روایتی از شیوه قضاوت حاکم شرع دادگاه انقلاب
منصوری در توصیف بازجوی ساواک میگوید: «کمالی همان بازجوی من در سال 54 بود که طی چند هفته شکنجه و اذیت از من، میخواست تا همکاری با ساواک را بپذیرم و عامل پروندهسازی و محکومیت من به یازده سال حبس بود. او که استوار بازنشسته ارتش بود و در ایام بازنشستگی به ساواک پیوسته بود فردی خشن، بی رحم و بسیار بددهن بود. فحش و کلمات زشت در ضمن بازجویی از دهانش میبارید.»
او ادامه میدهد: «روز بازجویی به اوین رفتم. دادگاه در یک سالن بزرگ بود. رئیس دادگاه آقای محمدی گیلانی بود. دو نفر قاضی دیگر هم در قضاوت به ایشان کمک میکردند: یکی از ایشان حجتالاسلام نیری بود که در دوران تحصیل در دبیرستان علوی، همکلاسم بود. سالیان درازی بود که او را ندیده بودم و بعد از ترک مدرسه علوی اولین بار بود که او را میدیدم. شاکیان عده زیادی بودند که غیر از خودم فقط نام آقا رضی نیلی و حجتالاسلام شجونی را به خاطر دارم. عده زیادی هم ازخانوادههای شاکیان و مردم دیگر به عنوان تماشاچی در دادگاه حاضر شدند. همگی نشستیم تا بالاخره کمالی را تحت الحفظ از سلولش به دادگاه وارد کردند و در ردیف جلو جای دادند.
...هر یک از شاکیان به نوبت پشت تریبون میرفت و مشروح شکایت خود را از کمالی مطرح میکرد. رئیس دادگاه مرا به عنوان شاکی نام برد و خواست برای طرح شکایت در جایگاه مخصوص قرار گیرم. من به تفصیل به ذکر یکایک فحاشیها و آزار و شکنجههای کمالی مشغول شدم. در میان کلام من آقای گیلانی سؤال کرد: «آیا این موارد که ذکر میکنید توسط همین شخص انجام شده است؟» گفتم: «آری توسط همین شخص عليه اللعنه». ناگهان آقای گیلانی برافروخته شد و کلام مرا قطع کرد و در حدود یک ربع ساعت از وقت دادگاه از من انتقاد و به من اعتراض کرد که «چرا به او عليه اللعنه گفتی؟ ما در اسلام حق نداریم چنین کاری بکنیم. اولا او هنوز متهم است نه مجرم. در ثانی پس از اثبات جرم حتی اگر محکوم به اعدام شود کسی حق ندارد قبل از اعدام به او یک سیلی بزند زیرا او فقط محکوم به اعدام است ۔ نه اعدام به علاوه سیلی. در این صورت او حق قصاص آن سیلی را دارد.»