه شد. در داخل با توجه به اینکه این شناسایی همزمان با تعطیلات نوروز ۱‌۳۲۹ در ایران بود و از طرفی رهبر جبهه‌ی مخالفان استعمار یعنی آیت‌الله کاشانی در تبعید به سر می‌برد، مخالفت چندانی به همراه نداشت؛ تنها بعد از پایان تعطیلات و شروع جلسات مجلس دوره‌ی شانزدهم شورای ملی، برخی از نمایندگان مجلس، مخالفت خود را با این اقدام دولت اعلام کردند. در بعد خارجی نیز کشورهای عربی، با دولت ایران به مخالفت برخاستند و در این میان واکنش کشور مصر بیشتر بود و منجر به تیرگی روابط شد.

منابع

زارع، رضا، ارتباط ناشناخته: بررسی روابط رژیم پهلوی و اسرائیل(۱‌۳۵۷-۱‌۳۲۷)، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ۱‌۳۸۴.

مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره‌ی شانزدهم.

قانون، مرتضی، دیپلماسی پنهان: جستاری در روابط ایران و اسرائیل در عصر پهلوی با مروری بر پیشینه تاریخی یهودیان ایران، تهران، طبرستان، ۱‌۳۸۱‌.

گلمحمدی، احمد، روابط ایران و اسرائیل به روایت اسناد نخست‌وزیری(۵۷-۱‌۳۲۷)، پژوهش حقوق و سیاست، ۱‌۳۸۱‌، شماره۶، صص۱‌۰۸-۷۹.

هوشنگ‌مهدوی، عبدالرضا، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، تهران، البرز، ۱‌۳۷۳.

 

[1] . شناسایی دوفاکتو به معنی شناسایی موقتی و به منظور برقراری مناسبات سیاسی در سطح پایین است.

[2] . برقراری مناسبات کامل دیپلماتیک

 

 

 

این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات