کد خبر: ۵۷۶۷
برشی از خاطرات آیت‌الله امینی

همراهی علمای اهل سنت گنبد با یاران امام/موافقت امام خمینی با کمک به مدارس علمیه اهل تسنن

سومین مأموریت بنده در تاریخ 8 آبان 1358 از سوی امام خمینی به علی‌آباد گرگان و منطقه‌ی گنبد قابوس بود. به هنگام سفر، امام مبلغی را در اختیار ما قرار داد كه در هزینه‏‌های جاری هیئت صرف شود. عرض كردم در این منطقه اهل سنت زیاد هستند و علما و طلاب آنجا نیاز به كمك و تفقد دارند، اگر صلاح می‏دانید در این رابطه به مسئولان مربوطه سفارش كنید. امام با این پیشنهاد موافقت كردند و به توصیه اقدام نمودند.بعد از یك هفته توقف در علی‌آباد به گنبد قابوس اعزام شدیم. آقای ابراهیمی و جمعی از شیعیان و اهل سنت گنبد استقبال كردند و وارد مدرسه‌ علمیه طلاب شدیم. با علمای اهل سنت و شیعه و مسئولان ادارات و جمعی از بزرگان شهر دیدار و گفتگو داشتیم.
شنبه ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۲:۵۵

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ پس از پیروزی انقلاب؛ آیت‌الله امینی مأموریت‌های متعددی از سوی امام خمینی به نقاط مختلف کشور در جهت بررسی و حل مشکلات مردم داشت. یکی از این ماموریت‌ها عزیمت ایشان به علی‌آباد و گنبد کاووس در استان گلستان بود. در همین رابطه در کتاب خاطرات آیت‌الله ابراهیم امینی که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده آمده است:

سومین مأموریت بنده در تاریخ 8 آبان 1358 از سوی امام خمینی به علی‌آباد گرگان و منطقه‌ی گنبد قابوس بود. به هنگام سفر، امام مبلغی را در اختیار ما قرار داد كه در هزینه‏‌های جاری هیئت صرف شود. عرض كردم در این منطقه اهل سنت زیاد هستند و علما و طلاب آنجا نیاز به كمك و تفقد دارند، اگر صلاح می‏دانید در این رابطه به مسئولان مربوطه سفارش كنید. امام با این پیشنهاد موافقت كردند و به توصیه اقدام نمودند.پیرو نامه‌ دفتر امام به مسئولان اداره ارشاد و اوقاف مراجعه كردیم. مبلغی را در اختیار قرار دادند، آنگاه به سوی علی‌آباد گرگان حركت كردیم.

*** حرکت در جهت حفظ وحدت ***

بعد از طی مسافتی طولانی به علی‌آباد رسیدیم. با توجه به اختلاف‌های شدید اهالی و حفظ بی‏طرفی دعوت كسی را نپذیرفتیم و بر یكی از مساجد كه دارای اتاقی بود وارد شدیم. اهالی شهر با مشكلات و كمبودهای فراوانی مواجه بودند، ولی اختلاف‌ها و نزاع‏‌های داخلی بیش از هر چیز آن‌ها را رنج می‏داد.

 از جمله می‏توان به اختلاف شدید بین یك روحانی كج‌سلیقه و خودسر و هوادارانش و بین امام جمعه و ائمه‌ی جماعات و مردم هوادار انقلاب اشاره كرد. روحانی مذكور به دلخواه خود عمل می‌كرد و به حرف هیچ‌كس تمكین نمی‌كرد. در مدتی كه در آنجا بودیم در چندین سخنرانی مردم را به وحدت و حمایت از انقلاب دعوت كردیم و از اختلافات بر حذر داشتیم.

علاوه بر آن چندین مرتبه به طور خصوصی با روحانی مذكور و گاهی با چندین نفر از سران هوادارانش صحبت و گفتگو كردیم و آن‌ها را از اختلاف و تفرقه برحذر داشتیم؛ ولی تأثیر نداشت و به مواضع غلط خود اصرار می‏‌ورزید. او را تهدید كردیم كه اگر دست از خودسری‏‌های خود برنداری مراتب را به امام گزارش خواهیم داد، این تهدیدات نیز تأثیر چندانی نداشت. ولی در اثر همین لجبازی‌ها در میان مردم به‌عنوان مخالف امام‌خمینی شناخته و منزوی شد، به‌گونه‌‏ای كه بعد از چندی به قم هجرت كرد و در همان جا از دنیا رفت.

*** همراهی علمای اهل سنت ***

بعد از یك هفته توقف در علی‌آباد به گنبد قابوس اعزام شدیم. آقای ابراهیمی و جمعی از شیعیان و اهل سنت گنبد استقبال كردند و وارد مدرسه‌ علمیه طلاب شدیم. با علمای اهل سنت و شیعه و مسئولان ادارات و جمعی از بزرگان شهر دیدار و گفتگو داشتیم.

در آن زمان منطقه‌ تركمن­‌صحرا منطقه‌ ناامنی بود. سران گروهك فدائیان خلق كاملاً فعال بودند و احساس می‏شد زمینه یك شورش داخلی در حال شكل گرفتن است. سفر ما در آن زمان به منطقه نیز بی‌خطر نبود، به­‌ویژه اینكه محافظ و پاسداری هم نداشتیم. چند روز در شهر توقف كردیم ولی مهم‌ترین مأموریت ما سركشی و دیدار از دهات و بخش‌های تابعه و سنی‌نشین بود. گروهك فدائیان خلق نیز عمده فعالیت‌شان در آن مناطق بود و احتمال مزاحمت كاملاً وجود داشت. دیدار از آن مناطق دورافتاده با راه‏های خاكی به‌وسیله‌ ماشین پیكان غیرممكن بود.

به علاوه نه ‌راه‌ها را بلد بودیم نه علما و شخصیت‏‌ها را می‌‏شناختیم. مسئله را با میزبانمان آقای شیخ ابراهیمی مدیر و مدرس طلاب مدرسه و چند نفر از دوستان شیعه و اهل سنت در میان گذاشتیم. یكی از علمای اهل سنت كه سردفتر اسناد و املاك بود گفت: «حاضرم در این سفر شما را راهنمایی كنم، منطقه را كاملاً می‏شناسم و با علما آشنا هستم. ماشین جیپ خودم را در اختیار شما می‌گذارم، سلاح هم دارم و به همراه می‏‌آورم. فدائیان خلق جرأت تعرض ندارند».

به همراه ایشان حركت كردیم. از دهات و بخش‌ها و قصبه‏‌ها حتی تا مرز شوروی دیدار كردیم. در این دیدار دو هدف داشتیم: یكی مشاهده و بررسی مشكلات و كمبودهای ساكنین مناطق و پاسگاه‌ها و گزارش به مسئولان مربوطه در منطقه و توصیه به اقدام و در صورت ضرورت تهیه‌ی گزارش برای مقامات مربوطه در تهران، دوم؛ دیدار با علمای حوزه‌‏های علمیه و طلاب مدارس و دلجویی از آنها كه غالباً از انقلاب حمایت می‌كردند ولی مرعوب گروهك فدائیان خلق بودند. از دیدار ما در آن شرایط حساس بسیار خشنود می‏‌شدند و با گرمی استقبال می‌كردند.

در جمع طلاب و اساتید مدارس و در جمع برادران اهل سنت سخنرانی كردم، با برنامه‏‌های درسی مدارس آشنا شدم و برای تكمیل آن‌ها پیشنهاداتی را ارائه دادم. در حد امكاناتی كه در اختیار داشتم مبلغی را خدمت علما و اساتید تقدیم و وجوهی را در بین طلاب تقسیم كردم. گرچه سفر دشواری بود ولی در آن زمان بسیار مفید و ضروری بود. در این سفر متوجه شدیم كه طلاب و حوزه‌‏های علمیه‌ اهل سنت شدیداً نیاز به كمك‏‌های مالی و فرهنگی دارند و مسئولان نظام باید در تأمین این نیاز به‌صورت شهریه‌ مستمر اقدام نمایند.

***موافقت امام با کمک طلاب اهل سنت ***

سفر ما به منطقه‌ تركمن‌صحرا در حدود سه هفته طول كشید و به قم بازگشتیم. بعد از مراجعت، گزارش سفر و مشكلات و نیازهای منطقه‌ تركمن صحرا را خدمت مسئولان مربوطه و امام خمینی عرضه داشتم.

در گزارش خدمت امام عرض‌كردم با توجه به وضع منطقه و نفوذ گروهك فدائیان خلق و مشكلات اقتصادی علماء و طلاب مدارس اهل سنت، دادن یك شهریه دائم در حل مشكلات منطقه و جلوگیری از نفوذ كمونیست‌ها بسیار مؤثر و ضروری به نظر می‏رسد. امام با این امر اظهار موافقت كرد.

در تعقیب دستور امام در وزارت كشور با آقای هاشمی رفسنجانی ملاقات كردم. اوضاع تركمن‌صحرا را برایش شرح دادم. گفت با دادن شهریه به طلاب و اساتید كاملاً موافق هستم. حسابی در یكی از بانك‏ها باز كنید تا وجوه لازم را به حساب واریز كنم. پیرو آن حسابی در بانك باز كردم و مبلغ پیشنهادی مورد نیاز به‌طور علی‌الحساب واریز شد و قرار شد بقیه را از منطقه گزارش دهیم تا واریز شود. آماده‌ی حركت به­‌سوی منطقه بودیم كه خبر غائله‌ی آشوب فدائیان خلق در 19 و 20 بهمن58 را از رسانه‌‏ها دریافت كردیم. بدین­وسیله منطقه‌ی تركمن صحرا برای ادامه‌ی مأموریت ناامن شد و به قم بازگشتیم.

*** مقابله با نفوذ وهابیت در منطقه ***

توقف انجام این مأموریت تا سال 1362 ادامه یافت. پس از سركوب شدن آشوب گروهك فدائیان خلق و امنیت كامل منطقه، دوباره به محل مأموریت بازگشتیم. در این مرتبه به‌طور مفصل‏‌تر از همه‌ی حوزه‏‌های علمیه و مدارس پراكنده طلاب دیدن كردیم. از طلاب امتحان ساده‏ای به­‌عمل آمد. برای هر مدرسه دفتری تهیه و تنظیم و اسامی طلاب و مدرسین ثبت و مبلغی به‌عنوان شهریه پرداخت شد. با برنامه‏‌های درسی و نواقص و كمبودها بهتر آشنا شدیم و برای تكمیل آنها تذكرات لازم داده شد. تصمیم داشتیم در سفرهای بعد امتحانات بهتری را برگزار كنیم. با علمای بزرگ منطقه نیز دیدار و از آنها دلجویی كردیم.

در این سفر متوجه شدیم وهابیت در منطقه كاملاً نفوذ دارد. تعدادی از مولوی‌ها كه فارغ­التحصیل دانشگاه‌های حجاز یا پاكستان بودند در نشر عقاید وهابی‌ها و تخریب عقاید اسلامی فعالیت می‌كنند، ولی اكثر علما و طلاب با آنها مخالف بودند. با مشورتی كه با تعدادی از دوستان داشتیم به این نتیجه رسیدیم كه بهترین راه­‌حل تأسیس یك یا چند دانشگاه علوم دینی است كه طلاب ممتاز علوم دینیه بتوانند در آنها ادامه‌ی تحصیل دهند و مدرك بگیرند. اگر تهیه‌ی برنامه‏‌های درسی و اداره‌ی آنها با نظارت دقیق مسئولان مربوطه انجام بگیرد آثار خوبی خواهد داشت و از نفوذ و گسترش عقاید وهابیت جلوگیری خواهد كرد.

این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات