دستنوشتههای از آیتالله مصطفی خمینی خطاب به آیتالله مستجابی
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آیتالله سید مرتضی مستجابالدعواتی(مستجابی) از جمله کسانی است که رفاقت دیرینه با آیتالله سید مصطفی خمینی داشت و آنطور که از شواهد و قرائن و خاطرات وی برمیآید رابطه معنوی و عرفانی آنها با یکدیگر بیش از دیگران بود. این مطلب از حجم نامههایی که برای یکدیگر با تعابیر " قربانت گردم " و "فدایت شوم" ارسال میکردند به خوبی نمایان است.
آیتالله مستجابی در بخشی از کتاب خاطرات خود که در آینده منتشر خواهد شد٬ درباره شخصیت و خصوصیات حاج آقا مصطفی خمینی میگوید: « از جمله شخصیتهای برجستهای که با ایشان مراوده و معاشرت داشتهام آیتالله حاج سید مصطفی مصطفوی خمینی است. هر چند اکنون یادم نیست در چه جلسهای با معظمله آشنا شدم. ولی برایم گمشدهای بود که او را پیدا کرده بودم. او مردی فاضلی و فوقالعاده باهوش و با تقوا بود که در اهداف خود کوشا و جز به خداوند و ائمه معصومین (علیهم السلام) و بزرگان دین به هیچ کس دیگر کرنش نداشت. مرا زیاد دوست میداشت و ما در حدود ۲۰ سال هفتهای نمیشد که همدیگر را نبینیم. یا من در ایام تعطیلی قم بودم و یا ایشان به اصفهان میآمدند.
یک روز به اتفاق به مسجد سید اصفهان رفتیم و شیخالطائفه آیتالله حاج شیخ محمود مفید(ره) که از اساتید فلسفه بود در صفهٔ مربوط به خودشان برای نماز نشسته بودند. به اتفاق حاج آقا مصطفی به خدمت ایشان رفتیم. ایشان آقای مفید را نمیشناخت. وقتی حضوراً سلام و علیک کردیم بحث اشارات و مسائل فلسفی به میان آمد. پس از ساعتی مرخص شدیم. فردای آن روز آقای مفید فرمودند: این جوان پسر کیست؟ گفتم: پسر حاج آقا روحالله خمینی است. مثل اینکه آقای خمینی را نمیشناختند. به من گفتند: این جوان خیلی فوقالعاده است. مرحوم حاج آقا مصطفی حالات عرفانی فراوانی داشت. به زیر دستان رئوف و بردبار بود و حتیالمقدور به هر کسی به فراخور حالش کمک میکرد. در اخلاق و صفات و حالات انسانی و از خودگذشتگی چیزی کم نداشت. با رفقایش بسیار مهربان بود. با مردم کوچه و بازار رئوف و مهربان بود. در غمهای پدر و خانواده سخت ناراحت میشد و برای آنها دعا میکرد و آنها را به خداوند میسپرد.»
نامههای بسیاری بین این دو دوست قدیمی رد و بدل شده است، که در اینجا فقط به دو نمونه از نامههای حاج آقا مصطفی به آقای مستجابی اشاره میشود. در یکی از این نامهها که با شامل عرض ارادت و رفاقت است، اینچنین آمده: « بسم اللَّه الرحمن الرحیم خیلی متاسفم که در این مدت نتوانستم عرض ارادت و بندگی کنم. امید عفو و بخشش از آن حضرت ذی الجودوالجبروت دارم. قربان چنانچه شنیدم که برههای از زمان قم و خدمتت را درک نکردم، گویی که فیض دائمی از ما مفقود و از حضرتت خیلی خجل هستم که نتوانستم آن چنان که میبایست در راه دوست طی مرحله کنم. وجهی که مایه خجالت و سرافراز من است رسید، خواهید که اگر اضافه در این کار بوده برمن روا دارید که من خود را بر شما ذی حق ندانم که شیطان عدو انسان است و مغرور هستیم ما. قربانت؛ خیلی به یاد شما هستیم و بعضی از مجالس خاصالاخص به یاد شما هستم و به یاد آن مجالس حسنه که در شهر زیبای شما داشتم، افسوس که نه رفیق موافق و نه حالی سرشار است که بتوانیم خدمتت گزینیم و ترک دیگران کنم. زیاده مزاحمت است. خدمت آقای ابوی به عرض دستبوسی مفتخرم. قربانت مصطفی، خدمت دوستان عرض سلام دارم.»
حاج آقا مصطفی در نامهای دیگر در لحنی گلایهمندانه از کملطفی یار دیرین خود مینویسد: «بسمهتعالی شأنه فکر نمیکردم از قم عبور کنی و احوالی از من نپرسی ولی شنیدهام که گفتهای از دوست تجسس کردهام و نیافتهام ولی من قبول میکنم با اینکه چنین نبوده است. تو دیگر در فکر یاران قدیمی نیستی. چندی است دور میشوی و به فکر دیگران افتادهای، ما هم نظری جز خوشی تو نداریم و امیدی به غیر از آنکه به مقصود برسی محبوب من نخواهد بود. غرض آنکه منتظر شما برای روز شنبه ظهر یا عصر هستم چه آنکه جلسهای است شب یکشنبه و لازم دانستم که شما شرکت کنید و فکر نمیکنم که بیش از اینکه اظهار انتظار کنم لازم باشد برای حرکت شما به این طرفها؛ خصوصاً که بعضی از دوستان شما مایل هستند که شما را شب یکشنبه ملاقات کنند امید است که خداوند به شما صبر کثیر عنایت فرماید در مرگ خانم والده مکرمه و دوست عزیز میدانی که من طبق تعارفات معموله همیشه عمل نمیکردم. سید مصطفی خمینی. البته خواهید تنها تشریف آورید و یا با آقای سید مجتبی موسوی فراموش نکنید.»