آیتالله مرتضی تهرانی؛ الگوی التزام علمی و عملی خاضعانه به ولایت فقیه
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی - مهدی رمضانی؛ خبر رحلت آیتالله مرتضی تهرانی از شاگردان قدیمی و برجسته حضرت امام(ره) و از اساتید زبده اخلاق، بسیاری از افراد روشنضمیر و مریدان ایشان را متأثر کرد. این عالم وارسته که در دوران حیات مبارک خود منشاء «خدمت به دین و اخلاق بود و جمع زیادی از جوانان پاکنهاد و فاضل از سرچشمه فضائل علمی و اخلاقی ایشان بهرهمند گشته»* بودند، همچون بسیاری از علمای بزرگ تاریخ از خدعه و دسیسه دشمنان، ایمن نماند تا جایی که بسیاری از افراد بددل کوشیدند با روایتهای ناصحیح و مغرضانه، مواضع ایشان را وارونه معرفی کنند؛ مواضع صریح و علمی که منطبق با بطن و متن جامعه و از سرِ دردمندی و عقلانیت و تعبد و تدین بود.
پرداختن به بیانات و نظرات حضرت استاد در ابعاد مختلف نیازمند مقدماتي است که این قلم، شایستگي آن را ندارد ولی از سرِ عرض ارادت به ساحت ایشان، به حد توان و سواد به مرور نظرات این عالم وارسته درباره اصل ولایت فقیه میپردازیم. چرا که ایشان به علنیکردن و فریاد زدن آن مهم در واپسین سالهای عمر مبارکشان - علیرغم گریز از رسانه- همت گماشته و در عمل و نظر به تبلیغ آن پرداختند.
اندکی پس از حوادث فتنه سال 1388 انتشار یک فایل صوتی با موضوع انتقاد آیتالله مرتضی تهرانی از طرح شعار «مرگ بر ضد ولایتفقیه» مورد توجه رسانهها قرار گرفت. حاج آقا مرتضی با تأکید بر جهل عوام در این رابطه این شعار را «یکی از موضوعات مجهولی که طی این سی سال گذشته در بین جامعه متدینین بوده و احیاناً مورد سؤال قرار میگرفته» میداند و اظهار میدارد «این شعار را میدادند اما نمیدانستند معنایش چیست؟»
البته رسانهها در آن ایام عمداً یا سهواً به بخشهای مهم سخنان این استاد اخلاق در مسجد میرزا موسی توجه نکردند و فرازهای قابلتأمل آن را به صورت گزینشي منتشر نمودند. از بیانات حاجآقا مرتضی تهرانی چنين برمیآید که حوادث سال 1388 و شعارهای ساختارشکنانه فتنهگران بر ضد اصل ولایت فقیه، این عالم اخلاقی را برآشفته کرده است؛ بهطوری که خود دلیل طرح این موضوع را چنین تشریح میکنند: «چرا آدم از لغتی استفاده بکند در گفتارش که آن لغت مورد بازیچه و ملعبه و دستخوش دشمن قرار بگیرد؟ ولیّفقیه یعنی آن عالم واجد شرایط الهی و واجد آن شرایطی که میتواند مشکلات جامعه را برطرف کند با رعایت عدالت و اینکه مخالف حکم حقتعالی هم نباشد؛ این معنای ولیفقیه است. حالا اگر کسی با این ضدیت کرد، ضدیت یک امر باطنی است. وقتی هم تظاهر بکند، تظاهرش با برخورد فیزیکی است ولی اگر ما شروع بکنیم این شعار (مرگ بر ضد ولایت فقیه) را یاد بدهیم، این شعار یک روزی به ما برمیگردد. چنانچه دیدید امسال برگشت. در جواب مرگ بر ضد ولایت فقیه گفتند: مرگ بر اصل ولایت فقیه. یعنی هیچکس در اینجا نشنیده این را؟»
مرحوم حاج آقا مرتضی تهرانی با تقسیم فقهای شیعه به دو دسته، نظرات هرکدام از آن دو گروه را چنین بیان میکنند: «بعضی معتقدند ولایت و صاحب اختیاری و نفوذ حکم فقیه اختصاص دارد به باب قضاوت یعنی مسائل قضایی در مرافعات... کسانی که این نظریه را دارند کم نیستند؛ مثل شیخ انصاری رضوانالله تعالی علیه. شیخ انصاری از شاگردان شیخ محمدحسن صاحبجواهر است. استاد ایشان محدوده ولایت و نفوذ حکم فقیه جامعالشرایط را در همه ابعاد زندگی انسان متدین میداند ولی شاگرد ایشان که شیخ انصاری رضوانالله تعالی علیه باشد محدوده وسیع را برای ولایت فقیه قائل نیست و محدوده را اختصاص میدهد به باب قضا. گروه دوم کسانی هستند که نظرشان با مرحوم شیخ محمدحسن صاحبجواهر - استاد شیخ مرتضی انصاری - موافق است که محدوده نفوذ و تأثیر شرعی حکم فقیه و حاکم شرع جامعالشرایط را در تمام ابعاد زندگی انسان میدانند. این (محدودة نفوذ ولایت فقیه) یک مسئله فقهی نظری مورد اختلاف بین علماست.»
این عالم ربانی با تبیینی ساده و روان به اختلاف طبیعیِ علمی میان فقها در باب ولایت فقیه اشاره و از عدم رفع این ابهامات در طول این سالها انتقاد کرده و میفرماید: «مشکلی که عجیب است این است که این مسئله برای ما در طول این سی و یک ساله حل نشده است.»
آیتالله مرتضی تهرانی یکی دیگر از شاخصههای بارزِ ولیفقیه را دشمنشناسی میداند و با اشاره به سخنان قریب به چهل سال پیش خود اظهار میدارد: «ولیفقیه یعنی یک انسان عالم آگاه از مسائل روز جامعه خودش و به تعبیر مرتضی تهرانی در 41 سال پیش بعد از فوت مرحوم حاجآقا که در دهه عاشورا عرض میکردم، عرض کردم عالم همان طور که افراد خوب را باید بشناسد، دشمنان خودش را هم باید بشناسد که چه کسانی هستند؟ کجا هستند؟ سطح دشمنیشان چه مقدار است؟ ضریب دشمنیشان چه مقدار است؟...»
این عالم ربانی با همهفهم دانستن مفهوم ولایت فقیه معنای بسیار ساده و متداولی را برای این مفهوم مطرح میکند: «ولی فقیه یعنی آن عارف آگاهی که قدرت دارد مشکلات جمعی مردم را به گونهای حل کند که خدا راضی باشد و مخالف قانون خدا نباشد.»
اما علاوه بر بحث و فحص نظري، این استاد اخلاق در سالهای پایانی عمر پربرکت خود در مقام عمل نیز التزام خود به اصل ولایت فقیه را، در دفاع از ولیفقیه زمان نشان دادند که این موضعگیریها خط بطلانی بر وهم و خیالات همة کجاندیشان و بداندیشان بود.
حاج آقا مرتضی در مصاحبه تاریخی با مجله پاسدار اسلام ارادت خود را به ولیفقیه زمان آیتالله خامنهای اینگونه ابراز میدارد: «آنچه که من در ایشان ادراک کردم، تصمیم و همت ایشان بود که برحسب فضایل انسانی، ایشان دو کار را شروع کردند: یکی زحمتکشیدن در فقه و اصول، و دیگری زحمت کشیدن برای تهذیب نفس و ایجاد اخلاص در اعمالشان. در این دو مسیر تا الان متحرک بودهاند. چرا میگویم تا الان؟ برای اینکه بنده فرمایشات ایشان را مرتب گوش میکنم. هر وقت به هر مناسبتی ایشان صحبت میکنند، من گوش میکنم.
ایشان وقتی نماز مغرب را شروع میکنند، نگاه میکنم و میبینم روزبهروز غلظت اخلاص ایشان در باطنشان بیشتر میشود... شب و روزی نیست که من از ایشان 20 مرتبه یاد و برای ایشان دعا نکنم و به خدای متعال التماس نکنم که: "خدایا! این نعمت را برای شیعه مستدام بدار." معتقدم شکر و سپاسگزاری این نعمت الهی را شیعه اعم از علما و غیرعلما بهجا نیاوردهاند، چون درک نکردهاند. ولی خدای متعال چنانچه بخواهد با عمل من و امثال من، نعمت را بگیرد که دیگر چیزی برای ما باقی نمیماند.»
آیتالله مرتضی تهرانی در فراز دیگری از سخنان خود با تحسینبرانگیز دانستن مدیریت مقام معظم رهبری میگوید: «ایشان در مقطعی که خودشان مستقیماً این مسئولیت الهی را به عهده داشتند، کارهای بزرگی انجام دادند، آن قدر بزرگ که نمیشود حجم آن را تعیین کرد. اگر خدای متعال این بزرگوار را در این سمت قرار نداده بود، هیچیک از علما تا سالهای طولانی هم این همت و اراده را نداشت که آنچه را من خیال هم نمیکردم که در عمرم آن ابعاد معنوی، الهی، شرعی و انسانی را ببینم شاهد باشیم.»
ایشان در صحبت دیگری، بر این موضوع تأکید میکنند که «آنهایی که از شرایط موجود کشور انتقاد میکنند از نظر بنده نمیتوانند وضعیت کنونی کشور، چه از نظر خارجی و چه از نظر داخلی را بهدرستی تحلیل کنند... مدیریت مقام رهبری در شرایط کنونی، فوق متعارف است و بهخوبی توانستند کشور را اداره کنند.»
این استاد اخلاق در پاسخ به شبهات کسانی که مسئولیت کمبودهای کشور را متوجه رهبری انقلاب اسلامی میدانند ابراز میدارد: «در زمان ایشان وقتی کمبودهایی را احساس میکنیم، باید بفهمیم آنها را به چه کسانی باید نسبت بدهیم. عین این کمبودها در زمان امیرالمؤمنین - صلواتالله علیه- هم بود. آیا میتوانیم نتیجه بگیریم که حضرت - نعوذ بالله- تقصیر کرده است؟ نمیتوانیم. حضرت در فاعلیت، عصمت، علم و قدرت خودش بینظیر بوده و انسان عادی نبوده است، پس چرا تا وقتی که ایشان زنده بود شریح را نتوانست از کوفه بیرون کند؟ این شریح بود که در قضیه کربلا فتوا داد، نبود؟ این را به چه کسی نسبت بدهیم؟ اصلاً ربطی به حجت الهی اعم از معصوم و غیرمعصوم ندارد. غیر از کمال فاعلیت فاعل، قابلیت قابل هم باید به کمال برسد. که نرسیده بود. الان علت غیبت چیست؟ نعوذ بالله نقصی در وجود مقدس حضرت بقیهالله - ارواحنا له الفداه- هست؟ ایشان همین طوری نمیدانند دلیلش چیست و منتظر ماندهاند که خدای متعال اراده بفرماید؟ این حرف غلط است. جامعه هنوز قابلیت ندارد.»
این عالم وارسته ادامه میدهد: «...مسئله خلاءهایی است که به نظرمان میآید عرض میکنیم در زمان امیرالمؤمنین - صلواتالله علیه- مشابه اینها بوده است. در زمان امام - رضوانالله تعالی علیه- این مسائل بوده است. هنوز گاهی رسانهها فرمایشات امام را که پخش میکنند، ایشان میفرمایند سال گذشته این جور گفتم، اسفاً عمل نشده است. اسفاً یعنی با تأسف انجام نشده. اگر انجام شده بود که ایشان میفرمود بحمدالله. نمیفرمود اسفاً. آقا از امیرالمؤمنین- صلواتالله علیه- جد مطهرش که بالاتر نیست. پایینتر هم هست. در عین حال تا آنجایی که قدرت عقلی دارد، ایشان دارد عمل میکند. آمادگی در قابل به صورت کامل وجود ندارد. ایشان دارد کار خودش را میکند، کسر هم نمیگذارد تا آن وقتی که انشاءالله خدای متعال اراده بفرماید و حضرت بقیهالله - ارواحنا له الفداه- ظهور کنند یا برنامههایی که ایشان تنظیم کردهاند قابلیت اجرا پیدا کند.»
این استاد اخلاق و عالم الهی در فراز دیگری از بیانات خود در کمال خضوع و متانت، اوج علاقه خود به آیتالله خامنهای را اینگونه ابراز میدارد: «انشاءالله خدای متعال 120 سال و هرچه بیشتر به این بزرگوار عمر بابرکت عطا بفرماید. هر چقدر خدا به ایشان عمر طولانی عطا فرماید، باز عرض میکنیم که خدایا! کم است. یا ما را ببر یا جامعه را خالی از ایشان نبینیم.»
بدینترتیب، آیتالله حاج آقا مرتضی تهرانی، این مرد الهی، برای جلوگیری از خدشه، بر بنیادیترین اصل این انقلاب یعنی ولایت فقیه - که استادش حضرت امام خمینی آن را بازطراحی کرد- وارد میدان شد و در مقام نظر به حمایت از آن پرداخت و در سالهای پایانی عمر شریف خود با سخنان حکیمانه، الگوی التزام عملی و خالصانه به ولایت فقیه را نشان داد و در یکی از دشوارترین دورانهای انقلاب اسلامی، از ولیفقیه زمان خود پشتیبانی تام و تمام کرد.
ارادت عجیب و قلبی ایشان به حضرت امام هم موضوعی خاص و جذاب است، امید كه توفیق آن باشد تا در فرصتی مناسب به این موضوع نیز پرداخت. راقم این سطور معتقد است جامعه به حد شایسته و کافی از این وجود ذیقیمت و استثنایی بهره نبرد و خلاء این شخصیت موثر و ارزشمند به آسانی پر نخواهد شد.
روح بلندش قرین رحمت الهی؛ به برکت سلامی بر حضرت سیدالشهدا علیهالسلام
* فرازی از پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی درگذشت آیتالله حاج آقا مرتضی تهرانی