سرلشگر مولوی: آینده را روشن نمیبینم
پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ شاید تا نیمههای سال ۱۳۵۷، کسی هنوز بهطور جدی سایهی سهمگین انقلاب را بر یکی از قدرتمندترین رژیمهای خاورمیانه با درآمدی سرشار از صادرات نفت، ارتشی مجهز به تجهیزات پیشرفتهی نظامی و دارای سازمان اطلاعاتی مخوف تصور نمیکرد. مطابق با نظر چارلز کورزمن «باید گفت که اعتراضات تودهای حقیقتاً پیشبینیناپذیرند، نهتنها وقتی در حال رخدادن هستند، بلکه حتی وقتی برمیگردیم و آنها را مینگریم. پیشِ پای این پدیدارها، درهای از سردرگمی گسترده میشود که هر تلاشی برای پیشبینی را در خود فرو میبرد». این نقل قول از نویسندهی کتاب «انقلاب تصورناپذیر» میتواند مدخل خوبی برای ورود به بررسی ماههای واپسین حیات سیاسی رژیم پهلوی و فهم تحولات مختوم به انقلاب باشد. کرونولوژی تحولات مختوم به انقلاب اسلامی بهخصوص پس از تابستان ۱۳۵۷ و پشت سر گذاشتن وقایعی از جمله جمعهی سیاهِ میدان ژاله در ۱۷ شهریور از سرعت و تراکم رویدادی بالایی متأثر از تشدید تب خواستهها و کنشهای ایدئولوژیک و اجتماعی برخوردار است. این تراکم رویدادی اما در نسبت با نظر کورزمن که انقلابها خبر نمیکنند و دقیقاً پیشبینیپذیر نیستند تمامی افراد را، از مبارزین انقلابی تا سردمداران رژیم سلطنتی، در سردرگمی و بلاتکلیفی درخصوص آیندهی سیاسی قرار داده بود. بهتعبیری دیگر تمام روزهای واپسین حیات سیاسی رژیم پهلوی در بلاتکلیفی و سردرگمی در پاسخ بدین پرسش سپری گردید که: چهخواهد شد؟
قرار گرفتن در این گیرودار برخی از رجال نظامی و امنیتی رژیم پهلوی را ناچار از هشدار و ارائهی گزارش پیرامون شدتگرفتن وقایع اعتراضی میکرد. یکی از این گزارشها مربوط به زنگ خطر سرلشگر مولوی، رئیس پلیس تهران، یک ماه قبل از حادثهی ۱۷ شهریور بود که آینده را خوب پیشبینی نمیکرد. کورزمن درخصوص شرایط متشنج حاکم بر آن روزها میگوید:
«مبارزهجوترین اسلامگرایان مشتاق بودند که رژیم علیه کسانی که با دست خالی به مخالفت برخاسته بودند به خشونت متوسل شود. در قم پیش از راهپیماییها، یک تاکسی را پر از قلوهسنگ میکردند تا مهمات کافی برای پرتاب به سمت پلیس در دسترس باشد. در یزد - در برابر جنگافزارها- سلاحهای سرد مانند چاقو و چماق در طول مسیر راهپیمایی حمل میکردند. دو گروه کوچک، یکی در تهران و تبریز و دیگری در قم، مقادیری اسلحه پنهان کردهبودند تا برای جنگهای چریکی آماده باشند».
خواستههای نهفته در پس این اقدامات اما چه بود؟ این نویسنده همچنین معتقد است:
«در تظاهرات روز ۱۶ شهریور، شعار جدیدی همهگیر شد که به تأسیس یک جمهوری اسلامی دعوت میکرد. احتمال آن هم هست که این درخواست در قطعنامهای که بعد از پایان راهپیمایی در میدان شهدا قرائت شد- و برخی میگفتند (امام) خمینی آن را نوشته است و مردم با تشویق و فریاد آن را تأیید کردند، مطرح شده باشد».
شاید رئیس پلیس تهران علیرغم بیان گزارشی درخصوص تشدید فعالیتهای اعتراضی، هیچگاه این تصور بهطور قطعی به ذهنش خطور نکرده بود که تا چندماه دیگر طومار رژیم سلطنتی برچیده شود؛ اما این امر وی را از اندیشیدن دربارهی خطرات وضع احتمالی و ضرورت مقابله با آن نیز باز نمیداشت. بر این اساس، در جلسهای که اسناد آن در دست است به ارائهی گزارش درخصوص شرایط حاکم پرداخت و آینده را روشن نمیدید. بر این اساس برای فهم بهتر شرایط حاکم بر تحولات ماههای مختوم به انقلاب و از جمله یک ماه مانده به واقعهی ۱۷ شهریور، به مرور سخنان او خواهیم پرداخت:
سرلشگر مولوی: اجازه میخواهم با نهایت صراحت و شهامت مطلب را به عرض برسانم. مدت هفت سال است که رئیس پلیس تهران میباشم و با اوضاع و احوال مختلفی روبهرو بودهام؛ اما وضعیتی که هم اکنون در تهران مشاهده میشود به نحوی است که آینده را روشن نمیبینم.
از تاریخ ۲۵۳۷٫۵٫۳ [۱۳۵۷] فعالیتهایی به شرح زیر از طرف روحانیون علیه دولت و قوانین جاری کشور به وقوع پیوسته که اهم آن به شرح زیر میباشد:
۱. تحریم جشنهای نیمهی شعبان.
۲. شعارهای ضدملی زنده باد خمینی، منصور فراری شده.
۳. شکستن شیشههای بانکها و مؤسسات و به آتش کشیدن سینما و رستورانها و اغذیه فروشها.
۴. تظاهرات و درگیری با مأمورین در مجالس ختم و هنگام خروج از مساجد.
۵. تشکیل مجالس ختم بدون اعلام قبلی به کلانتری و اجرای مقررات و سرپیچی متولیان و وعاظ از مقررات.
۶. تظاهرات خیابانی در خاتمهی مجالس و تخریب و شکستن شیشهها ضمن دادن شعارهایی مبنی بر مخالفت سلطنت و بر له خمینی.
۷. تشکیل اجتماعات عظیم در مساجد که بهعنوان مثال در مسجد قباد که گنجایش حداکثر بیش از سه هزار نفر را ندارد جمعیتی در حدود ۱۵۰۰۰ در آن تجمع و با استفاده از سطح خیابان و بستن راه عبور و مرور امکان مانور نیرو و اقدامات تأمینی را سلب مینمایند.
۸. توزیع اعلامیههای مضره در زمینهی مخالفت علنی با اقدامات دولت و رژیم سلطنتی و مواد انقلابی شاه و مردم و پخش این اوراق در بین جمعیت.
۹. حمله به مأموران و وسایل نقلیهی پلیس به قصد ربودن اسلحه و بیسیم و تجهیزات.
۱۰. تظاهرات خیابانی و شکستن شیشه توأم با استفاده از روش جنگ و گریز و سنگربندی برعلیه مأمورین با استفاده از پشتبام ساختمانها و پرتاب سنگ و آجر به سوی مأمورین.
۱۱. تفرقهی اخلالگران پس از اقدام پلیس و مخفی شدن در کوچههای باریک و به هم پیوستن آنان در نقطهای دیگر و تظاهرات و تخریب.
۱۲. انفجار و ایجاد حریق در سینماها و کافه رستورانها و بانکها بدون توجه به نتایج اعمال خرابکارانه، مانند بمبگذرای در رستوران خانسالار که منجر به مجروحشدن ۱۹ نفر از مشتریان و کارکنان گردید.
۱۳. حمله به کلوپ آمریکاییها و پرتاپ سنگ و آجر به داخل کلوپ و مضروبشدن یکی از مأمورین کلوپ.
۱۴. پخش جزوات آموزشی چریکی و نحوهی ساختن کوکتل مولوتوف و روش براندازی و طرق مقابله با پلیس در بین مردم.
۱۵. کشف محل جلسات مخفیانهی وعاظ محرک ناراحت که خاتمهی تظاهرات خیابانی به منظور تبادل نظر و گرفتن دستورات و کمکهای مالی به آنجا مراجعه میکنند، که تعدادی از آنها هنگام خروج از منزل درگیر و در بازرسی بدنی اکثر آنها مبالغی بیش از ۲۰۰۰۰ تومان وجه نقد همراه داشتند و مقداری اوراق مضره و نوارهای تحریککننده نیز همراه آنان بوده که با سپردن تعهد به مراجع امنیتی مرخص شدند.
۱۶. مجهزبودن تظاهرکنندگان به چوب و چماق و میلههای آهنی هنگام تظاهرات.
۱۷. در مسجد قبا نقشهی ایران را به دیوار مسجد نصب و عکس (امام) خمینی را در وسط نقشه قرار داده بودند و شعارهای خمینی تو شاهزادهای شاه تو... نیز میدادند.
۱۸. کشف اعلامیههای مضره و موهن در بین مردم و ایجاد بیاعتقادی و بیایمانی در بین جمعیت انبوه و بحث از حکومت اسلامی و اعلام مخالفت صریح با رژیم سلطنتی.
۱۹. شدت تظاهرات و اعمال خلاف قانون پس از نطق شاهنشاه آریامهر به مناسبت جشن مشروطیت که تصور میرفت موجب کاهش تظاهرات به مناسبت اعطای آزادیهای بیشتر گردد که برعکس رو به فزونی گذاشته و پیشبینی میشود که در روزهای آتی از نظر نحوهی عمل و تعداد جمعیت زیادتر گردد. از تاریخ ۲۵۳۷٫۵٫۳ [۱۳۵۷] تا کنون پلیس با تلاش پیگیر و مداوم با استفاده از کلیهی امکانات پرسنلی و نیروهای کمکی بدون استفاده از اسلحه با اخلالگران مبارزه و تا کنون بیش از ۳۲۰نفر از تظاهرکنندگان دستگیر و تحویل مقامات قضایی گردیدهاند. تعدادی از دستگیرشدگان از نوجوانان بوده و به سن رشد نرسیدهاند.
نتیجه
باتوجه به نحوهی تبلیغات و شعارهای ضد میهنی و اعلامیههای توزیع شده در بین مردم در تظاهرات خیابانی و تخریب اماکن و تشدید فعالیت خرابکارانه پس از اعطای آزادیهای بیشتر و مطالب تحریککنندهی وعاظ در مساجد در مخالفت با کلیهی اقدامات و منشور انقلاب شاه و مردم منجمله اصلاحات ارضی، آزادی زنان و انتخابات و خواستن حکومت اسلامی روشن است که هدف این عوامل مخالفت با رژیم سلطنتی و براندازی حکومت است، که با توجه به گروه سنی جمعیتهای متشکله در مساجد که اکثراً بین ۱۶ الی ۲۵ سال میباشند و فاقد تجربه و تشخیص صحیح بوده و احساسات بر آنها بیشتر غلبه دارد. ادامهی این قبیل تبلیغات مضره و تشکیل اینگونه اجتماعات به مصلحت نبوده و خصوصاً با توجه به اصول سرایت انتشار تلقینپذیری که در این ردهی سنی زیاد دیده میشود، موجب از هم گسیختگی اعتقادات ملی آنها شده؛ در نتیجه تظاهرات دامنهدارتر و گستردهتر خواهد شد و چنانچه اقدام مؤثر و ریشهکنسازی از طریق عوامل آگاه امنیتی در راه از همگسیختگی این عوامل ضد ملی به عمل نیاید، زمینهی مساعدی برای ازبینبردن اعتقادات شاهنشاهی در بین مردم فراهم خواهد شد، که به نوبهی خود مخالف قانون اساسی است. بنابراین، شایسته است که اقدامات جدی به منظور جلوگیری از تشکیل این قبیل اجتماعات و اعمال خرابکارانه به عمل آید.
ضمناً باید اضافه نماییم که در اثر مداومت این تظاهرات و اجتماع در مساجد مختلف که از ساعت ۲۱ و نیم تا سه بامداد ادامه دارد، مأمورین پلیس فرسوده و گاهاً نافرمانیهایی مشاهده شده است.
با توجه به توسعهی اغتشاشات در آینده احتمال حمله به سفارتخانهها و مؤسسات خارجی وجود دارد.
در چنین حالتی نمیتوان با تعداد مأمورین موجود جلوی آنها را گرفت. از طرف دیگر مردم عادی از وضع موجود ناراضی و از این که دولت جلوی آشوبگران را نمیگیرند گلهمند میباشند. اگر وضع بدین منوال ادامه پیدا کند چند روز دیگر وقایع بدتر از اصفهان- شیراز و مشهد در تهران انتظار میرود. نقل و انتقال نیروها در تهران به سبب سنگینی ترافیک کار بس مشکلی است و شاید نتوان نیروها را در زمان و مکان مناسب به کار برد و پلیس تهران با این امکانات و با این وضعیت نمیتواند وظایف خود را به خوبی انجام دهد.
منابع
ما گرفتار یک جنگ واقعی روانی شدهایم(مشروح مذاکرات فرماندهان نظامی در تاریخهای ۲۴/۵/۱۳۵۷ و ۳۰/۵/۱۳۵۷)، چاپ اول (۱۳۷۶). تهران: انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صص ۳۳-۳۰.
کورزمن، چارلز (۱۳۹۷). انقلاب تصور ناپذیر، ترجمهی محمد ملا عباسی، تهران: ترجمان علوم انسانی، صص۱۰، ۹۹، ۹۸، ۱۰۴.