کد خبر: ۴۳۲۱
مبارزات مردم کرمان با کشف حجاب در آئینه تاریخ

شکست سیاست کشف حجاب رضاخانی در کرمان

رژیم پهلوی قبل از اجرای کشف حجاب، با چاپ مقالات و انتشار اشعاری در مطبوعات به ترویج بی‌حجابی پرداخت تا ذهنیت جامعه را برای عملی کردن آن فراهم آورد. در این مرحله رژیم پهلوی به تبلیغات گسترده‌ای دست زد و بر آن شد تا آن را نوعی اقدام در رهایی زنان از قید اسارت قلمداد كند و نشان دهد که پیشرفت و ترقی کشور تنها در گرو تحقق آن صورت خواهد گرفت و از این طریق با تشویق و ترغیب، مردم را وادار به اجرای آن كرد. سپس با صدور بخشنامه و دستورالعمل از سوی وزیر داخله به والیان ایالات ازجمله کرمان، امر به برپایی مراسم جشن داده شد.

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ یکی از اقدامات رضاخان که وجدان مذهبی جامعه را آزار داد و جنجال آفرید، طرح متحدالشکل کردن لباس و کشف حجاب بود. رضاشاه بعد از سفر به ترکیه در سال 1313 و مشاهده اصلاحات و اقدامات حاکم سکولار آن کشور، مصطفی کمال پاشا ملقب به آتاتورک، تصمیم گرفت تا او هم این سیاست دین ستیزانه را در پیش گیرد، لذا طرح کشف حجاب را رسماً از 17 دی 1314 به اجرا درآورد. اجرای این طرح مخالفتی علنی با مذهب و فرهنگ اسلامی مردم ایران محسوب می‌شد و از این رو در پی اجرای آن، مخالفت‌ها و مقاومت‌های گسترده‌ای در سراسر کشور از جمله در کرمان دیده شد.

در کتاب "انقلاب اسلامی در کرمان" که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده، درباره کشف حجاب در کرمان و مقاومت مردم این استان در مقابل سیاست‌های دین ستیزانه رضاخان آمده است: رژیم پهلوی قبل از اجرای کشف حجاب، با چاپ مقالات و انتشار اشعاری در مطبوعات به ترویج بی‌حجابی پرداخت تا ذهنیت جامعه را برای عملی کردن آن فراهم آورد. در این مرحله رژیم پهلوی به تبلیغات گسترده‌ای دست زد و بر آن شد تا آن را نوعی اقدام در رهایی زنان از قید اسارت قلمداد كند و نشان دهد که پیشرفت و ترقی کشور تنها در گرو تحقق آن صورت خواهد گرفت و از این طریق با تشویق و ترغیب، مردم را وادار به اجرای آن كرد. سپس با صدور بخشنامه و دستورالعمل از سوی وزیر داخله به والیان ایالات ازجمله کرمان، امر به برپایی مراسم جشن داده شد.


دستور اجرای طرح کشف حجاب در کرمان

در تاریخ 5 بهمن ماه 1314 از سوی والی ایالت کرمان، بخشنامه‌ای بدین شرح به شهرستان‌های تابعه ارسال شد: «راجع به اقدام نسبت به تمدن و ترقی نسوان با اینکه مطلع هستید در حوزه ایالتی و تمام ایران، نهضت بانوان شروع شده و با وظیفه‌ای که در پیشرفت این مقصود دارید، هنوز راپرتی دایر به اقدامات خودتان به ایالت نداده‌اید. چون انجام این امر، منظور نظر دولت می‌باشد و لازم است قبلاً حکومت، مجلس تشکیل داده و رؤسای دوایر دولتی و محترمین محلی را با خانم‌هایشان دعوت نموده با نطق‌های بلیغ شرکت بانوان را در اجتماعات که از طرف اعلیحضرت همایون شاهنشاهی اعطا شده، به اهالی خاطر نشان نمایند. ضمناً معاریف محلی را ترغیب و تشویق نمایید که مجالس متعدده تشکیل داده و از قاطبه اهالی دعوت نمایند که با خانم‌هایشان حضور یافته و این عادت سنگین را از فکر خانم‌ها خارج نمایند که چادر اوهام را پاره کرده با مردان خود دست به دست داده، به وضعیت زندگانی خودشان توسعه دهند. البته راپرت اقدامات خودتان را نیز مرتباً به ایالت اطلاع دهید و اگر در محل عکاسی باشد، مقتضی است از مجالس عکس برداشته در ضمیمه راپرت‌ها بفرستید که به مرکز ارسال گردد. البته نسبت به اجرای این دستور جدیت بکنید.»


مبارزات روحانیون کرمان با کشف حجاب

در این شرایط، علمای کرمان به مخالفت با سیاست کشف حجاب پرداختند. وقتی آیت‌الله حاج میرزامحمدرضا مجتهد از سوی استاندار وقت و مقامات عالی رتبه کشوری و لشکری تحت فشار قرار گرفت که در جهت تأیید و حمایت از این طرح در مجامع عمومی سخن گوید در جواب آنان، دو دست خود را بالا برده و گفت این چند مثقال خون که در رگ من جاری است، ارزشی ندارد که به خاطر آن دین و دنیا و آخرت خویش را به آن بفروشم. بیایید این چند مثقال خون را از من بگیرید، اما چنین درخواستی را مطرح نکنید. دیگر روحانی برجسته کرمان که به مخالفت سرسختانه علیه طرح کشف حجاب پرداخت، آیت‌الله سیدعلی موسوی بود.

آيت‌الله سيدحسين موسوى كرمانى به گوشه‌ای از مبارزات روحانیت کرمان با سیاست‌های دین‌ستیزانه رضاخان اشاره کرده و می‌گوید: «دركرمان، زنان و دختران را سربرهنه به مسجد جامع برده بودند و به آيت‌الله حاج محمدرضا كرمانى دستور داده بودند در مسجد جامع منبر برود و از كشف حجاب تعريف بكند، ولى او به مسجد جامع نرفت و بهانه آورد كه حالم خوب نيست؛ ولى ساعت يك بعد از ظهر مجبور شد به مسجد جامع برود. تمام رؤساى ادارات و قشون در مسجد جامع جمع شده بودند. قرار بود زنان و دختران سربرهنه را از راهى وارد مسجد جامع كنند كه آيت‌الله حاج محمدرضا كرمانى، می‌خواست وارد مسجد شود، ولى آيت‌الله حاج محمدرضا از كوچه ديگرى وارد مسجد شد تا آنها را نبيند.

حدود نيم ساعت به ظهر بود كه آيت‌الله حاج محمدرضا بالاى منبر رفت و شروع به گريه كرد و آيه حجاب: «و قل للمؤمنين يغضوا من ابصارهم و يحفظوا فروجهم ... و قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهنّ...» را تلاوت كرد. سپس فرمود كه «دستور اسلام است كه زن‌ها حجاب داشته باشند». حدود ده دقيقه درباره حجاب صحبت كرد، سپس بيهوش شد و روى زمين افتاد.»


اسارت زنان کرمان پس از اجرای کشف حجاب

مسئولین ایالتی در نهایت به اجبار سعی كردند با برگرفتن چادر از سر زنان در مجامع عمومی بر سرعت اجرای این طرح بیفزایند. اما مقاومت‌ها در برابر کشف حجاب ادامه یافت و در مقابل، سخت گیری‌ها هم تشدید شد. در این مرحله شهربانی وارد عمل شد و در نتیجه خشونت و شدت عمل در مورد مخالفین آغاز شد و رژیم رضاخانی طی دستورالعملی خواستار مقابله با مقاومت مردم شد.

در سندی آمده است: «از قرارِ گزارش‌هایی که از پاره‌ای از نقاط کشور رسیده، هنوز در بعضی از جاها حجاب معمول است و مخصوصاً یکی دو فقره از این گزارش‌ها که از شرفِ عرض پیشگاه مبارک ملوکانه گذشته، وزارت کشور شدیداً مورد مواخذه واقع گردیده است. علی هذا برای آخرین مرتبه ابلاغ و اخطار می‌شود که چنانچه در آتیه معلوم شود در یک شهرستان این موضوع هنوز کاملاً به مرحله اجرا نرسیده و زن‌ها با حجاب یا روسری قسمی بیرون بیایند که مثل آن باشد که رو گرفته‌اند، فرمانداران محل مورد مؤاخذه شدید واقع خواهند شد و قدغن فرمایید وصول این بخشنامه را اطلاع بدهند. وزیر کشور: فروهر.»

تشدید فشار و سخت‌گیری برای عدم استفاده از هر نوع حجاب، موجب شکل‌گیری نوع دیگری از مقاومت منفی مردم کرمان در برابر این اعمال خشونت و اجبار شد. از شیوه‌های این مبارزه منفی در برابر حکومت، عدم حضور زنان در مجامع عمومی چون کوچه و خیابان بود. زنان فقط در مواردی چون استحمام و خرید که اجبار به حضور در کوچه و خیابان داشتند، از خانه خارج می‌شدند. در این موارد هم تمامی مساعی خود را در جهت حفظ حجاب به کار می‌بردند. چنانکه نقل شده زنان شبانه و حتی از پشت‌بام خانه‌ها می‌گذشتند و به حمام می‌رفتند تا بدین شیوه از چشم مأموران رژیم رضاخان دور بمانند.

حجت‌الاسلام عباس پورمحمدی درباره سلب آزادی از زنان پس از واقعه كشف حجاب در کرمان می‌گوید: «من‌ خوب‌ یادم‌ است‌ كه‌ دستور كشف‌ حجاب‌ [صادر] شد... من‌ خوب‌ یادم‌ است‌، این‌ زن‌هایی‌ كه‌ باعصمت‌ و باعفت‌ بودند، سال‌ها حتی‌، آن‌ موقع‌ حمام‌ كه‌ داخل‌ خانه‌ نبود، آب‌ گرم‌ می‌كردند، خود را می‌شستند و بیرون‌ نمی‌رفتند كه‌ سر برهنه‌ بیرون‌ بروند یا با روسری‌ بیرون‌ بروند.»

حجت‌الاسلام محمدجواد حجتی در توصیف شرایط آن روزها می‌گوید: «من یادم می‌آید كه مرحوم پدرِ ما خانه نشین بود. در آن ایام خیلی كم بیرون می‌رفتند. شب‌های تاریک گاهی با عرقچین بیرون می‌رفتند. مادر ما هم همین طور. از اینكه روز از منزل بیرون بروند، پرهیز می‌کردند. برای اینكه می‌ترسیدند مأمورین دولتی به آنها جسارت كنند. من یادم هست مدتی كه ما 7 و 8 سالمان بود از منزل بیرون نمی‌رفت. گاهی صبح زود من می‌دیدم رفته خانه دختر خاله‌اش، شب یا آخرهای شب با ترس و لرز برمی‌گشتند كه مبادا یک مأموری چادری از سرشان بردارد... می‌شنیدیم كه فلان خانم در كوچه ناراحتی دارد یا بیرون نمی‌روند یا آن خانم را به خاطر اینكه چادر در سرش داشته، زدند. در كرمان و در شهرهای دیگر این خبرها نقل می‌شد و جو اختناق را واقعاً احساس می‌کردیم. من خودم كه بچه، 7 و 8 ساله بودم، مادرم را در حالت یک بغض فروخورده می‌دیدم. همیشه احساس می‌کردیم كه اصولاً یک زن ‌مسلمان باید حتماً غم داشته باشد و زانو به بغل گرفته باشد. چون این حالت در همه زن‌های مسلمان وجود داشت. آنها احساس می‌کردند كه به حریم آنها تجاوز شده. تنها این نبود كه از سر یک نفر زن چادر را بردارند. تمام خانم‌های چادری و محجوبی هم كه در خانه‌ها بودند، احساس می‌کردند كه هتک حرمت شدند. با اینكه چادر خودشان را برنمی‌داشتند، ولی همین كه باید در خانه بمانند و نمی‌توانستند بیرون بروند.»

آیت‌الله محمدعلی موحدی کرمانی از آن سال‌ها اینگونه یاد می‌کند: «در مورد برخورد با چادری‌ها و باحجاب‌ها من یادم هست که هیچ زنی را نمی‌گذاشتند و اجازه نمی‌دادند با چادر بیرون بیاید. چون آن وقت‌ها هیچ‌کس در خانه حمام نداشت، حمام بیرون بود. اصلاً حمام داخل خانه معمول نبود. همان وقت‌ها نقل می‌کردند افرادی را از زن‌های متدین‌های بودند که حتی برای حمام، مثلاً فلان زن بیشتر از دو سال از خانه بیرون نیامده است. احیاناً اگر لازم بود شستشو را داخل خانه انجام می‌دادند. برای اینكه بیرون آمدن آنها موجب می‌شده كه از نظر پوشیدن چادر دچار زحمت شوند. افراد متدین تا این حد مقید بودند. من که بچه بودم یک صحنه به‌خوبی در ذهنم باقی مانده است. تمام صحنه مربوط به سن حدود 9- 8 سالگی می‌باشد. من از یک معبر رد می‌شدم، آن معبر یک کوچه نزدیک خیابان بود، یک دفعه دیدم زنی که با چادر بیرون آمده بود، یكی از پاسبان‌های آن دوران به او حمله برده و چادر را از سر او كشید و زیر پایش گذاشته و چادر را پاره كرد. بعداً روسری را هم كه روی سر زن بود هم كشید. آن زن با یك وضعی ضجه می‌کرد و دست خودش را روی سرش گذاشته و از صحنه فرار كرد.»


شکست طرح کشف حجاب در مدارس کرمان

گام اساسی در اجرای کشف حجاب، اجباری کردن آن برای دانش‌آموزان دختر مدارس بود. طراحان این سیاست می‌دانستند دانش‌آموزان و فرهنگیان وسیله مناسبی برای آماده‌سازی ذهنیت عامه مردم جهت پذیرش طرح موردنظر هستند. برای عمومیت بخشیدن به کشف حجاب ابتدا كشف حجاب را در مدارس دخترانه اجباری كردند. این اقدام با پوشش واحد و لباس فرم و متحدالشکل در مدارس آغاز شد و با رفع حجاب، کامل شد. در این راستا همه مدیران و معلمان شاغل در آموزش و پرورش و مدارس ملزم شدند به اتفاق بانوان خود در جشن کشف حجاب شرکت کنند. این جشن اولین گام در اجرای برنامه یادشده در کرمان بود. اما این نقشه در مدارس کرمان از همان ابتدای اجرا، موفقیتی به دست نیاورد و با وجود اجباری بودن، پیشرفتی نداشت.

در گزارشی از ايالت كرمان به كابينه رياست وزراء، درباره عدم پيشرفت كشف حجاب در مدارس دخترانه کرمان آمده بود: «قريب يك ماه است بر حسب دستور مركز و اقدامات ايالت، معلمين و محصلين دبيرستان زنانه كشف حجاب نموده بودند. [اما] اين روزها غير از مدير و سه چهار محصل، عموم معلمين و محصلين چادر سر كرده‌اند...»

محمود جم هم طی نامه‌ای به وزارت معارف و اوقاف بعد از ذکر این موضوع، خواستار رسیدگی و اعلام نتیجه راجع به این وضعیت می‌شود. در این بخشنامه آمده است: «از قراری که ایالت کرمان اطلاع می‌دهد چندی قبل در نتیجه اقدامات متخذه معلمات و محصلات دبیرستان آنجا کشف حجاب نموده بودند، ولی اخیراً غیر از چند نفر محصلات عموم معلمات و محصلات مجدداً مستور و با چادر به دبیرستان می‌روند... لازم است به نماینده معارف آنجا و سایر نقاط کشور دستورات لازم را صادر فرموده و نتیجه را اعلام فرمایند.»


شکست سیاست کشف حجاب در کرمان

مقاومت منفی زنان کرمان در برابر کشف حجاب که با عدم حضور در معابر و مجامع بیان می‌شد، بر عوامل حکومت بسیار گران آمد و بر خشم آنان بیش از پیش افزود. این خشم حکومت و مخالفت زنان به روشنی در گزارش ها و اسناد آن دوره آمده است:

«ایالت کرمان تعقیب متحدالمال نمره 401 ، از قرار اطلاعاتی که می‌رسد بانوان در ولایات با چارقد در معابر عبور و مرور می‌نمایند. حتی بعضی‌ها به‌طور مضحک‌خود را به اشکال مختلف و عجیبی درآورده و مستور می‌دارند، چون ادامه این وضعیت غیرمطلوب و باعث مسئولیت است، اکیداً مقرر می‌گردد که باید نهایت مراقبت و مواظبت به عمل آورید که هرچه زودتر این رویه متروک و هیچ‌کس از بانوان نباید با چارقد در معابر دیده شوند، والا حکام در درجه اول مسئول و شدیداً مورد مؤاخذه قرار خواهند گرفت. وصول این متحدالمآل و نتیجه اقدامات را سریعاً اطلاع دهید. رئیس الوزرا :جم.»

گرچه ایستادگی مردم کرمان در برابر این اقدام به غربی سازی با نقل مختصر گزارش‌ها به روشنی بیان نمی‌شود، لیكن با ارائه این گزارش‌ها گوشه‌هایی از مقاومت و مخالفت مردم در برابر این طرح دیده می‌شود. زنان کرمان این مقاومت را تنها در سال‌های اولیه اجرای طرح کشف حجاب انجام ندادند، بلکه تا پایان حکومت رضاشاه مخالفت و مقاومت آنان ادامه یافت. گرچه رضاشاه ترفند استعماری کشف حجاب را با تمام مساعی، اعمال زور و قدرت پیگیری كرد لیكن به دلیل آنکه این اقدام در نگاه جامعه انحراف اخلاقی و اجتماعی و دسیسه‌ای برای جدا کردن مردم از ارزش‌های اسلامی محسوب می‌شد، با مقاومت مردان و زنان این ایالت ناکام ماند و نتیجه‌ای جز شکست نداشت.

این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات