باطلالسحر
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ حجتالاسلام علیاکبر ناطقنوری در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است درباره توهم سحر شدن امام میگوید: «در جريان ملاقاتهايي كه با امام ميشد، شخصي به نام آقاي شاهرودي، پسر امام جماعت مسجد عباسي؛ كه چهره مقدس و مذهبي داشت، خيلي نگران و مضطرب به دنبال من ميگشت و به همه ميگفت كه آقاي ناطق كجاست؟ بالاخره مرا پيدا كرد. ديدم خيلي نگران است. گفتم: «چرا اين قدر مضطرب هستيد؟» گفت: «من كمي آشنا به علوم غريبه هستم و خبردار شدهام كه آقاي خميني را سحر كردهاند و ايشان همين روزها مثل شمع آب خواهند شد. من ميخواهم سحر را باطل كنم و يك دستورالعملي و دعايي به امام بدهم.»
عليرغم اينكه بنده خودم قائل به اينطور چيزها نيستم، چون محتمل قوي است، اگر يك در ميليون هم احتمال داشته باشد كه اين درست باشد، خوب امام است و انقلاب، لذا اگر امام آسيبي ببيند همه چيز به هم ميريزد. بلند شدم نزد امام رفتم و گفتم: «حاج آقا، پسر آقاي شاهرودي آمده و ميگويد كه عليه شما سحر و جادو كردهاند و اين روزها بيمار ميشويد و مثل شمع آب ميشويد و اظهار ميكند باطلالسحر آوردهام.» حضرت امام جواب جالبي فرمودند و گفتند: «به آنها بگوييد من خودم باطلالسحر هستم.» بنده آمدم به ايشان گفتم: «امام اين چيزها را قبول ندارد و گفته من خودم باطلالسحر هستم، دنبال كارتان برويد.» آقاي شاهرودي و همراهش بلند شدند و رفتند.»