مقاومت مردم ترکمن در مقابل ضدانقلاب / وحدت علمای شیعه و سنّی در جنگ گنبد
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، در کتاب انقلاب اسلامی در گرگان که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده درباره غائله گنبد و جنگ با ستاد خلق ترکمن آمده است: در سوم فروردين 1358 كانون فرهنگي سياسي خلق تركمن طي اطلاعيهاي براي تشريح مواضع كلي خود و علت شركت نكردن در رفراندوم، از كارگران، دهقانان و كليه زحمتكشان و بازاريان و روحانيون و روشنفكران دعوت كرد در ساعت 14 روز دوشنبه 6 فروردين در باغ ملي حضور بههم رسانند. تدارك يك تظاهرات عظيم عليه رفراندوم «جمهوري اسلامي آري يا نه» يكي از مهمترين دلايل بروز ناآرامي در روزهاي بعد بود. عباس هاشمي (هاشم) كه نماينده اصلي سازمان چريكها در گنبد در اين ايام بود، مينويسد: «... ستاد شوراهاي تركمنصحرا در سراسر تركمنصحرا پاسخ «نه»اش را بر در و ديوارها نوشته و قرار بود كه در اين تظاهرات «نه»ي خود را همصدا در خيابانها فرياد كند». حميديان نيز مسئله رفراندوم را بستر اصلي و عمومي تهاجم و جنگ اول گنبد ميداند.
آتاباي جو سياسي آن دوره را دليل اين درگيريهاي ميداند و «... سياستهاي مصادره زمينهاي غصبي و شوراسازي نيز كه سيستم اجتماعي ـ سياسي متضادي را در مقابل سيستم حكومتي جمهوري اسلامي قرار ميداد و صد در صد از جانب سازمان فدايي مورد حمايت بود...» را دليلي بر زمينههاي جنگ اول گنبد ميداند.
حجتالاسلام رئيسيگرگانی در خاطرات خود اظهار ميدارد كه در زمان درگيري گنبد، تيمسار قرني با او تماس گرفت و به او گفت: «... به داد اسلام برسيد، چپيها دارند گنبد را تجزيه ميكنند. ما هم الان نيروي درستي نداريم. برويد با مذاكره قضيه را سامان بدهيد كه يك وقت روسها از قضيه گنبد استفاده نكنند». او به گنبد رفت اما نتيجهاي از مذاكراتش حاصل نشد و چند روز بعد جنگ شروع شد. در واقع تلاش براي تثبيت حاکميت دولت مرکزي در منطقه از يک طرف و همسويي ستاد شوراهاي خلق ترکمن با چريکهاي فدايي خلق بهويژه در مسئله رفراندوم و چگونگي تقسيم اراضي منطقه از سوي ديگر از مهمترين دلايل بروز ناآرامي در ترکمن صحرا بود.
در روز پنجم فروردين يكي از مأموران كميته انقلاب شهر گنبد يك سيگارفروش تركمن را به اتهام قاچاق يا گرانفروشي بازداشت كرد. در نتيجه اين رويداد بين عدهاي از تراكمه و نيروهاي كميته درگيري رخ داد و يك تركمن بهنام آراز محمد درديپور با گلوله مأموران كميته كشته شد. عدهاي از تراكمه به ساختمان شير و خورشيد مراجعه كردند و در روز بعد جسد را تحويل گرفتند و تشييع كردند. ساعت 2 بعدازظهر همان روز طبق دعوت قبلي كانون، در پارك ملي گنبد ميتينگ براي اعلام نظر درباره رفراندوم و اعتراض به وقايع سنندج برگزار شد. در آغاز اين گردهمايي بين پاسداران انقلاب و اعضاي كانون درگيري مسلحانه روي داد و تيراندازي هوايي از خارج پارك آغاز شد. بهدنبال تيراندازيهاي پيدرپي، اجتماع كانون فرهنگي و سياسي خلق تركمن برچيده شد و مردم بهسوي خانههاي خود فرار كردند. زد و خورد به خيابانها كشيد. پس از ساعتي شهر به حال تعطيل درآمد و فقط طرفين درگير و آمبولانسها در خيابانها ديده ميشدند.
در روز نخست اين رويارويي در حمله به ستاد و كانون جمعاً سه نفر كشته، چهارده نفر زخمي و حدود دوازده نفر دستگير شدند. با اين ماجرا جنگ اول گنبد شروع شد و بهمدت نه روز ادامه يافت.
روزهاي اول جنگ، سرگرد دهنژاد رئيس شهرباني گنبد توسط نيروهاي تركمن دستگير شد و اخبار خلع سلاح ژاندارمريهاي منطقه نيز توسط تركمنها به گوش ميرسيد. در روز 8 فروردين خوشرويي سرپرست فرمانداري گنبد به خبرنگاران اظهار داشت: «... شهر در كنترل هيچكس نيست و صداي تيراندازي متناوب به گوش ميرسد».
اعزام نیروهای کمکی به گنبد
گزارشهاي ديگر حاكي است كه از كميتههاي مشهد، قم و تهران نيروهاي کمكي به گنبد اعزام شدند و گروههاي پاسدار مسلح از مينودشت، آزادشهر، عليآباد و چند شهر ديگر مازندران به قصد كمك به پاسداران كميته وارد شهر شدند. در اين زمان راه مينودشت به گنبدكاووس به كنترل اعضاي خلق تركمن درآمدهبود.
امير هوشنگ بيات در گرماگرم جنگ گنبد در رأس گروهي از پاسداران عازم اين شهر شد. او که از كميته منطقه چهار تهران به اتفاق حسين كريمي، جواد صفاييفرد و محمد حميدي مقدم و عدهاي از پاسداران مناطق ديگر تهران كه جمعاً چهل و سه نفر بودند، با اتوبوس وارد گرگان شدند، در اينباره مينويسد: «...به هر حال وقتي در گرگان به ما اطلاع دادند كه پاسداران بايد در پادگان نوده مستقر شوند، تازه فهميديم كه ماجرا جديتر از آن است كه ما فكر ميكرديم. ما كه همگي با سلاح (ژ 3) مسلح بوديم وارد پادگان نوده شديم و در آنجا گروهي از پاسداران انقلاب كه از قم و ساري و ديگر مناطق آمدهبودند به ما پيوستند...»
خلع سلاح ژاندارمری
با وقوع جنگ نقي حميديان (عبدالله) كه مسئول شاخه مازندران سازمان چريكهاي فدايي خلق محسوب ميشد، تصميم گرفت براي بررسي ماجرا به گنبد برود. او كه تصور ميكرد ماجراي درگيري گنبد، موجب مخدوششدن چهره سازمان چريکهاي فدايي خلق ميشود، بهدليل بسته بودن جاده آزادشهر به گنبد از طريق صحراي تركمن از شمال گنبد وارد شهر شد. در نزديكيهاي گنبد وقتي ماشينهاي سواري، وانت و كاميون كه حاوي بار و وسايل زندگي و اعضاي خانوادهها بودند و در جهت خلافِ مسير آنها شهر را ترك ميكردند و همچنين عده زيادي از مردم كه با حمل وسايل ضروري زندگي بههمراه همسر و فرزندان از شهر خارج ميشدند را ميديد، فهميد كه اوضاع بهكلي دگرگون شده و جنگ تمامعيار در جريان است. او در همان حال يكي از رفقاي چريك خود را ديد كه براي خلع سلاح ژاندارمريها بههمراه عدهاي از شهر خارج ميشد.
چاري در مورد خلع سلاح پاسگاههاي مرزي در اين دوران مينويسد: « وضعيت اسلحه و مهمات ما در گنبد مطلقاً رضايتبخش نبود. از اينرو اولين قدم، خلع سلاح پاسگاههاي مرزي بود كه هنوز هم در اختيار ژاندارمري قرار داشت... تمام پاسگاههاي مرزي بهجز پاسگاه مراوهتپه... خلع سلاح شدهبودند.» چريكهاي خلق ترکمن اقدام به خلع سلاح پاسگاههاي ژاندارمري كردند و سيزده پاسگاه ژاندارمري مستقر در منطقه تركمنصحرا و نقاط مرزي سقوط كرد.
مقابله مردم با ضدانقلاب
در برابر اين واقعه عدهاي از ترکمنها با سرسختي در مقابل ستاد خلق ترکمن مقاومت و از بعضي پاسگاههاي مرزي مراقبت کردند. مهندس حيدر جم که در سال 1359 فرماندار گنبد بود، در نامهاي از مسئولين امر ميخواهد که از اين افراد تقدير شود. در اين نامه آمدهاست: « افراد مؤمن به انقلاب اسلامي در ترکمنصحرا که اسامي نمونههايي از آنها به پيوست تقديم ميگردد، در روزهاي اول انقلاب که پاسگاهها مورد تجاوز قرار ميگرفت، چنان با سرسختي و ايمان در مقابل فرصتطلبان بهخصوص ستاد خلق ترکمن مقاومت نمودند و با ازخودگذشتگي در حفظ و حراست اسلحه و مهمات پاسگاهها و حمايت از افراد و خانوادههاي پرسنل ژاندارمري و همچنين افراد و خانوادههاي غيرترکمن اقدام مينمايند [که] در شهرستان گنبد، پاسگاههاي مراوهتپه، عرب قرهحاجي، گليداغ، قازانقايه، دارلي غزنين بدون آسيب و صدمه نگهداري و سپس تحويل مقامات مسئول ميگردد.»
آتشبس و وحدت علمای شیعه و اهل تسنن
در گرماگرم جنگ، هيئتهايي از سوي دو طرف مخاصمه به منطقه اعزام شدند تا به بررسي ماجرا بپردازند. از تلاشهايي كه هيئتهاي اعزامي مأمور به انجام آن بودند برقراري آتشبس بود. هيئت پنج نفره از طرف آيتالله طالقاني، هيئتي از سوي نخستوزيري به سرپرستي رادنيا، هيئت سه نفره به سرپرستي خليلاله رضايي از طرف استاندار مازندران و درنهايت هيئتي از طرف وزارت كشور كه دكتر سيداحمد طباطبايي، استاندار مازندران، دكتر منصور گرگاني، دكتر علي رسولي و ابوالقاسم خادم در آن شركت داشتند، به گنبد اعزام شدند.
آيتالله طالقاني در پيامي به اهالي تركمنصحرا، آنان را به وحدت و پرهيز از تفرقه دعوت كرد و از دولت و مردم منطقه خواست هر نوع مخاصمه و برخورد قهرآميز و تعرض و دخالت نظامي را ترك كنند تا محيط مسالمتآميز براي حل مسائل فراهم گردد. مولوي عبدالعزيز پيشواي مذهبي اهل سنت سيستان و بلوچستان نيز براي مردم گنبد و حومه اطلاعيهاي صادر كرد و از آنها خواست دست از اختلافات برداشته و به «حبلالهي» چنگ بزنند.
در شب 11 فروردين در محل فرمانداري گنبدكاووس از جانب هيئت اعزامي وزارت كشور و نمايندگان تركمن متن اعلاميه آتشبس امضاء شد و چند بار به زبان تركمني و فارسي از راديو گرگان پخش شد. در اين اعلاميه تأكيد شد: بهخاطر خاتمه دادن به درگيريها و يافتن راهحلهاي قابل قبول و آزادي زندانيان طرفين و مداواي مجروحان از ساعت 7 صبح روز يكشنبه 12/11/1358 مقررات آتشبس اعلام و اجرا ميگردد.
مولوي عبدالعزيز نيز در رأس هيئتي وارد گنبد شد و اظهار اميدواري كرد توفيقي كه بهوسيلهي اعضاي هيئت اعزامي بهدست آمد، حفظ و نگهداري شود. كانون فرهنگي سياسي خلق تركمن نيز با صدور بيانيهاي قرارداد آتشبس را محترم شمرد.
در 24 فروردين امامخميني در جمع پاسداران و مردم گنبد کاووس اظهار داشتند: «... اينها که در آن محل به شلوغي و به سمپاشي و به شرارت مشغولاند... اينها مخالف اسلام هستند، اينها مخالف ملت هستند. اينها ميخواهند که باز همان کارهايي که، همان مطالبي که در رژيم سابق بود، اعاده کنند ولو بهصورت ديگر. اين معنا که در گنبد محقق شده در خيلي جاها از مملکت ما بوده و همهي آنها هم زير سر اين اشرار بودهاست که دستنشاندهي آمريکا يا جاي ديگر هستند».