فرآیند سیاسی حل بحران سوریه
آغاز بحران
جرقه از آنجا آغاز شد كه چند دانشآموز با نوشتن شعارهای ضد حكومتی بر در و دیوار موجب واکنش مقامات امنیتی سوریه شدند. زمانی كه نیروهای امنیتی اقدام به دستگیری این دانشآموزان نمودند با اعتراض اولیای آنها مواجه شدند كه دولتاقدام به برخورد نظامی کرد و این بهانهایشد تا برای دستگاه رسانهای غرب خوراک تبلیغاتی فراهم شود.
البته تحلیلگرانی همچون «تیری میسان» عمق و سابقه حوادث سوریه را بیش از این میدانند. «میسان» معتقد است: «آمریکا طرح تخریب سوریه را در نشستی که در 15 سپتامبر سال 2001 در کمپ دیوید برگزار شد، کلید زد. مقدمهها و اجرای این طرح از زمان تصویب مجازات سوریه در تاریخ 12 دسامبر سال 2003 آغاز شد. بعد از آن بود که کاخ سفید همواره سوریه را به سوی جنگ سوق داد، تلاش اول در صدور قطعنامه 1559 در شورای امنیت بود، دومین تلاش در جریان ترور رفیق حریری نخستوزیر سابق لبنان شکل گرفت و آمریکا شخص بشار اسد را به دستور انجام این ترور متهم کرد. هنگامی که این تلاش نیز شکست خورد، واشنگتن موضوع آغاز جنگ را به انگلیس و فرانسه واگذار کرد؛ آنها نیز آمادگی خود را برای امضای معاهده لانکستر در سال 2010 به پایان بردند، آمریکا بعد از این اتفاق در فوریه سال 2011 از قاهره به آغاز عملیات علیه سوریه اشاره کرد.
از آن تاریخ ، ائتلاف ناتو و کشورهای حاشیه خلیج فارس جنگی از نسل چهارم را علیه سوریه آغاز کرده و در این جنگ تکیه خود را بر روی رسانههای جمعی بزرگ قرار دادند، رسانههایی که دنیابویژه ملت سوریه به آنها اعتقاد و اطمینان داشتند. این رسانهها در بوق و کرنا کردند که تمام کشور سوریه علیه دولت به پا خاسته است، این در حالی بود که بیشترین تعداد مشارکتکنندگان در بزرگترین تظاهراتهای ابتدای بحران سوریه بیش از 5 هزار نفر نبود. این کشورها از طریق تکتیراندازهای خود و نیرهای ویژهای که در سوریه داشتند، توانستند دنیا را متقاعد کنند که روند سرکوب در سوریه آغاز شده است.»
علاوه بر این سردار شهید حسین همدانی که طی چندین سال فرماندهی مستشاری ایران در سوریه را بر عهده داشت علت اصلی بروز این جنگ را جواب رد بشار اسد به مذاکره غربیها برای خروج سوریه از محور مقاومت میداند. سردار همدانی معتقد بود: «سوریه تنها کشوری است که در جبهه مقاومت باقی مانده. تنها کشوری است که علیرغم تمام تلاشهای آمریکاییها و اروپاییها و کشورهای عربی، حاضر نشد با رژیم اشغالگر قدس مذاکره کند. بنابراین حامیان اسرائیل که آمریکاییها و اروپاییها هستند، یک تلاش گسترده را در سال 1387 انجام دادند... آنها وارد بحث مذاکره با سوریه شدند و با واسطهگری کشورهایی مثل عربستان و قطر و تیمهایی که از طریق آمریکا و بعضی کشورهای اروپایی مثل فرانسه به این کشور میآمدند، طرح مذاکره را پیگیری کرده و در این راستا پیشنهادهایی را به بشاراسد و دولتمردان سوریه ارائه دادند. بهعنوان مثال یکی از پیشنهادهایشان این بود که بلندیهای جولان را که بخشی از سرزمین کشور سوریه است و در اشغال نظامیان رژیم اسرائیل قرار داشت، به این کشور بازگردانند و ارتش سوریه را تقویت و بازسازی کنند.
همچنین حوزه تجارت بین سوریه و کشورهای غربی و آمریکا را فعال کنند، اما در مقابل این بذل و بخششها از سوریه خواستند که دست ایران را از منطقه کوتاه کند، رابطهاش را با این کشور بهشدت کاهش داده و حمایتش از حزبالله را هم متوقف کند، اما رئیسجمهور سوریه بههیچعنوان نپذیرفت و به چنین توافقی تن نداد... اگر بشار اسد در همان مذاکرات به غربیها جواب مثبت داده بود، اصلاً چنین حادثهای برای سوریه رخ نمیداد.»
اوجگیری خشونت
در وهله اول بحران ، ارتش آزاد سوریه در سال ۲۰۱۱ توسط نظامیان جداشده از ارتش سوریه تشکیل شد.جبهه النصره هم که قبلاً شاخه رسمی القاعده در سوریه بودو در سال ۲۰۱۶ نام خود را به جبهه فتح شام تغییر داد، یکهتازی کرد و با خشونت هرچه تمامتر به پیشروی در مناطق مختلف سوریه مبادرت ورزید. یک جبهه ائتلافی از چندین گروه سلفی هماپوزیسیون سوریه بودندو داعش هم بعدها با اتحاد ایدئولوژیک این گروهها همه را یکپارچه در برابر اسد قرار داد. با پشتوانه رزمی و پولی غرب و ترکیه و عربستان و کشورهای منطقه مانند قطر، ارتش آزاد سوریه، گروههای تکفیری تروریستی مانند جبهة النصره وابسته به القاعده، الاحرارالشام، جیش الاسلام و داعش از جمله جریانهای مخالف و معاند دولت سوریه در این جنگ همهجانبه بودند. در این جنگ علاوه بر خسارات فراوان مالی، اقتصادی و زیربنایی به کشور سوریه، بالغ بر 500 هزار نفر جان خود را از دست دادهاند.
«دفاع پیشگیرانه» در خارج از مرزها
جمهوری اسلامی ایران به عنوان اولین حامی کشور سوریه و دولت بشار اسد، به درخواست دولت سوریه حضور مستشاری در آن کشور پیدا کرد. این اقدام در حالی بود که کشور سوریه در دوران جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران، از هرگونه کمک و پشتیبانی از جمهوری اسلامی ایران دریغ نکرد. علاوه بر این سوریه تنها کشوری بود که در محور مقاومت باقی مانده بود و اینگونه تحت جنگ نیابتی امریکا قرار گرفته بود.
همچنین با توجه به مبانی فکری و عملی نیروهای تکفیری، تروریستها همواره در صدد نفوذ و ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران برمیآمدند که هربار با ناکامی و شکست مواجه میشدند. حادثه تروریستی مجلس و حرم امام خمینی در 17 خرداد 96 گوشهای از تلاش مذبوحانه و ترور کور آنها بود. از این رو «دفاع پیشگیرانه» در خارج از مرزها، موجب متوقف کردن دشمن و حفظ امنیت مرزها و آرامش داخلی میشد. این پیشدستی ایران ابتکار عمل را از دست نیروهای تکفیری و حامیانشان خارج کرد.
رهبر انقلاب در همین زمینه فرمودند: «اگر مدافعان حرم مبارزه نمیکردند باید در کرمانشاه و همدان میجنگیدیم.» و نیز در جای دیگر تأکید کردند: «اگر جلوی بدخواهان و فتنهگران که دستمایه دشمنی آمریکا و صهیونیسم هستند، در آنجا گرفته نمیشد، باید در تهران و فارس و خراسان و اصفهان جلوی آنها را میگرفتیم. اینها دشمن را زمینگیر کردند.»
با اضافه شدن روسیه به جمع متحدان سوریه، پیروزیهای نظامی حامیان دمشق افزایش یافت. پس از فتح حلب ورق جنگ در سوریه برگشت و کشورهای غربی که تا آن روز با پیششرط حذف اسد حاضر به گفتگو بودند، مجبور به تغییر در مواضع خود شدند. طرفه حکایت آنکه ، قدرت ایران در فرآیند سیاسی حل بحران سوریه به گونهای رقم خورد که در اولین نشستهای سیاسی بینالمللی درباره حل بحران سیاسی، کشورهای غربی حاضر به دعوت از ایران نبودند، اما نقشآفرینی مؤثر و قدرت نفوذ ایران، غربیها را به این اعتراف واداشت که «حل بحران سوریه بدون حضور ایران امکانپذیر نیست».
راه حل سیاسی جنگ سوریه تا جایی پیش رفت که امروزه ابتکار عمل در دست ایران و کشورهای حامی دولت و مردم سوریه قرار دارد بطوری که مذاکرات بینالمللی آستانه در چند وقت اخیر شاهد پیشرفتها و موفقیتهایی در حل مسائل سوریه بوده است. هرچند که امریکا با تداوم حمایت از تروریستها مثل همیشه در روند صلح کارشکنی میکند، اما با ناکام ماندن توطئه غربیها علیه مردم و دولت سوریه، نیروهای امریکایی مجبور به خروج از سوریه و پایان دادن به حضور نظامی خود شدند و بدین ترتیب پیروزی نظامی- سیاسی محور مقاومت بر همگان به اثبات رسید.