کد خبر: ۳۵۴۳
انقلاب اسلامی در قزوین

تاکتیک‌های انقلابیون قزوین برای دسترسی به آثار امام خمینی

روحانيان فاضل و انقلابى و شجاعى بودند كه با لباس مبدل و به طور ناشناس كتب و اعلاميه‌ها و نوارهاى سخنرانى حضرت امام و ديگر شخصيت‌هاى انقلاب مثل مرحوم آيت‌الله سعيدى را به ما رساندند. اين افراد كه عمومآ براى ساواك شناخته شده بودند و در آن‌جا پرونده داشتند، با تعويض لباس و يا عمامه‌ خود از سياه به سفيد و يا بالعكس و با تغيير چهره و گاهى با عينك دودى زدن و رد گم كردن، اعلاميه‌هاى حضرت امام را به دست هم‌رزمان خويش در قزوين و شهرهاى ديگر مى‌رساندند.

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ محمدحسین خاکساران در کتاب خاطراتش که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است درباره نحوه توزیع اعلامیه و آثار امام خمینی در قزوین می گوید: ما انقلابیون قزوین در دوران مبارزه با رژيم ستم‌شاهى، علاوه بر برقرارى ارتباط با روحانيان فاضل و انقلابى شهرمان مثل آقاى باريك‌بين و مرحوم آقاى زرآبادى كه در آن زمان مقيم قم بودند و هر از گاهى بويژه در ايام تعطيلى حوزه‌ى علميه‌ى قم، به قزوين مى‌آمدند و با دريافت اطلاعات و اخبار مبارزه از اين دو بزرگوار، از راه‌هاى ديگرى نيز، پيوندمان را با نهضت اسلامى حفظ مى‌كرديم؛ يكى از اين راه‌ها بهره‌گيرى از پست براى دريافت كتب و اعلاميه‌هاى حضرت امام بود.

استفاده از پست بدين دليل بود كه رژيم حساسيت چندانى به پست نداشت؛ در نتيجه ما از دوستانمان در قم مى‌خواستيم كتب و اعلاميه‌هاى مورد نظرشان را براى مثال براى فردى بازارى يا فرد ديگرى كه على‌الظاهر در شمار انقلابيان نبود و ساواك هم حساسيتى روى او نداشت، پست نمايند. علاوه بر اين، قبلا به آن فرد، تلفنى يا رودررو توصيه مى‌شد كه در صورت وصول بسته‌اى پستى با ملاحظه‌ى جوانب امر و رعايت احتياط، آن را به هر نحو ممكن، به دست دوستان انقلابى برساند؛ براى نمونه، جالب است بدانيد كه من نيز، چندين نسخه از كتاب «جهاد اكبر» حضرت امام را از اين راه دريافت كردم و بين دوستان پخش كردم.

راه ديگر روحانيان فاضل و انقلابى و شجاعى بودند كه با لباس مبدل و به طور ناشناس كتب و اعلاميه‌ها و نوارهاى سخنرانى حضرت امام و ديگر شخصيت‌هاى انقلاب مثل مرحوم آيت‌الله سعيدى را به ما رساندند. اين افراد كه عمومآ براى ساواك شناخته شده بودند و در آن‌جا پرونده داشتند، با تعويض لباس و يا عمامه‌ خود از سياه به سفيد و يا بالعكس و با تغيير چهره و گاهى با عينك دودى زدن و رد گم كردن، اعلاميه‌هاى حضرت امام را به دست هم‌رزمان خويش در قزوين و شهرهاى ديگر مى‌رساندند.

گاهى ما در مدرسه نشسته بوديم كه مثلا سيدى با عمامه‌ سياه و عينك دودى وارد مدرسه مى‌شد وقتى نزديك‌تر مى‌آمد و عينك را برمى‌داشت، متوجه مى‌شديم كه يكى از دوستان شيخ ماست كه براى در امان ماندن از تعقيب ساواك خود را به اين شكل و وضعيت درآورده است. گاهى همين عزيزان روحانى، لباس شخصى بر تن مى‌كردند و براى ما، ساكى پر از اعلاميه و كتاب مى‌آوردند. نوارها هم معمولا به اين صورت به دستمان مى‌رسيد كه خودمان تكثير و پخش مى‌كرديم. گاهى نيز با هماهنگى با فرد مورد نظر، كتب و اعلاميه‌ها را در محل ديگرى غير از مدرسه و مسجد كه زير نظر بودند، دريافت مى‌كرديم. در هنگام توزيع اين مرسوله‌هاى سياسى نيز بسيار تلاش مى‌كرديم كه آن‌ها را به افراد مطمئن و مورد وثوق بدهيم.


این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات