قانونگرایی در اندیشه شهید بهشتی
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ قاسم تبریزی، محقق و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، طی یادداشتی که به صورت اختصاصی در اختیار پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی قرار داده، مروری بر اندیشه و عمل آیتالله شهید بهشتی داشته و قانونگرایی را در اندیشه وی مورد مداقه قرار داده است.
یادداشت اختصاصی قاسم تبریزی را در ادامه میخوانید.
بدون تردید زندگی مشاهیر، علماء، شهدا و بزرگان، الگو و اسوه برای نسلهای متوالی خواهد بود. در صورتی که مورخان، ادبا و نویسندگان، به ترسیم، تصویر، تحلیل وتبیین اندیشه و عمل آنها همت گمارند.
در میان متفکران انقلاب اسلامی، چهره شهید مظلوم آیتالله دکتر سیدمحمد حسینی بهشتی، نمونهای از الگوها در دو قلمرو خصوصی و اجتماعی است، تا آنجا که امام خمینی او را به تنهایی "یک ملت" نامیدند.
سیره علمی و عملی شهید بهشتی
ویژگیهای آیتالله بهشتی در عرصه اندیشه و عمل ابعاد وسیعی دارد. او در دو قلمرو اندیشه و عمل، خصوصا پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به عنوان یک سیاستمدار صادق جلوهگر شد. یک فرد متعهد، متعبد، متدین و علاقمند به ملت بود؛ مظلوم زیست و مظلوم شهید شد و "خار چشم دشمنان اسلام" بود.
کارنامه علمی و عملی او از دوران تحصیل، دهههای 20، 30، 40 و 50 تا شهادت وی در 7 تیر 1360، جلوههای روشنی از علم، تقوی، تواضع، مدیریت، ابتکار، تحلیل و شناخت مقتضیات دوران بود. آگاهی او به مسائل روز، در میان حوزویان، دانشگاهیان، روشنفکران اسلامی و جوانان جایگاه ممتازی به وی بخشیده بود.
قانونمداری
در تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هرگز نمیتوان نقش مهم و اساسی آیتالله دکتر بهشتی را نادیده گرفت؛ چرا که نقشآفرینی او در مدیریت مجلس خبرگان و ارائه ادله و براهین مستند فقهی در اصول قانون توسط وی بر همگان روشن شد.
آنچه در آثار و اندیشه او به اضافه سیره عملی وی در قانونگرایی، قانونپذیری و تحقق حاکمیت قانون مطرح است، هنوز مسئله روز جامعه ما است.
نتایج قانونگریزی در تاریخ معاصر ایران
با نگاهی به تاریخ معاصر ایران میتوان دریافت که قانونگریزی چه نتایجی به همراه داشته است.
بهراستی معضل اصلی در عصر مشروطه، عدم حاکمیت قانون بود. عالم آگاه، ملا عبدالرسول کاشانی یکی از دلایل انحراف و انحطاط مشروطه را عدم اجرای قانون -حتی توسط فعالان مشروطه- میدانست. در عصر پس از مشروطه نیز قانونگریزی رضاخان به استبداد ختم شد. در این دوران عالم مجاهدی همچون شهید آیتالله سیدحسن مدرس با تمام قوا در برابر قانونشکنی، قانونستیزی و بیقانونی حاکمیت رضاخانی معترض بود و جنگید. حاکمیت محمدرضا پهلوی که ادامه دیکتاتوری رضاخانی بود نیز اصل را بر قانونشکنی و ضدیت با قانون اساسی مشروطه و اسلام قرار داده بود.
در همان دوران پهلوی دوم میتوان شاهد دیگری از قانونگریزی را مثال زد و نتیجه آن را مشاهده کرد؛ از عوامل شکست نهضت ملی در دهه 30 بدون شک عدم قانونگرایی دولت دکتر محمد مصدق، چه در تصویب لوایح درون دولت و چه انحلال مجلس بود. این قانونگریزی علاوه بر شکست نهضت ملی ایران، به سقوط مصدق در 28 مرداد 1332 ختم شد.
توجه به قانون در اندیشه و عمل شهید بهشتی
یکی از تجربههای مهم تاریخی که در انقلاب اسلامی به عنوان رهآورد مطرح شد، تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی توسط فقها و علما براساس قرآن و سیره و سنن اهل بیت(ع) و پاسخ به نیاز زمان با الهام از اسلام بود که توسط مجلس خبرگان قانون اساسی تنظیم و تصویب شد.
در این دوران و پس از آن، در تثبیت قانون اساسی، نقش شهید بهشتی بسیار برجسته بود.
از دیدگاه آیتالله دکتر بهشتی، این فقیه مجتهد، جایگاه قانون، عمل به قانون و قانونگرایی به عنوان یک وظیفه و تکلیف شرعی و انسانی است. قانون اساسی بر مبنای نظر اسلام درباره اصالت آمیخته فرد و اجتماع است.
در رأس قانون، شورای نگهبان است که هیچ یک از قوانین مجلس شورای اسلامی نمیتواند برخلاف اصول قانون اساسی تهیه شود و اگر هم برخلاف قانون اساسی در مجلس تصویب شد، شورای نگهبان وظیفه دارد مصوبات مجلس را بر مبنای قانون اساسی تأیید کند و اگر ناقض یکی از اصول قانون اساسی باشد آن تصویب را رد خواهد کرد.
از منظر شهید بهشتی، قانون اساسی راه را بر کسانی که میخواستند غیر اسلام را در این کشور ولو به صورت التقاطی حاکمیت بدهند بسته است.
تعبیر شهید بهشتی درباره "وحدت آفرینی" قانون اساسی قابل توجه است که فرمودند: همه کسانی که به قانون اساسی رای دادهاند باید ملزم باشند که این قانون اساسی را به عنوان مبنای هرگونه حرکت و وحدت بشناسند و مورد اقدام و عمل قرار دهند... مردم عزیز ایران! کمترین بی اعتنایی به قانون اساسی خود را تحمل نکنید.
پیرامون شخصیت شهید آیتالله بهشتی در ابعاد گوناگون نیاز به بررسی، تحلیل و تدوین رسائل و کتب متعدد است؛ خصوصا این بار سنگین بر عهده دو نماد علمی حوزه ودانشگاه است که متاسفانه چنان که باید و شاید در قلمروی تاریخنگاری، رجالنویسی، تبیین و تدوین تاریخ انقلاب اسلامی حرکت عمیق و جامعی انجام ندادهاند.