مرگ همیشگی فرقه رجوی در آوردگاه «مرصاد»
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی- احمدرضا کریمی؛ جمهوری اسلامی ایران در 27 تیر ماه 1367 قطعنامه 598 را پذیرفت. نیروهای ارتش بعثی عراق در 31 تیر ماه ، در منطقه جنوب کشور، به سمت خرمشهر و اهواز پیشروی کردند. ضد حملات ایران باعث شد که رژیم بعث جبهه را تغییر دهد و در مناطق مرکزی و غربی به تحرکات خرابکارانه خود تداوم بخشد. همزمان با نشیب و فرازهایی که پیش آمد، نیروی هوایی عراق به طور گسترده به حملات در غرب و جبهه میانی دست زد و حداکثر توان خود را برای نابودی نیروهای ایرانی بکار برد.
معما این بود که هدف از این حملات چیست؟ و صدام درصدد رسیدن به چه نشانگاههایی است؟ غالب تحلیلها بدین سمت میرفت که رژیم بعث میخواهد در آستانه آتشبس دست پر داشته باشد! ناگهان دارو دسته رجوی –سرکرده سازمان مجاهدین خلق- در مرزهای غربی کشور مشاهده شدند. سازمان در سوم مرداد 1367 در ساعت سه بعد ازظهر به عملیاتی با نام «فروغ جاویدان» به قصد تصرف کشور و رسیدن به تهران دست یازید.
ستون ارتش آزادیبخش از 25 تیپ رزمی تشکیل شده بود و عمدهترین وسیله نقلیه نظامی آنها تانکهای برزیلی با چرخهای لاستیکی و تعداد قابل توجهی جیپ بود ولی اکثریت را نیروهای پیادهای تشکیل میدادند که با کمترین آموزش نظامی از دانشگاههای اروپا و آمریکا جمعآوری شده بودند و قرار بود قربانی مطامع مرکزیت خودکامهای شوند که پس از تبدیل به فرقه میخواست نیروهای اضافه را دور بریزد.
«مرصاد» عملیات پراکنده ولی منسجم مجموعه نیروهای مردمی جمهوری اسلامی ایران بود که ارتش آزادیبخش رجوی را میخکوب کردند و قریب دو هزار نفر تلفات بدیشان وارد ساخت. مردم، خلقِ فجایع به دست نیروهای «توحیدی» مجاهدین خلق را در اسلامآباد و مناطق بین راهی مشاهده کردند و بدین ترتیب بود که «مجاهدین خلق» در ذهن و یاد ایرانیان به نماد خیانت، جاسوسی، همدستی با خصم و قتلعام مردم تبدیل گشتند. این سرنوشت محتوم دارودسته و نفرات فرقه رجوی بود.
لیکن نباید فراموش کرد که رجوی بیش از هرکس دیگری میدانست سرنوشت این عملیات به کجا خواهد انجامید. او درصدد بود که اولا نیروهای کیفی مثل ابوذر ورداسبی و محمدحسین حبیبی را که دست به قلم بود و ممکن بود زمانی جایگاه او را متزلزل کنند نابود کند و ثانیا از شر مزاحمت نیروهای مسئله دار _با سابقه مبارزاتی در دوران پهلوی دوم_ همچون علی زرکش و چونان او خلاص شود.
«مرصاد» نماد جاویدان مرگ سازمان مجاهدین خلق و نشانهای بارز از تباهی جریانی است که بدلیل بریدن از بدنه مردم و وابسته شدن به بیگانگان و چشم دوختن به تکه استخوانهایی که اجانب بسویشان میانداختند، برای همیشه در گورستان تاریخ ایران مدفون شد.