نگاهی به کارنامه سیاسی عباس امیرانتظام

امیرانتظام در سال 1332 هم‌زمان با شهادت دانشجویان دانشکده فنی در 16 آذر و در جریان سفر نیکسون به ایران، نامه اعتراض‌آمیز بازرگان را از طریق کاتم، کارمند سفارت آمریکا و عضو سیا به مقامات آمریکایی می‌رساند که به دست‌گیری بازرگان منجر می‌گردد. بنا بر اسناد لانه جاسوسی، قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در دی ۱۳۵۷، امیرانتظام در پی ملاقاتی با ریچارد کاتم که به عنوان نماینده کمیته حقوق بشر آمریکا به ایران بازگشته بود، ابراز تمایل می‌کند که با سفارت آمریکا در تهران در تماس باشد و کاتم هم او را به آن تشویق می‌کند.

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ عباس امیرانتظام، معاون نخست‌وزیر و سخنگوی دولت موقت مهدی بازرگان درگذشت. نگاهی به کارنامه سیاسی وی قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، حلقه‌هایی مفقوده از تاریخ معاصر ایران را نمایان می‌کند. در بخشی از کتاب "ملی-مذهبی‌ها" که توسط موسسه فرهنگی هنری مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ و منتشر شده، فعالیت‌های سیاسی امیرانتظام قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن مورد بازخوانی قرار گرفته است. آنچه در ادامه می‌خوانید بخش‌هایی از این کتاب است.


عباس رواقیان (امیرانتظام) فرزند میرزا یعقوب، متولد 1311 است. پدر و عموی او یهودی بودند که به عضویت فرقه ضاله بهائیت درآمده بودند. عباس امیرانتظام در سال 1329 دانشجوی رشته الکترومکانیک دانشگاه تهران شد و طی سال‌های بعد به نهضت آزادی ایران نزدیک شده و به عضویت آن درآمد.


ارتباط با امریکا در دوران پهلوی

امیرانتظام در سال 1332 هم‌زمان با شهادت دانشجویان دانشکده فنی در 16 آذر و در جریان سفر نیکسون به ایران، نامه اعتراض‌آمیز بازرگان را از طریق کاتم، کارمند سفارت آمریکا و عضو سیا به مقامات آمریکایی می‌رساند که به دست‌گیری بازرگان منجر می‌گردد. 

این ارتباط تا سال 1342 ادامه می‌یابد. او در همان سال به پاریس و سپس به شرق خليج سانفرانسیسکو در آمریکا رفت. وی در سال 1349 شرکت مهندسی مشاور تدبیر صنعت را در خیابان فردوسی، تقاطع خیابان انقلاب اسلامی برای واردات وسایل سنگین از آمریکا ایجاد کرد و در پوشش تجارت به ارتباط با کاتم ادامه داد. ارتباط او با کاتم تا پیروزی انقلاب هم‌چنان ادامه داشت. 

بنا بر اسناد لانه جاسوسی، قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در دی ۱۳۵۷، امیرانتظام در پی ملاقاتی با ریچارد کاتم که به عنوان نماینده کمیته حقوق بشر آمریکا به ایران بازگشته بود، ابراز تمایل می‌کند که با سفارت آمریکا در تهران در تماس باشد و کاتم هم او را به آن تشویق می‌کند. 

در ۱۹ دی ۱۳۵۷ امیرانتظام تحت عنوان عضو کمیته مرکزی نهضت آزادی با استمپل، کارشناس سیاسی سفارت آمریکا ملاقات و درباره حوادث آن هنگام تبادل نظر کرده و از قول نهضت آزادی می‌گوید که با دولت بختیار مقابله و رقابت نخواهد شد. از امیرانتظام در این سند به عنوان منبع جدید نهضت آزادی که باید محفوظ بماند، یاد می‌شود. او با تأیید این دیدار در دادگاه، به دیداری نیز با رمزی کلارک در تهران در همان زمان اعتراف نموده است.


جاسوسی برای امریکا بعد از پیروزی انقلاب

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در ۲۳ بهمن حکم سخنگویی دولت موقت و معاونت اداری نخست وزیر برای امیر انتظام صادر شد. او 4 ماه پس از دریافت این حکم به مأموریتی تازه رفت و با ترک دفتر نخست‌وزیر به عنوان سفیر کشورهای اسکاندیناوی روانه استکهلم شد. وی همچنین نماینده ویژه رئیس دولت موقت در مذاکرات با ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی بود.

ماجرای فرستاده شدن امیرانتظام برای سفارت از این قرار است که به نقل از امیر انتظام، «جلسه هیئت دولت تا ساعت ۱۰ شب طول کشید و آقای نخست وزیر اولین کسی بودند که از جلسه خارج شدند و از پله‌ها بالا آمدند. من در انتظارشان بودم. فورا مرا به داخل اتاقشان بردند و در را قفل کردند و گفتند سوگند بخورم که از این مطلب با کسی سخن نگویم و در اولین فرصت ایران را ترک کنم. آقای مهندس بازرگان به شدت عصبانی بودند و صورت‌شان برافروخته بود. پرسیدم ممکن است مرا در جریان وقایع هیئت دولت قرار دهید؟ گفت فعلا وقت نیست و معتقد بود که من باید هرچه زودتر ایران را ترک کنم تا بعد درباره آن مسئله صحبت کنیم».

تماس و اطلاع رسانی‌های امیرانتظام با امریکایی‌ها در سوئد، بیش از پیش ادامه پیدا کرد. در یکی از اسناد لانه جاسوسی به نقل از طرف آمریکایی آمده است: امیر انتظام هنگامی که با این سؤال مواجه می‌شود که چرا برای خدمت در پست سفارت به سوئد میرود، چنین پاسخ می دهد: «این برای ما ساده‌تر است تا با یک‌دیگر در استکهلم صحبت کنیم!». 

امیرانتظام چنان مورد علاقه امریکایی‌ها بود که هنگامی که به عنوان سفیر به سوئد فرستاده می‌شود، بروس لینگن - کاردار آمریکا در تهران – نامه‌ای اداری، ولی غیررسمی، برای سفیر آمریکا در سوئد می‌نویسد و امیرانتظام را چنین توصیف می کند: «در اینجا خیلی زیاد محصور انقلاب است اما به سختی در روش و ظاهر، انقلابی به نظر می‌آید. او مدت قابل توجهی را در کشور ما گذرانده و ایالات متحده را بسیار خوب می‌شناسد و آنجا را دوست دارد. مطمئنا شما از او خوشتان خواهد آمد.» در ادامه، سفیر آمریکا در سوئد به برقراری ارتباط با امیرانتظام و کسب اطلاع از وی تشویق می‌شود.

بروس لینگن و هانری پرشت، در جلسه‌ای با بازرگان، و عباس امیرانتظام موضوع بردن محمدرضا پهلوی به آمریکا به بهانه بیماری را مطرح می‌نمایند. امیرانتظام در این جلسه بیان می‌دارد که این امر زحمات کسانی را که خواهان گسترش روابط با آمریکا هستند مشکل‌تر می کند.

شاید این امر به دلیل فعالیت‌های امیرانتظام بود. خود وی می‌گوید: «مسئول مذاکره و مکاتبه با تمام سفارت‌خانه‌ها در داخل کشور بودم. از جمله آمریکا و ما با آمریکا بیش‌ترین قراردادها را داشتیم، چیزی حدود ۱۲۰۰ قرارداد؛ بنابراین مراجعه آن‌ها برای ارتباط با دولت بیشتر با نخست‌وزیری انجام شد. چه آقای سولیوان به طور شخصی و یا کاردار ایشان و یا از طریق مکاتباتی که با ما صورت می‌گرفت. بنابراین ملاقات‌ها به صورت روزانه یا چند بار در هفته انجام می شد». 

یکی از مسائل حائز اهمیت نیز همین است که با وجود این وزارتخانه، چرا امیرانتظام بایستی این حجم از گفت‌وگو و ملاقات و مراوده با مقامات آمریکایی را داشته باشد، تا حدی که وقتی هم به عنوان سفیر به سوئد اعزام می‌شود، اشتغالات وی با مسئولان آمریکایی بیش از سوئدی‌ها است.


بازداشت امیرانتظام و اثبات خیانت‌ها

۲۸ آذر ۱۳۵۸ یک روز پس از آنکه عباس امیرانتظام، برای جلسه‌ای با حضور قطب‌زاده وزیر خارجه وقت و سفرای کشورهای اسکاندیناوی، فرانسه و آلمان از استکهلم به تهران فراخوانده شده بود، به اتهام توطئه برای انحلال مجلس خبرگان، مخالفت با نظام ولایت فقیه، تلاش برای ایجاد اختلاف بین فلسطینیان و لیبیایی‌ها با ایران، فراری دادن سران رژیم پهلوی و ارائه اطلاعات سری به آمریکا در قالب همکاری با سازمان جاسوسی آمریکا «سیا» بازداشت شد. 

وی در دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست آیت‌الله محمدی گیلانی و پس از احضار شهود از سوی متهم و دادستان و ارائه دفاعیات طی 15 جلسه، به اعدام محکوم شد، اما با تلاش‌های بازرگان این حکم به حبس ابد کاهش یافت؛ مسئله جاسوسی وی آن قدر واضح بود که عزت‌الله سحابی در طول محاکمات در اظهاراتی که در روزنامه کیهان در تاریخ 9 تیر 1359 منعکس شده، گفته بود: «اگر خود من بخواهم برای ایشان [امیرانتظام] کیفرخواست بنویسم، اتهام اصلی ایشان را اقدام علیه امنیت جمهوری اسلامی ایران خواهم نوشت و حداقل برای ایشان ۱۵ سال حبس تقاضا می کنم».

پس از ختم دادرسی، امیر انتظام برای تحمل کیفر تحویل زندان شد تا این که به علت کهولت سن و عود نمودن غده پروستات، نیاز به درمان پیدا کرد. پس از مراحل درمان، مسئولین قوه قضائیه در دی ماه ۱۳۷۳، وی را به خانه‌ای در شمال تهران منتقل کردند و بر امکانات رفاهی او افزودند. اما این رأفت اسلامی موجبات گستاخی امیرانتظام را فراهم ساخت. وی به مرور با رسانه‌های بیگانه ارتباط گرفت؛ به عنوان نمونه رادیو امریکا در آخر تیر 1374 با او مصاحبه کرده و به نقل از وی برای اولین بار طرح رفراندوم را مطرح می‌سازد و آن را «تنها راه نجات ایران» قلمداد می‌کند.

امیر انتظام سعی وافری در جهت همسو کردن شاخه‌های اپوزیسیون داشت. او در شهریور ۱۳۸۷، نامه‌ای به دبیر کل سازمان ملل، بان کی مون نوشت و خواستار دخالت سازمان ملل و کمک آن‌ها در برقراری حقوق بشر و آزادی در ایران شد. وی در سال‌های اخیر کماکان به فعالیت‌های سیاسی خود ادامه داد. پیشنهاد تشکیل کنگره ملی، درخواست از سازمان ملل برای نظارت بر انتخابات ریاست جمهوری سال 84 ایران و حمایت از اغتشاشات پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 موسوم به جنبش سبز از جمله اقدامات سال‌های اخیر او بود.

این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات