کد خبر: ۴۱۲۷
برشی از خاطرات سردار رحیم صفوی

روایتی از مبارزات دانشجویان دانشگاه تبریز در دهه 50/ اقدامات دانشجویان در بزرگداشت 16 آذر در تبریز

سرلشگر، سید یحیی رحیم صفوی می‌گوید: محور تمام‌ اعتصابات‌ دانشجويي‌ در دانشگاه‌ تبريز از سال‌ 52 به‌ بعد، دانشجويان‌ مؤمن‌ و متعهد بودند. يكي‌ از روزهايي‌ كه‌ همواره‌ براي‌ دانشجويان‌ مهم‌ بود... 16 آذر روز دانشجو بود؛ كلاس‌هاي‌ درس‌ در اين‌ روز تعطيل‌ مي‌شد و دانشجويان‌ با دادن‌ شعارهاي‌ سياسي‌ در دانشگاه‌ و بعضاً خارج‌ از دانشگاه‌ راهپيمايي‌ مي‌كردند و بچه‌ها در داخل‌ شهر تبريز هم‌ خيابان‌ خاصي‌ را انتخاب‌ نموده‌ و در آن‌جا راهپيمايي‌ مي‌كردند.

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ يكي از اقشار تاثيرگذار در مبارزات مردم تبریز علیه رژیم پهلوی، دانشجويان بودند و دانشگاه، از اصلي‌ترين كانون‌هاي مبارزاتي دانشجوئي در تبریز محسوب می‌شد.

سرلشگر، سید یحیی رحیم صفوی که در دوران نهضت اسلامی در دانشگاه تبریز حضور داشت، در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است می‌گوید: محور تمام‌ اعتصابات‌ دانشجويي‌ در دانشگاه‌ تبريز از سال‌ 52 به‌ بعد، دانشجويان‌ مؤمن‌ و متعهد بودند. برنامه‌ريز و سازمان‌ دهنده‌ و رهبري‌‌كننده‌‌ تمام‌ اعتصابات‌ نيز با شورای دانشجویان‌ بود.

معمولاً اعتراضات‌ دانشجويي‌ با يك‌ بهانه‌ شروع‌ مي‌شد؛ مثلاً اگر كيفيت‌ غذا خوب‌ نبود، همين‌ موضوعي‌ براي‌ اعتصاب‌ و اعتراض‌ و در پي‌ آن‌ راهپيمايي‌ از سوي‌ دانشجويان‌ در محيط‌ دانشگاه‌ و تعطيلي‌ كلاس‌ها مي‌شد.

يكي‌ از روزهايي‌ كه‌ همواره‌ براي‌ دانشجويان‌ مهم‌ بود... 16 آذر روز دانشجو بود؛ كلاس‌هاي‌ درس‌ در اين‌ روز تعطيل‌ مي‌شد و دانشجويان‌ با دادن‌ شعارهاي‌ سياسي‌ در دانشگاه‌ و بعضاً خارج‌ از دانشگاه‌ راهپيمايي‌ مي‌كردند و بچه‌ها در داخل‌ شهر تبريز هم‌ خيابان‌ خاصي‌ را انتخاب‌ نموده‌ و در آن‌جا راهپيمايي‌ مي‌كردند. بيشتر شعارها پيرامون‌ آزادي‌ بود. مثلاً شعار «زنداني‌ سياسي‌ آزاد بايد گردد» فرياد زده‌ مي‌شد.

اوج‌ اعتراضات‌ در سال‌هاي‌ 1353 و 1354 بود و در اعتصابات‌ با گارد دانشگاه‌ نيز درگير مي‌شديم‌؛ شيشه‌هاي‌ دانشگاه‌ شكسته‌ مي‌شد و نيروهاي‌ گارد از ترس‌ اين‌كه‌ مبادا دامنه‌‌ اعتراضات‌ به‌ خيابان‌هاي‌ شهر كشيده‌ شود، به‌ زد و خورد و ضرب‌ و جرح‌ و دستگيري‌ دانشجويان‌ مي‌پرداختند، اما حضور دانشجويان‌ و راهپيمايي‌ در خيابان‌هاي‌ شهر تبريز ادامه‌ مي‌يافت‌ و حتي‌ در يك‌ ترم‌ تحصيلي‌ در سال‌ 54، اكثر كلاس‌هاي‌ دانشكده‌هاي‌ مهندسي‌، پزشكي‌ و علوم‌ تعطيل‌ و امتحانات‌ نيز به‌ تعويق‌ افتاد.

گارد دانشگاه‌ در همين‌ سال‌ با كمك‌ ساواك‌ به‌ دنبال‌ دستگيري‌ بچه‌ها بود؛ چند نفر از دانشجويان‌ را گرفتند كه‌ در اين‌ ميان‌ دوست‌ عزيز، آقاي‌ مهندس‌ خرم‌ بود كه‌ بعد از دستگيري‌ به‌عنوان‌ سرباز وظيفه‌ به‌ پادگان‌ عجب‌شير اعزام‌ شد.

يادم‌ هست‌ كه‌ در همان‌ سال‌ رئيس‌ دانشكده‌ دو مرتبه‌ مرا به‌ دفترش‌ خواست‌ و به‌ من‌ اين‌ جمله‌ را گفت‌: «شما چوب‌ توي‌ لانه‌‌ زنبور مي‌كنيد و اين‌ زنبور بالاخره‌ شما را مي‌گزد و زهرش‌ هم‌ ممكن‌ است‌ كشنده‌ باشد.» اما من‌ و دوستانم‌ از اعتصاب‌ و تظاهرات‌ دست‌ نمي‌كشيديم‌ و در واقع‌ اقدامات‌ ما موجب‌ آگاهي‌ ديگر دانشجويان‌ مؤمن‌ و مذهبي‌ كه‌ از شهرستان‌ها آمده‌ بودند گرديده‌ و باعث‌ جذب‌ آنان‌ به‌ تشكل‌هاي‌ ما شده‌ بود.

این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات