سفره انقلاب در دوران دفاع مقدس
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ پس از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 57، یکی از مسائلی که بیش از هرچیز به آن تاکید میشد، سادهزیستی و پرهیز از تجمل بود. امام خمینی بارها در گفتار و رفتار خود این مسئله را گوشزد میکردند. ایشان در اول فروردین 1362 در حسینیه جماران فرمودند: «ما باید کوشش کنیم که اخلاق کاخ نشینی را از این ملت بزداییم. اگر بخواهید ملت شما جاوید بماند و اسلام را به آن طوری که خدای تبارک و تعالی میخواهد، در جامعۀ ما تحقق پیدا کند، مردم را از آن خوی کاخ نشینی به پایین بکشید، خود کاخ نشینی این خوی را میآورد، ممکن است که در بین آنها هم کسی پیدا بشود لکن نادر است. توجه کنید که این ملتی که الآن کوخ نشینانش مشغول فعالیت هستند و مشغول به زحمت هستند در جبههها و پشت جبههها، این کوخنشینان را زحمت بکشید که به همین حال خوی کوخنشینی و خوی اینکه توجه به کاخها نداشته باشند نگه دارید تا بتوانید ادامه بدهید زندگی صحیح اسلامی را.»
همین موضوع در روزهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی از سوی نیروهای انقلابی عملی شد. روایتهای بسیاری وجود دارد که پاسدارها و جوانان انقلابی بدون چشمداشت مادی، انجام وظیفه میکردند و حتی با اصرار مسئولان مربوطه نیز حاضر نمیشدند وجهی در قبال کاری که انجام میدادند دریافت کنند.
گاه
حتی خودشان مبلغی را در امور مربوط به انقلاب خرج میکردند و هیچ توقعی از هیچ
نهادی نداشتند. روایتهای بسیاری در این رابطه وجود دارد که بازگو کننده گوشهای
از روحیات نیروهای انقلابی در اوان انقلاب است که از آن میان به روایت مرضیه
حدیدچی دباغ بسنده میکنیم.
وی میگوید: «برادران سپاهی که آن روزها با ما در سپاه
همکار بودند واقعا با جان و دل آمده بودند و جز انگیزه خدایی منظور دیگری نداشتند...
هیچکس بخاطر حقوق و مزایای مادی به این راه نیامده بود و اصلا صحبت در این خصوص
برای آنها کسر شان بود. ولی ما به حکم مسئولیت و وظیفهای که داشتیم نمیتوانستیم
نسبت به خانواده ایشان و حوائج آنها بیتفاوت باشیم... از مرکز نامهای رسیده بود
که به برادران سپاه ابلاغ شود تا میزان حقوق مورد نیازشان را اعلام کنند. آنها
وقتی از این ابلاغ مطلع شدند، ناراحت شدند و گفتند که این حرفها یعنی چه؟ ما که
برای حقوق اینجا نیامدهایم. اگر به دنبال حقوق بودیم جای دیگر و یا در شغل قبلی
خود تامین بودیم.
من هر چه برای ایشان استدلال میکردم آنها متقاعد نمیشدند که خود حقوقی را پیشنهاد بدهند. میگفتند همین که ما ناهار و شام را اینجا میخوریم و لباسمان را از سپاه میگیریم کافی است. دیگر چه میخواهیم؟ کار برای قرآن و خدا و حرکت برای قوت اسلام حقوق نمیخواهد... فردی بود به نام حاج آقا مختاران که واقعا عاشقانه و از سر عشق و ایمان به سپاه آمده بود و زحمت بسیار چشمگیری میکشید. او فردی بسیار معتقد و انقلابی بود که از همان روزهای اول تشکیل سپاه به یاری ما آمد. با وجود آنکه شغل او قنادی بود و درآمد بسیار خوبی داشت ولی مغازه قنادی خود را فروخته و پولش را خرج انقلاب کرده بود. او در آن ایام به هیچ وجه حاضر نشد از سپاه حقوق بگیرد. بعدها فهمیدم که همسر او علاوه بر بچهداری و خانهداری در طی روز، شبها جوراب میبافت و پسرش روزها آن را میفروخت و بدین شکل خرج زندگیشان را تامین میکردند.»
البته این نوع رفتار فقط محدود به روزهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلام نبود بلکه در دوران دفاع مقدس نیز فراوان از این نمونهها میبینیم.
صفحات تاریخ دفاع مقدس مملو از نمونههایی است که نشان میدهد رزمندگان نه تنها بدون چشمداشت مالی قدم در این راه میگذاشتند، بلکه علاوه بر جان خود، از مال خود نیز در راه دفاع از خاک کشور مایه میگذاشتند. شهید علی ترکمان یکی از رزمندگان اسلام بود که خانواده وی بعد از شهادتش وقتی مشغول ورق زدن دفترچه یادداشتهای وی بودند متوجه میشوند او تمام موجودیاش را با نام "عبدالله" و "حزبالله" به حساب جبهه واریز کرده است.
توجه رزمندگان به بیتالمال
مروری بر رفتار تک تک رزمندگان دفاع مقدس، توجه جدی به بیتالمال را در رفتار آنان نشان میدهد. آنها خود را حافظ بیتالمال میدانستند، لذا تلاش میکردند تا ذرهای از این مسیر منحرف نشوند.
سرهنگ حسین کلانتری که در دفتر شهید صیاد شیرازی فعالیت میکرد درباره رفتار شهید صیاد شیرازی میگوید: «از مواردی که رعایت میکرد حقوق بیتالمال بود. من شاهد بودم که از منطقه با من که در دفتر ایشان بودم تماس میگرفت و میگفت مثلا 3 دقیقه با مشهد با پدرم صحبت تلفنی کردهام. ما در طول این مدت تماسهای شخصیاش را یادداشت میکردیم و ما موظف بودیم سر ماه جمعبندی کنیم و پولش را از محل حقوق وی کسر کرده و به حساب بیتالمال واریز کنیم و رسید همه این پرداختها هم وجود دارد.»
به گفته همسر شهید مهدی باکری، او حتی از خودکاری که متعلق به بیتالمال بود برای امور شخصی استفاده نمیکرد. همسر شهید باکری همچنین خاطرات دیگری نقل میکند که حاکی از توجه این شهید بزرگوار به بیتالمال است. او میگوید: «یک بار که نان نداشتیم به او [شهید باکری] گفتم: عصر زودتر بیا خانه و نان هم حتما یادت باشد بخر. زود که نیامد هیچ، نان هم نخرید. تازه گفت: امشب مهمان هم داریم. جلسه مهممان را مجبور شدم بیاورم اینجا. گفتم: نان نداریم. گفت: راست میگویی. فرستاد بروند از تدارکات لشکر نان بیاورند... رفتند آوردند. فکر کنم پنج شش تایی بود. خودش رفت از آنها گرفت. توی پلهها نگاه مرا دید. حتی دید دست دراز کردم بگیرم. گفت: تو حق نداری از این نانها بخوری صفیه. این نانها مال رزمندهها است. فقط آنها حق دارند استفاده کنند.»
سفره غذای رزمندگان در جبهه
سفره غذای رزمندگان در جبهه نیز بسیار ساده و بدون تجمل و اسراف بود. چنانکه حجتالاسلام شیخ حسین عمادی در کتاب خاطرات خود درباره سادهزیستی رزمندگان اسلام در دوران دفاع مقدس میگوید: «یک شب در منطقه عملیاتی حاضر شدم، زیرزمینی بود که برای نیروها در نظر گرفته شده بود، با ارتفاع حدود یک متر و نیم، خم شدیم رفتیم داخل. شام آوردند، دیدم چند حلب نفتی آوردند و یک پلاستیک پهن کردند، رزمندگان هم با دستان خود از داخل حلبها مقداری برنج روی پلاستیک گذاشتند و گفتند این شام ماست... در چندین نقطه برای دیدن تصرفاتی که از عراقیها شده بود، به پادگانها و سنگرهای آنها رفتم و دیدم با سنگرهای ما قابل مقایسه نبود. غذاهای آنها با غذاهای ما، امکانات آنها با تجهیزات ما قابل مقایسه نبود. باید بگویم تنها ایمان قوی رزمندگان و اخلاص آنها، نفس مسیحایی امام(ره) و عشق به امام حسین(ع) جوانان ما را این چنین مقاوم کرده بود.»
سرهنگ قاسم شریفالدین، از خلبانان هوانیروز هم در بخشی از خاطرات خود که مربوط به اسفندماه 1363 است درباره سفره غذای یکی از شبهای رزمندگان مینویسد: «در 27 اسفند 1363 انتظار به پایان رسید، چرا که باید با اتوبوس به منطقه اعزام بشویم... سرانجام در ساعت 19 همان روز به قرارگاهی که از قبل پیشبینی شده بود رسیدیم. این قرارگاه در 70 کیلومتری اهواز به رامشیر و در منطقه مسطحی که اطراف آن را ارتفاعات کوچکی احاطه کرده بود قرار داشت و تعدادی چادر در آنجا برپا شده بود. پس از ساعتی، دو دستگاه چادر 12 نفری را برای استراحت 50 نفر در اختیار ما گذاشتند... شام ما مقداری خورشت سبزی بدون برنج بود. با یک تکه نان بیات. اگر میگویم خورشت سبزی منظورم مقداری آب سبز رنگ با تعداد انگشت شماری لوبیا است و خوردههای چربی داخل آن نشان میداد که قبلا در داخل آن گوشت بوده است.»
سهم مردم در دفاع مقدس
واقعیت این است که به دلیل مشکلات مالی کشور در دوران دفاع مقدس، بخشی از امور مالی و مادی جبهههای جنگ با دشمن متجاوز توسط مردم تامین میشد و ملت ایران خود بخشی از تدارک رزمندگان اسلام را بر عهده گرفته بودند. مردم علاوه بر ایستادگی در برابر مشکلات اقتصادی ناشی از جنگ، با پشتیبانی مالی خود از جبههها، "جنگ، جنگ تا پیروزی" را از شعار به عمل تبدیل کردند.
هاشمی رفسنجانی در خطبههای نماز جمعه تهران در روز 6 فروردین 1361 گفت: «همین امروز که به اینجا رسیدم، نامهای از خانمی که نامزد یک شهید است و هنوز همسرش هم نیست، آمده و به همراه آن حلقه دوران نامزدی و چیزهایی که مربوط به او بوده فرستاده و میگوید در راه شهید ما خرج کنید... ما از این مردمی که در پشت جبهه این قدر به ما کمک میکنند شرمندهایم. در سنگرهای ما از سوهان قم گرفته تا پسته رفسنجان و گز اصفهان پیدا میشود. یک چوپان زنجانی را دیدم که از روستایش حرکت کرده و ده به ده گوسفند جمع کرده و تا به خوزستان رسیده 300 گوسفند جمع کرده و پیاده رسانده به جبهه و تحویل میدهد و برمیگردد.»