نتایج عزل آیتالله منتظری از قائم مقامی رهبری
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ مسئله قائممقامی آیتالله منتظری در دهه 60 با مواضع و
عملکرد جنجالآفرین او و اطرافیانش به بحرانی در بین مسئولان و سران نظام جمهوری
اسلامی تبدیل شد. با دستگیری و اعدام مهدی هاشمی این بحران عمیقتر شد و پس از
پایان جنگ تحمیلی و در آخرین سال حیات امام خمینی این اختلافات بالا گرفت. اما در
6 فروردین 1368 بنیانگذار انقلاب اسلامی تصمیم مهم و سختی گرفت. حضرت امام در نامهای
تاریخی آیتالله منتظری را از قائممقامی رهبری عزل کرد.
هرچند این تصمیم از ابعاد مختلف قابل واکاوی و بررسی است
اما نتایج مهمی در پی داشت. این نوشتار به بخشی از نتایج عزل قائممقامی آیتالله
منتظری میپردازد.
1. اثبات اهمیت حفظ نظام در سیره امام خمینی
پس از پیروزی انقلاب و تثبیت جمهوری اسلامی ایران، امام
خمینی همواره بر ضرورت و اهمیت حفظ نظام تأکید ویژهای داشته بطوری که کلیدواژه
«حفظ نظام از اوجب واجبات است» به مشهورترین جملات ایشان تبدیل شده بود. به همین
ترتیب در سختترین بحران جمهوری اسلامی که در سطح نخبگانی تبدیل به چالشی لاینحل
شده بود، امام نشان دادند که حفظ نظام از همه مصالح فردی و گروهی بالاتر است.
آیتالله منتظری به جهت سوابق مبارزاتی و علمی در بین
انقلابیون از جایگاه خاصی برخوردار و مسئولیتهای متعددی را در کسوت قائممقامی
عهدهدار شده بود. علیرغم همه اینها، این تصمیم حتی برخلاف تصور مسئولان بود
بطوری که محمدی ریشهری وزیر وقت اطلاعات و از افراد مسئول در قضایای مرتبط با آیتالله
منتظری معتقد است «جایگاه آقای منتظری به گونهای بود كه تا آخرین روزهایی كه به تصمیمگیری امام منتهی شد، بركناری او از قائممقامی رهبری باوركردنی نبود.»
امام
خمینی در دوم فروردین 68 در پیامی به مهاجرین جنگ تحمیلی چند روز قبل از عزل
منتظری به همین مسئله اشاره کرده و مینویسند: «دفاع از اسلام و حزبالله،
اصلِ خدشهناپذیرِ
سیاست جمهوری اسلامی است.»
همچنین
در نامه 6 فروردین اهمیت موضوع دو چندان هویدا میشود بطوری که امام ؛ آیتالله
منتظری را در حالی که « حاصل عمر » خود میداند از قائممقامی عزل میکند.
اما
تشریح این مسئله یعنی هدف امام در حفظ نظام در نامه ایشان خطاب به نمایندگاه مجلس
شورای اسلامی به خوبی نشان داده شده است؛ جایی که امام مینویسند: « پدر پیرتان، بیش از دو سال است در اعلامیهها
و پیغامها، تمام تلاش خود را نموده است تا قضیه بدین جا ختم نگردد؛ ولی متأسفانه موفق نشد. از طرف دیگر، وظیفه شرعی اقتضا میكرد
تا تصمیم لازم را برای حفظ نظام و اسلام بگیرد. لذا با دلی پرخون، حاصل عمرم را، برای مصلحت نظام و اسلام، كنار گذاشتم.»
2. جلوگیری از نفوذ گروهکهای معاند در رأس نظام
قائممقام رهبری بطور طبیعی سکاندار بعدی کشور بود و این
امر گروهکهای معاند نظام به ویژه لیبرالها و منافقین را بر آن میداشت تا
ارتباطات خود را با آیتالله منتظری بیش از پیش کنند تا جایی که مهدی هاشمی در
اعترافاتش به برنامهریزیهای برادرش هادی هاشمی(داماد منتظری) برای نشان دادن
چراغ سبز به منافقین و باز کردن پای آنها به دفتر قائممقام رهبری اشاره میکند.
علاوه
بر این در یکی از اسناد لانه جاسوسی آمده است که منتظری اصلاً شبیه سایر روحانیون
مبارز نیست و اظهارات و موضوعگیریهای وی توسط دیگران به وی دیکته شده است و مورد
مناسبی برای نفوذ است.
این مهم در حالی است که
شواهد تاریخی نشان میدهد که گروهکها از سالهای اولیه انقلاب از دریچه منتظری و
اطرافیانش برای ضربه به نظام و تسخیر منافع کشور استفاده خواهند کرد. حاج احمد
قدیریان از مسئولان دادستانی در دهه 60 در خاطرات خود به نامه شهید بهشتی به امام
پس از غائله 14 اسفند 1359 اشاره میکند که در آن نامه شهید بهشتی «برنامههای بنی صدر،
مهندس بازرگان، جبهه ملی، نهضت آزادی و سایر گروهكها
برای در دست گرفتن آینده كشور
پس از نبودن حضرت امام خمینی(ره)» را تشریح میکند و تحلیلی
«پیرامون قائممقامی آقای منتظری» ارائه
میکند.
مسئله
نفوذ منافقین و لبیرالها در افکار و مواضع آیتالله منتظری به قدری وسعت یافته و
سازماندهی شده بود که بصورت علنی واضح و مبرهن میشد. سخنان منتظری در دهمین
سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی این مهم را آشکار ساخت. بطوری که امام خمینی در پیام
خود به مهاجران جنگ تحمیلی به مسئله نفوذ اشاره کرده و مینویسند: « نفوذیها بارها اعلام كردهاند كه حرف خود را از دهان سادهاندیشانِ موجّه میزنند.»
اهمیت دیگر این مسئله در نامه 1 /6/ 68 امام خمینی نمایان میشود تا جایی که کلیدواژههای «منافقین» و «لیبرالها» بیشترین فراوانی را در نامه چندخطی امام دارند. گویی امام به قدری نگران این موضوع بود که همین دلیل را برای عزل قائممقام رهبری کافی میدانند: « از آنجا كه روشن شده است كه شما این كشور و انقلاب اسلامی عزیزِ مردم مسلمان ایران را پس از من، به دست لیبرالها و از كانال آنها به منافقین میسپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست دادهاید.»
مسئله نفوذ لیبرالها و منافقین در بیت منتظری تا جایی مورد
انتقاد نیروهای انقلابی و روحانیت مبارز بود که آیتالله مشکینی رئیس وقت مجلس
خبرگان رهبری در سال 1376 به این موضوع اشاره کرده و میگوید: « این آقا با این
فضلی که داشت یک عیب داشت که این یک عیب، او را در تمام جهات ساقط کرد و ... آن این
بود که یک عده معدود ناصالح، اصلاً قبضه کردند این آقا را و نتوانست از این قبضه بیرون
بیاید.»
درواقع امام با این تصمیم مهم و تاریخی راه نفوذ گسترده
منافقین و لیبرالها را در رأس امور آینده نظام را مسدود ساخته و توطئه بزرگ گروهکهای
معاند را خنثی کردند. چه اینکه رفتار و عملکرد منتظری در سالهای پس از عزل نیز
این موضوع را به اثبات رساند تا جایی که منافقین تنها امید خود در داخل کشور را
جریان منتظری میدانستند بطوری که مسعود رجوی در دیدار خود با حبوش رئیس سرویس اطلاعات
رژیم بعث در سال 1378 نزدیکترین جریان داخلی به سازمان را «جریان منتظری» میداند.
3. حفظ وحدت و پیشگیری از شکاف نخبگانی
مسئله «وحدت» اصل اساسی در اندیشه و عمل امام خمینی برای غلبه
انقلاب اسلامی بر مشکلات داخلی و خارجی بود. مواضع و عملکرد آیتالله منتظری در
کسوت قائممقام رهبری خدشه جبرانناپذیری به اصل وحدت وارد ساخته و دخالتهای بیرویه
و اظهارنظرهای جنجالی وی میرفت تا شکافی عمیق را بین مسئولین در سطوح مختلف ایجاد
کند و بیم رسیدن این تنشها به میانه مردم را بیش از پیش میکرد.
بحرانآفرینیهای قائممقام
وقت رهبری به صورتی ظهور و بروز داشت که اختلاف در کشور را بازتولید میکرد. به
گفته آیتالله مهدویکنی « آقای منتظری بالطبع نوعی تكروی در مسائل داشتند و نظرات
خودشان را بیان میكردند. قائممقام قاعدتاً باید آنچه را كه رئیس اصلی میگوید
بگوید. اگر ایشان قائم مقامی را پذیرفته بودند اقتضاء داشت ببینند امام چه میگویند،
ایشان هم همان را بگویند؛ بهخصوص پس از اینكه رسماً به عنوان قائممقام منصوب و
معرّفی شدند. ولی جناب آقای منتظری غالباً نظرات خودشان را بیان میكردند...»
سخنرانی منتظری در 22 بهمن 1367 و انتقادهای سهمگین وی به
مسائلی نظیر دفاع مقدس و عملکرد ده ساله انقلاب، جمهوری اسلامی را با چالش جدی
مواجه کرد. به اعتقاد ریشهری «آقای منتظری در این سخنرانی، دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران و بهویژه جنگ تحمیلی را به شدّت زیر سؤال برد. امام(رحمةالله) با ملاحظه این سخنرانی، در كنار مواضع گذشته آقای منتظری، به این جمعبندی رسید كه مشكل وی بیش از آن است كه تاكنون تصور میكرده، و درصورتیكه او زمام رهبری جمهوری اسلامی را به دست گیرد، همه چیز دگرگون خواهد شد و نهال نوپای انقلاب اسلامی خواهد خشكید و بدینجهت، رهبری او، برای آینده جمهوری اسلامی خطرناك است.
كسی كه قرار است سكاندار
جمهوری اسلامی بعد از امام شود بهجای آنكه در دهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، مردم را به آینده امیدوار و دشمنان را ناامید كند، بهقدری فاقد بینش سیاسی است كه با زیر سؤال بردن تلاشهای هشت سال دفاع مقدس، و پیروز جلوهدادن دشمن، دشمنان انقلاب را شاد و دوستان را ناامید میكند.»
بر
همین اساس تصمیم امام مبنی بر عزل آیتالله منتظری کشور را از یک دو قطبی حساس و
مخرب نجات داد به ویژه اینکه پس از پایان جنگ تحمیلی نیز شرایط خاصی بر فضای سیاسی اجتماعی جامعه ایرانی حاکم
بود. نکتهای که حضرت امام در آخرین پیامهای خود در برابر مواضع منتظری یادآور میشود:
«نباید برای رضایت چند لیبرالِ خودفروخته، در اظهارنظرها و ابراز
عقیدهها، به گونهای غلط عمل كنیم كه حزباللهِ
عزیز احساس كنند جمهوری اسلامی دارد از مواضع اصولیاش عدول میكند.»
4.انسداد راههای سوءاستفاده دشمنان
بیشک یکی از نقاط ضعف در
عملکرد آیتالله منتظری سوءاستفاده همیشگی دشمنان به ویژه رسانههای خارجی از
مواضع و اظهارات قائممقام رهبری بود که اگر نقیصه مذکور در این منصب مهم تداوم مییافت
ضربههای مهلکی از جایگاه کسی که در آینده شخص اول مملکت خواهد بود به نظام جمهوری
اسلامی وارد میشد.
پژواک نظرات و انتقادات
آیتالله منتظری توسط رسانههای بیگانه به ویژه رادیو بیبیسی به طریقهای معمول و
متداول تبدیل شده بود بطوری که چالشهای مختلفی را برای نظام به وجود میآورد. این
مسائل به قدری پر تکرار بود که آیتالله منتظری نیز در خاطراتش درباره ماجرای مهدی
هاشمی به انتشار نامه خود به امام توسط بیبیسی اشاره کرده و ناراحتی امام از این
موضوع را یادآور میشود.
در سوی دیگر مسئولان
کشوری نیز این خصیصه را از ویژگیهای آیتالله منتظری میدانستند که بارها و بارها
مشکلآفرین شده بود. آیتالله مهدویکنی در همین رابطه میگوید: «رسانههای خارجی
اظهارات ایشان را بزرگ میكردند و به عنوان اینكه قائم مقام رهبری ایران این حرفها
را زدهاند از آن سوءاستفاده میكردند. البته من مكرر از امام میشنیدم كه ایشان
را نصیحت میكردند كه چرا این حرفها را میزنید. یك بار خود آقای منتظری نقل
كردند كه امام بنده را خواستند و به من گفتند آقای منتظری شما حرفهایی میزنید كه
رادیوهای بیگانه آنها را میگویند. رادیو بغداد اینها را میگوید. چرا شما حرفهایی
میزنید كه رادیو بغداد آنها را میگوید؟ این دلیل بر این است كه حرفهای شما
صحیح نیست؛ یعنی به مصلحت انقلاب نیست كه دشمن روی آنها مانور میدهد و روی آن
تبلیغ میكند.»
همچنین
محمدیریشهری نیز درباره مواضع آیتالله منتظری در 22/11/67 میگوید: « در واقع، همان حرفهای دشمنان انقلاب اسلامی را تكرار كرد و به سخن دیگر، قائممقام رهبریخوراكی تبلیغاتی، برای رسانههای بیگانه، جهت ضربهزدن به نظام جمهوری اسلامی فراهم نمود.»
علاوه
بر این؛ سوءاستفاده بیگانگان از قلم، سخن
و مواضع منتظری آنچنان مورد انتقاد امام قرار میگیرد که ایشان در صدر و ذیل نامه
6 فروردین خود بدین موضوع اشاره میکنند: «در همین دفاعیه شما از منافقین، تعداد بسیار معدودی كه در جنگ مسلّحانه علیه اسلام و انقلاب، محكوم به اعدام شده بودند را منافقین، از دهان و قلم شما، به آلاف و اُلوف رساندند و میبینید
كه چه خدمت ارزندهای به استكبار كردهاید.»
در
جای دیگر نامه تأکید میکنند:« دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین، هرچه اسرار مملكت است را به رادیوهای بیگانه دهند.»
همچنین
امام در بخش دیگری از این دردنامه خود مینویسند: «نامهها
و سخنرانیهای منافقین، كه به وسیله شما از رسانههای گروهی به مردم میرسید،
ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان ـ روحی له الفداء ـ و خونهای پاك شهدای اسلام و انقلاب گردید.»
مشهود
است که با عزل آیتالله منتظری از قائممقامی رهبری شاهراه سوءاستفاده دشمنان و
رسانههای بیگانه برای ضربه زدن به نظام مسدود شد و این تصمیم امام صیانت از نظام
و انقلاب را به همراه داشت.
نتیجهگیری
بدون
شک بحران قائممقامی رهبری و عزل آیتالله منتظری توسط امام خمینی در 6 فروردین
1368 که او را «حاصل عمر خود» میدانست نتایج مهم و حیاتی را برای نظام جمهوری
اسلامی و تداوم آرمانهای انقلاب اسلامی به همراه داشت.
اگر چه این نتایج از ابعاد مختلفی قابل بحث و بررسی است اما این نوشتار از آنجا که ناظر بر شخصیت، عملکرد و رفتار سیاسی آیتالله منتظری است نشان میدهد که «اثبات اهمیت حفظ نظام در سیره امام خمینی» ، «جلوگیری از نفوذ گروهکهای معاند در رأس نظام» ، «حفظ وحدت و پیشگیری از شکاف نخبگانی» و «انسداد راههای سوءاستفاده دشمنان» از مهمترین نتایج تصمیم تاریخی امام در عزل آیتالله منتظری است.