بازخوانی اولین شکست رژیم صهیونیستی از حزبالله لبنان
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ 25 می سال 2000 مقارن با 5 خرداد 1379 رژیم صهیونیستی شکست سختی از حزبالله لبنان متحمل شد، شکستی که علاوه بر از بین بردن حیثیت و اعتبار او باعث عقبنشینی خفتبار این رژیم از لبنان نیز شد.
آغاز عقبنشينی رژيم صهونيستی
اولین گام برای عقبنشینی از جنوب لبنان توسط بنیامین
نتانیاهو (نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی و از حزب افراطی لیکود) برداشته شد.
کابینه رژیم صهیونیستی در تابستان 1998 (1377) اعلام نمود که قطعنامهی 425 شورای
امنیت سازمان ملل را، که در سال 1978 صادر شده بود، پذیرفته است. دولت لبنان
متقابلاً خواهان خروج بیقیدوشرط ارتش رژیم صهیونیستی از جنوب آن کشور گردید و
اعلام نمود از هرگونه مذاکره با رژیم صهیونیستی خودداری خواهد نمود. مقاومت اسلامی
لبنان نیز ضمن تأیید مواضع دولت آن کشور بر عزم خود برای ادامه مبارزه با رژیم
اشغالگر قدس تا آزادسازی كامل سرزمین لبنان تأکید نمود. در همین راستا رزمندگان
مقاومت اسلامی در 28 فوریهی 1999 اسکورت ژنرال «ایرایز گورشتاین»
فرمانده ارتش رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان را منفجر نمودند که وی کشته شد. با
ادامه مقاومت از سوی حزبالله، رژیم صهیونیستی مجبور گردید که در تاریخ 3 ژوئن
1999 (13 خرداد 1378) از منطقه جزین عقبنشینی نماید.
در می همان سال (اردیبهشت 1378) ایهود باراک از حزب کارگر
در انتخابات پارلمانی پیروز گردیده بود. وی عقبنشینی از جنوب لبنان را در ظرف یکسال
وعده داده بود. در واقع ارتش رژیم صهیونیستی با عقبنشینی از منطقهی جزین اولین
گام را برای عقبنشینی کامل برداشته بود. کمتر از یک ماه پس از عقبنشینی از
جزین، ارتش رژیم صهیونیستی که در نظر داشت قدرت خود را به دولت لبنان و مقاومت
اسلامی نشان دهد، به برخی از تأسیسات
زیربنایی لبنان (چند نیروگاه برق و پل) حمله نمود که در نتیجه ده نفر کشته
و 64 نفر دیگر مجروح گردیدند. هدف اصلی رژیم صهیونیستی فشار آوردن به دولت لبنان
برای حضور در پای میز مذاکره بود تا در نتیجه دولت رژیم صهیونیستی بتواند یکسری
تضمینهای امنیتی، در قبال خروج از جنوب لبنان، از دولت آن کشور دریافت نماید که
با هوشیاری حزبالله و دولت لبنان به جایی نرسید.
با پیروزی ایهود باراک زمینه برای از سرگیری مذاکرات صلح
بین رژیم صهیونیستی و سوریه فراهم گردید. اگرچه این مذاکرات به نتیجه ملموسی
نرسید، لیکن حزبالله با انجام برخی عملیات بر استقلال خود از سوریه تأکید نمود.
در تاریخ 29 دسامبر 1999 (9 دی 1378) عمار حسین حمود در شب شهادت مولای متقیان
حضرت علی (ع) با انجام عملیاتی در منطقه مرجعیونـ القلیعه، هفت نفر از صهیونیستها
را به قتل رسانید و هشت نفر دیگر را مجروح نمود.[1] با
افزایش فشارهای مقاومت اسلامی، ارتش مزدور آنتوان لحد در 12 ژانویهی 2000
(22 دی 1378) از کفر حونه و در 4 فوریه (15 بهمن 1378) از پایگاه استراتژیک «سجد» که
مشرف به منطقهی اقلیمالتفاح میباشد، عقبنشینی کرد. همزمان با این سلسله از
عقبنشینیها، رزمندگان مقاومت اسلامی در 30 ژانویه 2000 (10 بهمن 1378) با کار
گذاشتن بمب در مخفیگاه «عقلهاشم» مرد شمارهی دو سازمان مزدوران رژیم صهیونیستی،
او را به هلاکت رساندند که موجب حملات رژیم صهیونیستی علیه تأسیسات زیربنایی لبنان
گردید.
با توجه به بیماری آنتوان لحد، عملاً عقلهاشم سازمان
مزدوران لبنانی را میچرخاند، لذا قتل وی موجی از رعب و وحشت را در صفوف مزدوران
برانگیخت و حتی تعدادی از آنها فرار نمودند. رژیم صهیونیستی نیز که در عرصهی
نظامی توان رویارویی با رزمندگان مقاومت اسلامی را نداشت، یک هفته پس از قتل مرد
شمارهی دو سازمان مزدوران لحد، تأسیسات زیربنایی لبنان را مورد حملهی هوایی قرار
داده و با تخریب برخی از نیروگاههای برق، عملاً مناطقی از لبنان در تاریکی فرو
رفت.
عقبنشینی از جنوب لبنان
در اوایل سال 2000م حسنی مبارک به لبنان سفر كرد و از
مقاومت اسلامی تمجید نمود. چند روز بعد کنفرانس وزرای امور خارجه اتحادیه عرب در
بیروت تشکیل جلسه داد و از جمله مواردی که در اجلاس طرح گردید، حمایت از مقاومت
اسلامی لبنان بود. همزمان امیر عبدالله (ولیعهد وقت عربستان سعودی) طی سفری به
لبنان، با نمایندگان حزبالله در پارلمان دیدار نمود و حمایت خود را از مقاومت
اسلامی لبنان اظهار داشت.
فشارهای نظامی که رژیم صهیونیستی در جبهههای جنگ متحمل
گردید و همچنین نارضایتی افکار عمومی رژیم صهیونیستی از ادامه جنگ در جنوب لبنان
از یکطرف و افزایش مشروعیت بینالمللی و منطقهای حزبالله از سوی دیگر، کابینه
رژیم اشغالگر قدس را مجبور نمود که در 6
مارس2000 (15/12/1378) رسماً طرح عقبنشینی ارتش رژیم صهیونیستی را از جنوب
لبنان تصویب نماید. متعاقباً در آوریل 2000 (فروردین 1379) ایهودباراک، نخستوزیر
وقت رژیم صهیونیستی طی نامهای به کوفی عنان، دبیرکل سازمان ملل متحد اعلام نمود
که ارتش رژیم صهیونیستی در 7 ژوئیه سال 2000 (17 تیر 1379) به صورت یکجانبه اقدام
به ترک خاک لبنان خواهد نمود، که در واقع مهر تأییدی بر اولین شکست کامل نظامی
رژیم صهیونیستی در طول جنگ با اعراب و پایان اسطورهی شکستناپذیری ارتش رژیم صهیونیستی
و اثبات حقانیت راه جهاد و مقاومت در برابر اشغال بود. با افزایش حملات مقاومت
اسلامی و نیروهای مردمی علیه مواضع ارتش رژیم صهیونیستی، خروج نیروهای صهیونیست
45 روز زودتر از موعد مقرر انجام پذیرفت.
از روز 21 می2000/ 1 خرداد 1379 پس از اجرای چندین عملیات
توسط رزمندگان مقاومت اسلامی بر ضد هنگ هفتادم نیروهای آنتوان لحد در مناطق «علمان
شومریه» و «عتیرون» و شکستهای سنگینی که به آنها وارد آمد، عقبنشینی نیروهای
رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان آغاز گردید.[2]
ظهر روز 21 می2000 / اول خرداد 1379 فرماندهی مقاومت
اسلامی به تمام واحدهای خود در طول خط مقدم برای حرکت به سوی اولین منطقه آزاد
شده (روستای قنطره) دستور آمادهباش کامل داد. فرمانده منطقه پس از دریافت ابلاغیه
به سرعت دستور حرکت صادر کرد. ساعاتی بعد رزمندگان مقاومت اسلامی عازم مناطق
قنطره، دیر سریان، قصیر و طیبه شدند.
یکی از سربازان
رژیم اشغالگر قدس در خاطرات خود از آن روزها چنین میگوید: «این عقبنشینی نبود
بلكه فرار بود... حزبالله میآمد و ما میترسیدیم که مبادا به ما برسند. ما آن
موقع در پایگاهمان در حاصبیا بودیم، بنابراین با سرعت آنجا را ترک کردیم و حتی
تجهیزاتمان را هم جا گذاشتیم».[3] یکی از رزمندگان مقاومت اسلامی نیز درخصوص فرار صهیونیستها از مناطق اشغالی جنوب
لبنان چنین میگوید: «با احتیاط پیشروی میکردیم. پایگاهها را یکی پس از دیگری
گرفتیم و مزدوران را دستگیر کردیم و بعد از آن به مردم گفتیم که میتوانند وارد
روستاهایشان بشوند. دشمن همه چیز را جا گذاشت، حتی سربازانشان وقت نداشتند لباسهایشان
را با خود ببرند. آنها تمام تجهیزاتشان را جا گذاشتند و اسناد و مدارك را
سوزاندند. هیچوقت تجهیزات دشمن
را كه در جادههای
كفر تبنیت، خردلی و تل نحاس در حال سوختن بود، فراموش نمیكنم. اینها
تجهیزات یك ارتش شكستخورده بود. این نشان میداد كه آنان دیگر قادر به تأمین
امنیت پایگاههایشان نیستند».[4]
عقبنشینی نهایی
نیروهای مقاومت اسلامی كار پاكسازی را از پایگاههای صلعه
و محیسبات، كه بر روستای قنطره مشرف بود، آغاز نمودند، سپس بدون برخورد نظامی
توانستند روستای قنطره را آزاد نمایند. پس از آزادی روستاهای دیرسریان و قصیر به
سمت روستای طیبه حركت نمودند.
بهتدریج كلیه روستاها و مناطق اشغالی جنوب توسط نیروهای
مقاومت اسلامی آزاد شدند. در بامداد روز چهارشنبه، 24 می2000 (4 خرداد 1379) ارتش رژیم
غاصب صهیونیستی بهصورت شبانه اقدام به تخلیه کلیه مواضع خود در جنوب لبنان نمود
و خاک لبنان را به جز قسمتی از مزارع شبعا، که در جریان جنگهای اعراب و رژیم
صهیونیستی در سال 1967 به تصرف رژیم صهیونیستی درآمده بود، ترک نمود. به دنبال
این فرار شبانه، باقیمانده نیروهای لحد در دستههای چندصد نفری خود را به
رزمندگان مقاومت اسلامی و یا ارتش لبنان تسلیم کرده و عناصر کلیدی آن همراه
خانوادههایشان به رژیم صهیونیستی پناهنده شدند. پس از عقبنشینی خفتبار رژیم
صهیونیستی از جنوب لبنان، رژیم اشغالگر قدس در نظر داشت در مناطق آزاد شده جنگ
طایفهای و مذهبی بین مسلمانان و مسیحیان راه بیندازد، اما حزبالله با اعزام
روحانیون و شخصیتهای پرنفوذ حزب به مناطق مسیحینشین جنوب و ملاقات با روحانیون و
کشیشهای مسیحی از بروز هرگونه درگیری مذهبی جلوگیری نمود. در واقع عقبنشینی
رژیم صهیونیستی پایانی خفتبار بر تهاجم سالهای 1978 و 1982 به لبنان میباشد.
بازتاب عقبنشینی در میان نظامیان و جراید رژیم
صهیونیستی
بسیاری از روزنامهها، جراید، نظامیان و شخصیتهای رژیم
صهیونیستی در مورد این واقعه اظهارنظرهای جالب و قابل توجهی نمودهاند که اشاره به
برخی از آنها بیمناسبت نمیباشد.
مارتین ون کریفیلد مورخ نظامی رژیم صهیونیستی میگوید:
«این اولینبار است که اسرائیل در جنگ شکست میخورد. ما در
جنگی شکست خوردیم که 23 سال قبل خود آن را آغاز کردیم. به همین دلیل وضعیت الآن
اسرائیل مثل وضعیت آمریکاییها در ویتنام و روسها در افغانستان است که نتوانستند
در برابر مقاومت مردمی کاری از پیش
ببرند».[5]
ژنرال شلومویروم اظهار مینماید که عقبنشینی رژیم صهیونیستی
منجر به تقویت موقعیت حزبالله در برابر ارتش رژیم صهیونیستی گردیده است.[6] یکی از افسران بلندپایه رژیم صهیونیستی دو روز پس از عقبنشینی صهیونیستها از
جنوب لبنان، در گفتگویی با روزنامه معاریو اظهار داشت:
«ما در تجربه بسیار سخت و مصیبتبار 22 ساله در لبنان 1580
کشته و 6485 زخمی دادیم. این میزان، از تلفات جنگ ژوئن 1967 که طی آن اراضی سه
کشور عربی به تصرف ما درآمد، بسیار بیشتر است. حال اگر درست قضاوت کنیم میبینیم
که ما خود از لبنان خارج نشدیم، بلکه فرار کردیم. ما بهطور یکجانبه بیرون آمدیم
بدون آنکه برگ برندهای در دست داشته باشیم. به همین خاطر من ادعای رئیس ستاد
مشترک را در مورد اینکه ما پیروز این جنگ بودیم، اصلاً قبول ندارم و معتقدم
که شکست خوردهایم».[7]
مؤسسات پژوهشی اسرائیلی ـ آمریکایی نیز همانند نظامیان، عقبنشینی
ارتش رژیم صهیونیستی را از جنوب لبنان شکستی برای رژیم صهیونیستی ارزیابی نمودند.
مدیر مرکز مطالعات استراتژیک (بگین ـ سادات) در دانشگاه بارایلات رژیم صهیونیستی
در گفتگو با روزنامهی جروزالیم پست به تاریخ 13 ژوئن 2000 (24/3/1379) چنین
اظهارنظر مینماید:
«شادی و شعف مردم در خیابانهای بیروت، دمشق، قاهره، تهران
و رامالله از نتایج منفی عقبنشینی ما از جنوب لبنان است. ما تحت فشار نظامی عقبنشینی
کردیم. تجهیزاتمان را در منطقه باقی گذاشتیم و مردم لبنان به سربازانمان توهین
کردند. این به هیچ عنوان نشانگر پیروزی ما نیست. ما در لبنان شکست خوردیم، این
اصلاً خوب نیست. آن هم در زمانی که باید خطر را از شمال کشورمان دور کنیم».[8]
مؤسسه پژوهشی استانفورد آمریکا نیز در گزارشی شکست ارتش
رژیم صهیونیستی را زلزلهای در تاریخ رژیم صهیونیستی توصیف کرده و مینویسد:
«اعتراف اسرائیل به شکستش در جنوب لبنان، همان چیزی است که
باراک آن را مصیبت خواند. اینک اسرائیل دو راه در پیش رو دارد: یا قدرتنمایی
نظامی بهوسیلهی تسلیحات پیشرفته و نیروهای آموزشدیده یا استفاده از فشارهای
سیاسی از طریق دوستان آمریکایی و اروپاییاش و صد البته با پوشش سازمان ملل متحد
که این یکی بسیار سادهتر و کم هزینهتر از روش قبلی است. با اینكه حال اسرائیل
توانست با انهدام ماشین جنگی عراق، منزوی کردن مصر و مهار اردن، فلسطین و لبنان،
خود را از شر حمله همهجانبه اعراب راحت کند، اینک در برابر کابوسی جدید قرار
گرفته یعنی عملیاتهای فردی یا گروهی محدود، که در درازمدت میتواند نوعی خلأ
امنیتی ـ روحی را برای این رژیم بهوجود آورد و فرماندهان ارتش اسرائیل را دچار
یاس و ناامیدی سازد».[9]
خاخام عوفا یایوسف، رهبر معنوی حزب شاس، عقبنشینی ارتش
رژیم صهیونیستی را از جنوب لبنان جهت حفظ جان نظامیان رژیم صهیونیستی ارزیابی مینماید
و میافزاید: «جان یهودیان بیشتر از جلال و جبروت نظامی اهمیت دارد».[10]
در پایان نقل سخنان پیرمردی اسرائیلی به نام یعقوب گوترمن که نوهاش را در جنگ لبنان از دست داده است نیز خالی از لطف نمیباشد. او میگوید: «اینک پس از پایان هجده سال از بدترین و مرارتبارترین سالهای عمرم به تمام فریبکاران و دغلبازان میگویم که خاک برسرتان بریزید و برای جوانانی که از آنان سوءاستفاده کرده و آنان را به کام مرگ فرستادید طلب مغفرت کنید».[11].
پینوشتها:
1- دفتر حزبالله لبنان، از مقاومت تا پيروزی، تهران، ص 15
2- دفتر حزبالله لبنان، ندای مقاومت، تهران،
شماره 100، ص 7
3- همان، ص 7
4- همان
5- دفتر حزبالله لبنان، ندای مقاومت، تهران،
شماره 93، ص6
6- همان، ص 5
7- همان، ص 5
10- همان
11- همان