بازخوانی وجه مشترك فتنههای پس از پیروزی انقلاب اسلامی
این فتنهها علاوه بر اینكه دارای مجموعه خصوصیات نقشههای قبلی دشمنان بود، با برنامهریزی همهجانبه و با تمام قوا در سطح خرد و كلان در صدد وارد كردن خسارتها و ضربات گوناگون به جامعه بودند. هر كدام از این جریانات با اهداف مشخص راهاندازی شده و در مقاطع مختلف شرایط جامعه را به بحران رساندهاند.
به هر ترتیب نگاهی به اهداف متشابه فتنه در این سه دهه نمایانگر فصل مشتركهای عمیق همه این جریانات است كه در طول بیش از 30 سال یكی پس از دیگری علیه جمهوری اسلامی بكار رفتهاند.
*** دهه اول ؛ فتنه بنی صدر ***
ابوالحسن بنیصدر در سال 58 پس از استعفای دولت موقت، با چراغ سبز نشان دادن به منافقین و استفاده از سبقه مذهبی خانوادگی خود در تبلیغات انتخاباتی به عنوان اولین رئیس جمهور برگزیده شد. او كه از عناصر لیبرال شورای انقلاب محسوب میشد در همان ابتدا از مخالفت با اصل ولایت فقیه گرفته تا مقابله با نهادهای انقلابی نظیر كمیته، سپاه پاسداران و ... خط فكری خود را متمایز از اندیشههای امام خمینی(ره) و جریانهای انقلابی نشان داده بود و با ایجاد دو قطبیسازی در كشور و هجمه علیه نیروهای دلسوز انقلابی درصدد كسب تمام قوا در جهت رسیدن به منافع خود بود.
بنیصدر این رویارویی را در جریان انتخاب نخستوزیری شهید رجایی كلید زد و با مخالفت با كابینه پیشنهادی شروع به كارشكنی كرد و در مراسم 17 شهریور 59 هجمهها علیه تصمیمات مجلس و نخستوزیر را به حداكثر رساند. او همچنین اتهامهای خود علیه جریانهای انقلابی و سیاهنمایی علیه وضعیت كشور را در سخنرانیهای عاشورای 59 و 22 بهمن ادامه داد و در همانجا وعده روز موعود یعنی 14 اسفند را برای بیان مطالب تفصیلی به مردم داد.
بنیصدر با وجود بحران جنگ تحمیلی رفتهرفته به خواسته اصلی خود یعنی به بنبست كشیدن اداره امور كشور و حذف همه رقبای سیاسی نزدیك میشد تا آنچه را كه با كمك منافقین در سر میپروراند به منصه ظهور برساند بطوری كه حجتالاسلام ریشهری در خاطرات خود درباره اهداف بنیصدر مینویسد: " از طریق برخی از همكارانش مطلع شدیم كه او قصد انجام رفراندوم برای تغییرات قانون اساسی را دارد كه این موضوع بعداً در جراید افشا شد. "[1]
در روز 14 اسفند همزمان با سالگرد فوت مصدق، در دانشگاه تهران مراسمی با سخنرانی بنیصدر برگزار شد كه در آنجا او با كمك منافقین و گارد ویژه خود دست به آشوبی زدند كه به درگیری با نیروهای انقلابی انجامید. بنیصدر كه خود هدایت اصلی این جریان را بر عهده گرفت در سخنانی تحریكآمیز جو جامعه را متشنج كرد و آخرین تلاشها را برای رسیدن به اهداف خود انجام داد. به این ترتیب او با كمك منافقین، در 14 اسفند 59 فتنهای را كه مدتها مترصد آن بود برپا كرد تا نظام را به زعم خود تا آنجایی كه میتواند وادار به امتیازدهی كند؛ امتیازی كه سرنوشت انقلاب را دگرگون كرده و اسلام را همیشه از صحنه سیاست خارج كند. [2]
گزارش تصویری روزنامه اطلاعات از آشوب 14 اسفند 59
امام خمینی(ره) در واكنش به این جریان در پاسخ تلگرام آیت الله گلپایگانی مبنی بر برخورد با فتنهانگیزی جریانهای ضداسلامی فرمودند: «به جنابعالی و عموم ملت شریف اطمینان میدهم كه با خواست خداوند تعالی با اینگونه مخالفتهای با اسلام، برخورد شدید خواهد شد... باید گروهها و دستههای منحرف سیاسی و غیر سیاسی بدانند كه من با احساس تكلیف، با آنان برخورد اسلامی و حدود اسلامی میكنم و به شرارتهای ضد اسلامی خاتمه میدهم.»[3]
*** دهه دوم ؛ فتنه سال 78 ***
پس از ماجرای قتلهای زنجیرهای و ضربه عمیق به وزارت اطلاعات؛ در اوایل تابستان 78 ؛ بحران دیگری به بهانه توقیف روزنامه "سلام" و تصویب طرح اصلاح قانون مطبوعات در حال شكلگیری بود. روزنامه سلام با سندسازی جعلی سعی داشت تا قانون مطبوعات را طرحی از سوی وزارت اطلاعات در جهت ایجاد اختناق و جلوگیری از آزادی بیان جلوه دهد. سعید حجاریان نظریهپرداز "فشار از پایین چانهزنی از بالا" سندی جعلی را در اختیار موسویخوئینیها قرار داد تا او با استفاده از حاشیههای امن سوابق امنیتی و قضائی خود آتش فتنه را روشن كند.
با توقیف روزنامه سلام؛ آتش تهیه توپخانههای روزنامههای زنجیرهای نظیر نشاط؛ جامعه؛ صبح امروز و ...جریانسازی و بحرانآفرینی را كلید زد. « محدودیت مطبوعات، خشم مردم را شعله ور خواهد كرد» ، « زمان، حامل حوادث خشونت بار است»، « نظام باید هزینه های سنگینی بپردازد»، «دانشجویان ساكت نخواهند نشست»، «ورود به قلعه چپ گرایان یك ریسك خطرناك برای محافظه كاران است»، «مقابله با دولت و مخالفت با توسعه سیاسی» و «بازی دموكراسی بازی نیست» و... همه و همه تیترهایی بود كه بطور كامل خط و هدف اصلی این جریانات را مشخص میكرد و نشان داد كه هدف اصلی براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی و مقابله با ولایت مطلقه فقیه است.
اما این در حالی بود كه دشمنان خارجی هم گرای این موقعیت حساس را به عناصر داخلی داده بودند؛ بطوری كه نشریه امریكایی "میدل ایست دایجست" در اوائل تیر ماه وعده داده بود: « بیشتر ناظران در تهران بر این اعتقاد دارند كه تابستان امسال شاهد یك آزمون حیاتی قدرت و حتی شاهد دورنمای رویارویی جدی بین جناح محافظهكار و اصلاحگرایان خواهد بود.» [4]
بر همین اساس در تكمیل پروژه براندازی نظام٬ تجمع اعتراضی دانشجویان در پنجشنبه 17 تیر 78 در مقابل كوی دانشگاه، آغازی برای روشن شدن آتش آشوبها بود كه رفتهرفته هم دامنهدار میشد. در صبح جمعه 18 تیر در ادامه درگیریها با ورود عناصر لباس شخصی به كوی دانشگاه حادثه تلخی رقم خورد كه ابعاد جریانات را گستردهتر میكرد. بعدها با اعترافات عزتالله سحابی از رهبران نهضت آزادی مشخص شد كه این عناصر اخلالگر برای بدنام كردن نیروهای مؤمن انقلابی توسط وی به كار گرفته شده بودند. [5] در همین زمینه سعید حجاریان و ابراهیم اصغر زاده با حضور در دفتر تحكیم وحدت تصمیم میگیرند كه نهایت استفاده را از ماجرای كوی دانشگاه كنند.
این ماجرا به زعم آنها به گونهای پیش میرفت كه خواب آشفته زنجیرهایها تعبیر شود و اركان نظام را به انعطاف در مقابل خواستههای خود وادار كند. اما جناح دیگر فتنه از داخل ساختمان وزارت كشور هدایت میشد؛ جایی كه تاجزاده معاون سیاسی نقش اصلی را در آن بازی میكرد. سید احسان قاضیزاده هاشمی دبیر كل وقت "جامعه اسلامی دانشجویان" در این باره میگوید: «ما با دانشجویانی كه برای تسخیر وزارت كشور به سمت خیابان فاطمی رفته بودند به سمت فاطمی رفتیم و من مشاهده كردم كه این افراد درب بزرگ آهنی وزارت كشور را از جا كندند كه آقای تاجزاده آمد در وسط حیاط وزارت كشور یك صندلی گذاشت و یك جمله كلیدی گفت كه نمیدانم چرا بعداً بررسی نشد.
تاجزاده به این جماعت كه حدوداً 500 الی 600 نفری میشدند گفت: « شما چرا آمدهاید اینجا؟ شما چرا در وزارت كشور را از جا میكنید؟ اینجا كه مال شماست. شما باید جای دیگری بروید و در آنجا را بكنید.» و پای بلندگوی دستی مدام میگفت: «اینجا متعلق به خود شماست و شما اشتباهی آمدهاید.» این سخنان تاجزاده جهت مسیر معترضان را از خیابان فاطمی به سمت خیابان فلسطین تغییر داد و معترضان را تحریك و به سمت بیت رهبری راهی كرد.
سخنرانی مصطفی تاج زاده در غائله 18 تیر 78
این جهتدهیها و هدایتگریها كه با مشاركت عناصر نهضت آزادی و گروههای معاند دیگر همراه بود معنایی غیر از تهدید علیه امنیت ملی و موجودیت نظام اسلامی نمیتوانست داشته باشد؛ نكتهای كه رئیس وقت مجلس حجتالاسلام ناطقنوری هم در جلسه سران قوا در حضور رهبری به آن اشاره كرده؛ خواستار محاكمه عاملان اصلی شده و میگوید: « اینها به هر حال بحران ایجاد كردند و قصد براندازی دارند.» [6]
همچنین رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنانی با اظهار تأسف از حادثه كوی دانشگاه، در بیاناتی تاریخی و داهیانه با اشاره به لزوم جلوگیری از نفوذ دشمن، پرده از اهداف اصلی این جریانات برداشته و فرمودند: «این دشمنان بدانند كه خواب برگشتن امریكا به این مملكت یك خواب پریشان و غیر قابل تعبیر است. این عناصر داخلی حقیر و مطرود و منفور كه ملت اینها را مثل دندان فاسدی بیرون آورد و به یك طرف پرتاب كرد هجده نوزده سال است كمین گرفتهاند تا از ملت و از امام و از نام امام و از راه امام انتقام بكشند، اینها هم بدانند كه اشتباه كردهاند.» [7]
*** دهه سوم ؛ فتنه 88 ***
در سال 88 پس از گذشت 30 سال از انقلاب اسلامی دشمنان داخلی و خارجی با تمام تجربیات چندین ساله فعالیت خود علیه انقلاب اسلامی دست به طراحی و اجرای فتنهای تمام عیار زدند كه به واقع میرفت تا موجودیت نظام جمهوری اسلامی ایران را با تهدید جدی مواجه كند و بدین جهت امید داشت تا برای همیشه ساختارهای نظام را در هم بشكند و حاكمیت دینی را متلاشی كند.
در همین زمینه دشمنان خارجی بویژه امریكا و انگلیس با برنامهریزی بلندمدت به دنبال بهرهبرداری از فضای انتخاباتی سال 88 بودند. بطوری كه مؤسسات تحقیقاتی و اندیشكدههای امریكایی تنها راه سرنگون كردن نظام جمهوری اسلامی ایران را پیگیری مكانیزمهای جنگ نرم با استفاده از سه دكترین " مهار، نبرد رسانهای و پشتیبانی از نافرمانی مدنی" میدانستند. [8]
اما عناصر داخلی نیز پا به پای شركای خارجی خوابی میدیدند كه این بار تعبیر آن را تحقق یافته میدانستهاند. آنها كه از ماههای قبل بحث كمیته صیانت از آراء مردمی را مطرح كرده بودند رفته رفته ساز تقلب را كوك میكردند تا در شرایط لازم بر اساس دستورالعمل غربیها نقشه را بخوانند و اجرا كنند.
بر اساس راهبردهای طراحی شده لازم بود به بهانه وجود تقلب در انتخابات موج اعتراضات مردمی و اردوكشی خیابانی به راه افتاده و نظام را به عقبنشینی وادار كنند. این مدلی بومی شده از انقلاب مخملی در جمهوری اسلامی ایران بود.
در جلسه كمیسیون تدوین استراتژی حزب مشاركت كه در تاریخ 19 تیر 1387 تشكیل شد پس از بیان مدلهای مختلف برای در دست گرفتن قدرت، سعید حجاریان با اشاره به مدل جین شارپ برای كودتای مخملی با تأكید بر فشار از پایین و استفاده تودهای، آن را اینگونه تبیین میكند: این راه كه یعنی جلوی پارك ملت و اینطور جاها شلوغی راه بیفتد و كمك از این گوشه و آن گوشه شروع بشود و رهبر[سران فتنه] برود با رژیم چانه بزند. مصطفی تاجزاده ضمن برشماری مدلهای در دست گرفتن قدرت در كشور میگوید كه راه چهارم هم سلاح امریكاست و انقلاب مخملی، كه من موافق راه چهارم هستم. تئوری جین شارپ و براندازی نرم خارجی و اینها هم در همین راه چهارم است. محمدرضا خاتمی میگوید كه در عین اینكه پشتوانه داخلی را حساب میكنیم؛ پشتوانه خارجی را هم حساب كنیم. [9]
علاوه بر این "جهانبخش خانجانی"، عضو شورای سیاستگذاری حزب كارگزاران كه در جریان انتخابات دهمین دوره ریاستجمهوری، معاون تبلیغات و اطلاعرسانی ستاد تبلیغاتی موسوی در تهران بود، در اعترافات خود مبنی بر سناریوی طراحی شده برای رسیدن به اهداف مورد نظر اظهار كرده است: «در تحلیل هایی كه از حزب مشاركت به گوشممیرسید، آنها معتقد بودند كه انتخابات را باید به سمت دوقطبی شدن پیش ببریم.. نظر اعضای حزب مشاركت این بود كه در دعواها و درگیریها فشار به نظام میآید و نظام ناگزیر به دادن امتیاز میشود.»
اما او به همین امر بسنده نكرده و در آخرین اعترافات خود پرده از پشت صحنه اتفاقات چندین سال اخیر بر میدارد و با اشاره به هدفگیری موجودیت نظام میگوید: «در 4 سال اخیر اگرچه نوك حملهها به سمت آقای احمدینژاد و دولتش بود (صرف نظر از ضعفهایی كه داشت) لیكن نیشهای ما متوجه "كلیت نظام" بود. درحالیكه اگر به راه و اندیشه امام توجه میكردیم، امام دو چیز را به ما سفارش مینمود: 1ـ حفظ نظام كه حفظ آن را از اوجبواجبات میدانست.2ـ پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به كشورتان آسیبی نرسد.» [10]
سندی از اعترافات جهانبخش خانجانی
اما در این میان رهبر معظم انقلاب اسلامی از همان روزهای پس از انتخابات در خطبههای نماز جمعه 29 تیر علاوه بر ارشاد معترضان؛ همگان را به دستهای خارجی برای بازیگردانی در این عرصه توجه داد. با تداوم این جریانات مقام معظم رهبری اهداف اصلی دشمنان را از ایجاد این فتنه تمام عیار برشمردند: «هدفهائی كه آنها دنبال میكردند، در درجه اول، سقوط انقلاب و سقوط نظام جمهوری اسلامی بود. هدف اول، براندازی بود. هدف بعدی این بود كه اگر براندازی نظام جمهوری اسلامی تحقق پیدا نكند، انقلاب را استحاله كنند؛ یعنی صورت انقلاب باقی بماند، اما باطن انقلاب، سیرت انقلاب، روح انقلاب از بین برود ... هدف سوم هم باز این بود و هست كه كاری كنند كه اگر نظام اسلامی باقی میماند، از عناصر ضعیفالنفسی كه میتوان در آنها نفوذ كرد، استفاده كنند و اینها را در مسائل كشور، در واقع طرفهای اصلی خودشان قرار بدهند. بالاخره نظامی به وجود بیاید و ادامه پیدا كند كه قدرت كافی نداشته باشد، ضعیف باشد، مطیع باشد - عمده این است كه سرسپرده باشد، مطیع باشد - در مقابل آمریكا نایستد، قد علم نكند. اهداف اینهاست.» [11]
این موضوع به اندازهای اهمیت دارد كه ایشان به مناسبتهای مختلف بر روی اهداف فتنه تأكید ویژه میكنند و خاطرات تلخ آن ایام را اینگونه یادآور میشوند: «در ایام فتنه در سال 88 در اوّل كار، بنده یكی از این سران فتنه را خواستم و به او گفتم كه آقاجان، این كاری كه شما شروع كردهاید و دارید میكنید، دست بیگانهها خواهد افتاد و دشمن از این استفاده خواهد كرد؛ شما حالا بظاهر درون نظام هستید، با نظام هستید و به قول خودتان دارید یك اعتراض مدنی میكنید امّا این كاری كه دارید میكنید مورد استفادهی دشمنانِ اصل نظام قرار خواهد گرفت؛ گوش نكرد؛ یعنی نفهمیدند كه چه داریم میگوییم؛ حالا البتّه این نگاه خوشبینانهی بنده است كه میگویم نفهمیدند، بعضی هم ممكن است جور دیگری فكر كنند. وارد شدند؛ بعد دیدید از درونش چه درآمد؛ گفتند " انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است." » [12]
با توجه به این بررسیها وجه اشتراك تمام فتنهها علیه انقلاب اسلامی ایران، هدف گرفتن كلیت نظام در سطوح مختلف بود و براندازی تنها نقطهای است كه دشمنان همیشه برای تحقق آن در حال برنامهریزی و اقدام علیه موجودیت انقلاب اسلامی هستند و همانطور كه مشاهده میشود در فتنههای مختلف فقط تاكتیكها تغییر میكند.
پی نوشت ها:
1-محمدیریشهری ، خاطرهها ، جلد اول، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی، ص 172
2-صحیفه امام خمینی(ره) ، جلد 14
3-فاطمه نظری ، بنیصدر از ظهور تا سقوط، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی، ص 276
4-سامان علوی نیك، هشت سال بحرانآفرینی اصلاح طلبان، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی، ص 459
5-همان، ص 461
6-خاطرات حجتالاسلام علیاكبر ناطق نوری؛ تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی، ج 2 ، ص 303
7-بیانات رهبر انقلاب اسلامی در تاریخ 21 /78/4 در پی حادثه كوی دانشگاه تهران
8-هادی آجیلی و رضا كشاورز ، نقش امریكا، انگلیس و رژیم صهیونیستی در فتنه 88، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی ، ص 153
9-همان، ص 96
10-جلد اول پرونده جهانبخش خانجانی، ص 257
11-بیانات رهبر انقلاب اسلامی در تاریخ 89/11/15
12-بیانات رهبر انقلاب اسلامی در تاریخ 95/5/31