کد خبر: ۳۷۳۵
برگی از خاطرات منتشر نشده شهید همدانی
بیانیه سپاه همدان در حمایت از یک ارتشی/ شادی رزمندگان پس از عزل بنیصدر
شهید همدانی میگوید: «وقتی بنی صدرعزل شد وضعیت جبههها تغییرکرد و بین ارتش و سپاه یک وحدتی به وجود آمد یعنی فرمانده سپاه محسن رضایی و فرمانده ارتش علی صیاد شیرازی شروع به همکاری کردند، صیاد از ضربه خوردههای بنی صدر بود که بنی صدر او را خلع درجه و برکنار کرده بود، در اسناد و مدارک سپاه همدان هست که این سپاه به نفع و طرفداری از صیاد شیرازی اعلامیهای تحت عنوان ((افسر حزباللهی)) صادر کرد که در کل کشور پخش شد، لذا با وحدتی که بین علی صیادشیرازی و محسن رضایی به وجود آمد، عملیاتهای مشترک سپاه وارتش شروع شد.»
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ سردار شهید حاج حسین همدانی در 16 مهر ماه 1394 در جبهههای مقابله با گروههای تروریستی تکفیری در سوریه به شهادت رسید. شهید همدانی در دوران حیات خود خاطرات خود از دوران انقلاب و دفاع مقدس را در گنجینه تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی به ثبت و ضبط رسانده است.
همزمان با سالروز شهادت شهید همدانی بخشی از خاطرات وی درباره پیامدهای عزل بنیصدر در دوران جنگ در ادامه از نظر میگذرد.
شهید همدانی در خاطرات خود درباره واکنش رزمندگان به عزل بنیصدر توسط امام میگوید: وقتی که برای استراحت از سرپلذهاب به همدان آمدیم، در سپاه بودیم که حدود ساعت ده، ده و نیم شب خبر عزل بنیصدر رسید، امام کوتاهترین پیام و نوشته را داد: ((آقای ابوالحسن بنیصدر از فرماندهی کل قوا عزل شد)) آنقدر بیاهمیت بود البته قبلاً چنانکه گذشت، یکبار آمدیم خدمت آیتالله مدنی و نگرانی خود را از رئیسجمهور و وضع تهران و نظام و شخص دوم مملکت گفتیم، که این حوادث معلوم هست، چه میشود؟ بعد از آن عملیاتهایی که بنیصدر در جنوب انجام داد و شکستها و مشکلاتی که در منطقه دشت عباس، سه راه قهوه خانه و هویزه به وجود آورد، عملیاتها متوقف شده بود، نا امیدی درجبههها سایه انداخته بود و هیئت صلح رفت و آمد داشت شاید جبههها منتظر یک حادثه بزرگ بود که یک اتفاقی بیفتد و مدیریت جنگ تغییر کند، خیلی از دوستان به این نتیجه رسیده بودند که ایشان به عنوان فرمانده کل قوا نمیتوانند جنگ را اداره کنند و چه جنایتهایی که مرتکب میشد و واقعاً هم به نظام و جبههها خیلی ضربه زد، همه منتظر فرجی بودند.
بعد از اینکه از همدان به جبهه رفتیم، دیدم بچهها جلوی سنگرما را آب و جارو کرده، در سنگرها جشن گرفتند و به هم تبریک میگویند، عکس امام که دو سه ماه قبل به عنوان فرمانده کل قوا بچههای همدان در قالب پوستر چاپ و پخش کرده بودند، که البته مورد اعتراض طرفداران بنیصدر واقع شد، زیرا آنها میگفتند که امام این منصب را به ایشان داده شما چرا این را چاپ کردید، ما گفتیم نه فرمانده کل قوا امام هست. این پوسترها را درسنگرها زدهاند، اصلاً جبهه مثل ایام عید جشن بود، شبی که در سپاه همدان بودیم ساعت ده، ده و نیم شب بودکه خیلی ازبچهها آمده بودند، در محوطه با ژ3 تیر هوایی شلیک میکردند، بعد هم از آنجا به جبهه رفتم، دیدم بچهها همچنان که گذشت خیلی بشاش و خوشحال هستند از آن روز امید به توفیق عملیاتها و تغییر و تحول در جبهه در دل فرماندهان و بچهها ایجاد شد، مهمتر از همه آنکه تا آن روز یک مقدار احساس شرمندگی و ناراحتی میکردند که فرمانده کل قوا یک آدمی مثل بنیصدر است، چون بنیصدر دیگر بنیصدر زمان انتخابات نبود بلکه بنیصدری بود که بعد ازحادثه چهارده اسفند او را شناخته بودند و چهرهاش لورفته بود، به خصوص که بعضی از روحانیون شهر ما خوب روشنگری کرده بودند، بچهها دیگر فهمیدند، بزرگترین مژده و خوشحالیشان این بود که دیگر از امروز فرمانده کل قوایشان خود امام هست، به نظر من این تأثیر خوبی داشت.
نتایج عزل بنیصدر
وقتی بنیصدر عزل شد وضعیت جبههها تغییر کرد و بین ارتش و سپاه یک وحدتی به وجود آمد یعنی فرمانده سپاه محسن رضایی و فرمانده ارتش علی صیادشیرازی شروع به همکاری کردند، صیاد از ضربه خوردههای بنیصدر بود که بنیصدر او را خلع درجه و برکنار کرده بود، در اسناد و مدارک سپاه همدان هست که این سپاه به نفع و طرفداری از صیاد شیرازی اعلامیهای تحت عنوان «افسر حزباللهی» صادر کرد که در کل کشور پخش شد، لذا با وحدتی که بین علی صیادشیرازی و محسن رضایی به وجود آمد، عملیاتهای مشترک سپاه و ارتش شروع شد؛ حصرآبادان، بستان، سوسنگرد، اللهاکبر و هچنین عملیات یازده شهریور شهید رجایی و باهنر، بازی دراز، مطلع الفجر و عملیاتهای متعدد دیگر و حضرت رسول الله(ص) را داریم که حاج احمد متوسلیان انجام داد، که بیش از هشتاد و نود درصد آنها موفق بودند یعنی به اهدافشان رسیدند در یک جمعبندی این موفقیتها به فرماندهان و رزمندگان جرأت داد که طراحی عملیاتهای بزرگ را در دستور کار قرار دهند و تهاجم گسترده خود را آغاز نمایند.
تا دیروز ما در سنگرهای خودمان مخفی شده بودیم آنها به ما شلیک میکردند و ما منتظر بودیم که یک عراقی از سنگرش بیرون بیاید و ما هم یک شلیک به او کنیم، اما از این زمان ما در سنگرهایمان بیرون آمدیم و حملات را شروع کردیم، ازجمله عملیات فتحالمبین که عملیات بزرگی بود از این زاویه و نگاه در نوع خودش بینظیر هست که به همه فرماندهان نظامی و مسئولین نظام جرأت داد که ما میتوانیم عملیاتی با این وسعت انجام بدهیم و دشمن را به سرعت از خاکمان بیرون کنیم و منطقه وسیعی از سرزمین ما آزاد شود و اسرا و غنائم زیادی بگیریم، اگر بگویم موفقیت عملیات بیتالمقدس، والفجر8 و بقیه عملیاتها، نتیجه فتحالمبین بود درست است چون جرأت به ما داده و گرنه از نظر نوع جنگیدن، تکنیک و تاکتیک عملیاتهای بعدی ما خیلی کلاسش بالاتر از فتحالمبین هست. این عملیاتها بعد از عزل بنیصدر انجام شد، ما بعد از عملیات مطلعالفجر و قبل از عملیات فتحالمبین از غرب به منطقه جنوب انتقال پیدا کردیم.