کد خبر: ۲۲۴۲
ویژه‌نامه "قیام سرنوشت‌ساز"|برشی از خاطرات وهب واعظى

روایت شاهد عینی قیام 29 بهمن تبریز/ حضور اقشار مختلف مردم تبریز در مراسم چهلم شهدای قم

وهب واعظى می‌گوید: در قيام تبريز، تمام اقشار و گروه‌ها اعم از روحانيون، علما، دانشجويان و بخصوص قشر جوان و نوجوان، حضور فعالى داشتند. قيام تبريز، به صورت يك قيام خيابانى و اجتماعى آغاز شد. در ابتدا، قرار بود كه اجتماع مردم در مقابل مسجد مقبره تشكيل شود ولى در اين مراسم، مشاجره‌اى بين مردم و قواى دولتى صورت گرفت كه به شهادت يكى از تظاهركنندگان انجاميد. مردم خشمگين، پيكر بى‌جان اين شهيد را بالاى سر گرفتند و به سمت بازار حركت كردند.
يکشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۱:۳۴

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ 29 بهمن تبریز با حمایت همه اقشار و حضور آحاد مردم شکل گرفت بطوری که اتحاد و یکپارچگی مردم تبریز موجب از هم گسیختگی عمال رژیم پهلوی شد.

وهب واعظى از جمله شاهدان عینی قیام 29 بهمن تبریز است که حوادث آن روز را به چشم خود دیده است. وی می‌گوید: در قيام تبريز، تمام اقشار و گروه‌ها اعم از روحانيون، علما، دانشجويان و بخصوص قشر جوان و نوجوان، حضور فعالى داشتند. قيام تبريز، به صورت يك قيام خيابانى و اجتماعى آغاز شد. در ابتدا، قرار بود كه اجتماع مردم در مقابل مسجد مقبره تشكيل شود ولى در اين مراسم، مشاجرهاى بين مردم و قواى دولتى صورت گرفت كه به شهادت يكى از تظاهركنندگان انجاميد. مردم خشمگين، پيكر بىجان اين شهيد را بالاى سر گرفتند و به سمت بازار حركت كردند. در آنجا درگيرى بين مردم و مأموران رژيم به اوج خود رسيد. من در آن روز قرار بود به دانشگاه بروم. وقتى به نزديكي‌هاى مسجد «قزلّى» رسيدم، مشاهده كردم كه بدن آغشته به خونى را بالاى سر گرفتهاند و «لاالهالاالله»گويان به سمت خيابان‌هاى بالاى شهر حركت مىكنند. هر لحظه بر تعداد تشييع‌كنندگان افزوده مىشد و به تدريج تمام مردم به صفوف تظاهركنندگان پيوستند.

شنيدم كه مردم مىگفتند: مأمورين رژيم، با بستن درب مساجد از ورود مردم به اين اماكن جلوگيرى كردهاند و با اين كار خود، سبب بروز اغتشاش و ناآرامى در شهر شدهاند. آنگونه كه از ظواهر امر برمى‌آمد، مأمورين و نيروهاى دولتى از اجتماع و حتى احتمال بروز تظاهرات به وسيله مردم خبر داشتند؛ اما قيام به قدرى وسیع بود كه امكان هرگونه مقابله را از مأموران سلب كرده بود؛ لذا واكنش آن‌ها در مقابل هجوم بىامان مردم، فرار يا اختفا بود. فراموش نمىكنم كه در ميدان نماز تبريز، يكى از افسران وابسته به رژيم، با موتورسيكلت وارد معركه شد؛ در همين حال، يكى از جوانان تبريز، سيلى به صورت او نواخت و كلاهش را از سرش برداشت و به زمين انداخت. مردم هم جمع شدند و موتورش را آتش زدند.

سپس مردم به مراكز دولتى و حزبى از جمله كاخ جوانان، واقع در ميدان دانشسرا حمله بردند. سينماها و مشروب‌فروشىها و مراكز اقتصادى وابسته به دولت از جمله بانك‌ها هم مورد تعرض قرار گرفت و در آتش خشم مردم سوخت. درگيرى در واقع از يك نقطه شروع شد؛ ولى به تمام شهر سرايت كرد و طى آن، تمام مردم از خانههاى خود خارج شدند و به خيابان‌ها ريختند. تظاهرات به طور عمده در دست جوانان و نوجوانان بود و تا نزديكى شب در بازار و خيابان‌هاى اصلى شهر از جمله خيابان ثقةالاسلام ادامه يافت. شعارها، عمدتاً در رابطه با قيام و شهادت مردم بىدفاع بود و مردم قصد محكوم كردن رژيم طاغوت را داشتند.

این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات