روایت اسناد از اقدامات قابل تامل شریعتمداری در حادثه 19 دی قم
پایگاه
مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ مقاله شانزدهم دی ماه روزنامه اطلاعات با عنوان "
ارتجاع سرخ و سیاه " با نام مستعار احمد رشیدیمطلق به چاپ رسید که توهینهای
آن به امام خمینی خشم علما، روحانیت و طلاب قم را برانگیخت. در پی انتشار این
مقاله طلاب قم با همراهی کسبه بازار و مردم به تطاهرات در این زمینه اقدام کرده و
با مراجعه به منازل مراجع تقلید و اساتید
مطرح حوزه علمیه خواستار اعتراض و اقدام آنها در برابر توهینهای رژیم پهلوی در این
زمینه شدند.
تظاهرات
در روز نوزدهم دی ماه با رگبار گلولهها و آتش عمال رژیم پهلوی مواجه شده و عدهای
به شهادت رسیدند. در این میان مراجع تقلید به عنوان محل رجوع مردم نقش تأثیرگذاری
در هدایت عمومی مردم داشتند. اما در اسناد به جای مانده از قیام 19 دی مطالب قابل
تأملی از مواضع آیتالله شریعتمداری به
چشم میخورد که واکاوی آن ابعاد تازهای از نقش وی در آن دوران را نمایان میکند.
در روز
هجدهم دی ماه طلاب ابتدا به منزل آیتالله گلپایگانی مراجعه کرده و پس از اتمام
سخنرانی وی به منزل آیتالله شریعتمداری رفتند. طبق اسناد شریعتمداری ضمن محکوم
کردن توهین روزنامه اطلاعات سخنانی در جهت آرام کردن حرکت طلاب و خاموش کردن آتش
اعتراضات ایراد کرد و گفت: « با خواندن مقاله خیلی متأسف شدم و باید این شخص که
توهین کرده، مجازات شود. اینها همه به ضرر خودشان است؛ چون همه مردم ایشان (آیتالله
خمینی) را میشناسند، ولی شما آرام و متحد باشید. معلوم میشود که شما ما را قبول
دارید که به اینجا آمدید، پس بگذارید ما با آقایان مشورت کنیم تا ببینیم چه میشود.»
نقطه
عزیمت تظاهرات و شروع اعتراضات در 19 دی تعطیلی حوزهها و دروس مراجع بود که موجب ناراحتی شریعتمداری شد. در گزارش ساواک آمده است: « تظاهرات شروع و تعدادی از آنها [طلاب] به مسجد
اعظم که آقای شریعتمداری برای درس گفتن آمده بود رفته و از وی خواستند به دنبال
تعطیلی حوزهها درس را رها نماید که ایشان با ناراحتی از منبر پایین آمده و درس را تعطیل مینمایند.»[2]
به
دنبال ادامه تظاهرات در عصر نوزدهم و آتش گشودن عمال رژیم پهلوی به روی مردم،
مراجع و علمای تراز اول طی بیانیههایی اقدام به محکوم کردن این حرکت کردند. شریعتمداری
نیز همراه با موج خروشان طلاب و مردم اقدام به صدور اعلامیهای کرد که در آن آمده
است: « حادثه اسفناک و دلخراش حوزه علمیه قم را به عموم مسلمانان تسلیت میگوییم.
اخیراً در روزنامههای ایران قلمهایی به کار افتاده که متضمن توهین به مقام شامخ
روحانیت و انکار بعضی از احکام مسلمه اسلام است... به دنبال آن اجتماعاتی در شهر
قم به عنوان اظهار مخالفت و اعتراض به این سنخ نوشتهها به راه افتاد، ولی معالاسف
مأمورین در مقابل افراد بیدفاع و بیپناه دست به تیراندازی گشودند و چندین نفر را
به ناحق و بیگناه کشتند... ما چنین اعمال مخالف شرع و انسانیت را به شدت محکوم میکنیم.»
همزمان
با خروش مخالفتهای مردم و رسیدگی مراجع به وضع طلاب و مردم آسیبدیده بیاعتنایی
وی خشمها را برانگیخته بطوری که در سندی از گفتگوی مرتضی فهیمکرمانی و سحابی
آمده است: « امروز صبح 15 کامیون از افراد گارد از تهران آمدند در خیابانها رژه میروند
و شهر وضع بدی پیدا کرده است. سپس دکتر سحابی از وی [فهیمکرمانی] میپرسد آیا آیتالله
شریعتمداری چیزی نگفت؟ میگوید خیر ! حتی دیشب درب منزل ایشان رفتند و میخواستند
که راجع به جنازهها صحبت کنند که ایشان درب منزلش را باز نکرد ولی درب منزل آیتالله
گلپایگانی باز است و حتی ایشان به بیمارستانها میروند و از زخمیها و تعداد کشتهشدگان
سوالاتی میکنند.»
علاوه
بر این رژیم پهلوی در 28 دی ماه سناتور موسوی ـ قائممقام حزب رستاخیز ـ را به قم
فرستاد تا با شریعتمداری دیدار کند. وی در این دیدار نسبت به حوادث قم اعتراض میکند
و میگوید: « عدهای جمع شده و به روزنامه اطلاعات اعتراض داشتند و به خانه مراجع
رفتند؛ چنانچه به منزل بنده هم آمدند و اصلاً شعار ضدملی هم نمیدادند. چند نفر از
عوامل شهربانی دستور تیراندازی دادند و عدهای ار بچههای بیدفاع و بیگناه را
کشتند. اگر این دستور را دولت داده، وای به حال ملتی که دولت با دست خودش ملتش را
بکشد؛ اگر دولت دستور نداده باید عاملین این جنایات محاکمه شوند.»
با این
حال شریعتمداری در 29 دی ماه در مصاحبه با خبرنگاران خارجی بار دیگر از محمدرضا
پهلوی اعلام حمایت میکند. با تشکیل دروس حوزههای علمیه در اول بهمن ماه ، شریعتمداری
با شروع درس خود در دوم بهمن ماه در خصوص اقدام روزنامه اطلاعات صحبت کرد و با
اشاره به ملاقات خود با سناتور موسوی دولت را به انحراف خواستهها و منویات روحانیت
محکوم کرد.
از طرفی دیگر؛ در سندی از ساواک، احمد عباسی داماد شریعتمداری درباره ملاقات وی با سناتور موسوی اینچنین اظهار میکند: « موسوی از طرف خود شاه آمده بود خدمت آقا. او مقداری روزنامه و مجلات که بیشتر خارجی بودند را از کیف خود بیرون آورده و به آقا نشان داد و گفت: اعلیحضرت میفرمایند شما ببینید خمینی در چند مورد به ما و پدرمان توهین کرده، حالا اگر ما یک بار جواب او را بدهیم، این همه سر و صدا دارد؟ این کار درستی است که او فحاشی کند، آن هم کراراً، در حالی که ما فقط یک بار جواب دادیم. آقای شریعتمداری در پاسخ اظهار داشت: در این مورد کاری نداریم و به موسوی حالی کرد که ما مطالب خمینی را تأیید نمیکنیم ...»
جالبتر
اینکه بنابر اظهارات عباسی در ادامه شریعتمداری به تلاش خود برای ساکت کردن مردم و
طلاب اشاره میکند: « ... آیتالله شریعتمداری به موسوی گفت: شما میدانید تلفنهای
ما کنترل است؛ از همانهایی که تلفنهای ما را کنترل میکنند، سؤال کنید و ببینید
من در جواب مردم که مرتب تلفن میکردند و نظرخواهی میکردند، چه گفتم؟ من مردم را
به آرامش دعوت میکردم، در صورتی که میتوانستم تمام ایران را در یک شب تعطیل کنم
و بلوایی به وجود آورم، ولی این کار را نکردم و این اعلامیه هم کوچکترین کاری بود
که انجام دادم.»
پس از این ساواک مرکز به رئیس ساواک قم دستور میدهد تا در ملاقات با شریعتمداری درباره اعلامیههای وی با او مذاکره کرده، لذا شریعتمداری با عنوان اینکه با توجه به افکار عمومی چنین دیداری به مصلحت نیست، آمادگی خود را جهت ملاقات پنهانی با مأموران بلندپایه ساواک اعلام میکند. بدین صورت در تاریخ 16 بهمن یکی از مأموران ساواک با وی دیدار کرده و نتیجه مذاکرات را گزارش میکند که در بخشی از آن آمده است: « به عقیده شریعتمداری، خمینی عنصری است که به حال مملکت و ملت مضرّ است؛ وی (شریعتمداری) موجودیت خود و مذهب شیعه را ملزوم بقای مقام شامخ سلطنت میداند و بر این باور است که کوششهای خمینی علیه نظام مملکتی، خطر حتمی برای موجودیت مذهب و ملت دارد، و لذا او را تأیید نمیکند؛ اما عقیده دارد که دولت در مبارزه با خمینی مرتکب اشتباهاتی شده است. درج مقاله در روزنامه اطلاعات کار نابجایی بود سه اثر منفی مشخص داشت: اول اینکه تحریک ساکتی شد؛ یعنی مسئله ساکت شده و آرامشده را بیهوده زنده کرد. دوم: حزب خمینی و طرفداران او را تقویت کرد و اثر منفی سوم آن بود که مراجع بزرگ مذهبی شیعه را محذور و تنگنا قرار داد و آنها ناگزیر شدند علیرغم اعتقاد و تمایل خود و برای اسکات احساسات برانگیخته شده جمعی مردم عوام و متعصب، عکسالعمل نشان دهند و اجباراً کاری کنند که در نهایت به سود او تمام شود... خمینی را میتوان با بیاعتنایی بیاعتبار کرد؛ او در عراق است و اگر انگولک نشود، هرچه که او و ایادیش تلاش کنند، باز هم اثر وسیعی ندارد.»
بدین
ترتیب شریعتمداری به وضوح آنچه که در درون داشت را آشکار کرد و در نهایت به سبب
آنچه که خود از آن به عنوان " تحذیر " و " تنگنا " یاد میکرد؛
" علیرغم اعتقاد و تمایل خود " در 25 بهمن ماه به مناسبت چهلمین روز
شهدای 19 دی قم اعلامیه صادر کرده و با تسلیت آن فاجعه همراه با عموم مراجع و علما
روز 29 بهمن ماه را عزای عمومی اعلام کرد.
اما
روز 28 بهمن ماه دقیقا یک روز قبل از چهلم شهدای قم، باز هم موسوی با شریعتمداری
ارتباط میگیرد و بابت اعلامیههای صادر شده اعتراض میکند. شریعتمداری که تحت
فشار افکار عمومی قرار گرفته بود ضمن تأکید بر جدایی از روش و منش امام خمینی، درباره
تدابیر دولت به موسوی انتقاد میکند بطوری که در این سند آمده است: « روز 28بهمن 36 با جعفری که یکی از اطرافیان شریعتمداری است تماس گرفتم وی اظهار داشت دیروز صبح
سناتور دکتر موسوی به قم آمده بود و با شریعتمداری تماس گرفت و به آقا گفت این
اعلامیه شما از اعلامیه قبلی خیلی داغتر است هنوز سابقه نداشته است که روحانیت
عزای عمومی اعلام کند این چه وضعی است؟ آقا در جواب گفتند شما چرا اینقدر بیتوجه
هستید؟ چرا هیچگونه مشورتی در کارهایتان با ما نمیکنید؟ چه میشد اگر یک تعداد از
این مأمورین قم را لااقل منتقل میکردید تا التیامی حاصل میشد. موسوی هم صحبت از
اعلامیه و سخنرانی خمینی به میان آورده شریعتمداری گفته قبول داریم او خیلی تند
رفته و حرفهایی زده که اصولاً نمیبایست زد و ما هم راه خود را از او جدا کردیم،
گفتیم هنوز کوچکترین اقدامی به عمل نیامده و مأمورین را محاکمه نکردهاند میخواستند
اقدامی ولو کوچک هم که شده انجام دهند. جعفری افزود سناتور موسوی مرتبه اول که
آمده بود نزد آقا قدری تسلیم شد و راضی رفت ولی این مرتبه قانع نشده و به آقا گفته
بود اعلامیه شما تند است و ناراحت رفت.»