روشنگری یک دانشآموز کازرونی علیه کودتای 28 مرداد
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ مرحوم رجبعلی طاهری از پیشگامان مبارزات سیاسی در استان
فارس بود. وی مبارزات خود را از سال 1329 با پخش تراکت و حمایت از صنعت ملی شدن
صنعت نفت آغاز کرد و در سال 1331 در قیام 30 تیر علیه دولت قوامالسلطنه ادامه
داد. همچنین در سال 1332 پس از کودتای 28 مرداد به علت پخش تراکت علیه دولت زاهدی
بازداشت شد. رجبعلی طاهری در کتاب خاطرات خود با عنوان «لبخندهای زمستانی» که
توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده درباره فضای سیاسی پس از کودتا در شهر
کازرون میگوید:
بعد
از کودتای 28مرداد پس از انجام یک دوره حرکتهای موضعی به وسیله آیتالله طالقانی،
مهندس بازرگان، دکتر شیبانی و برخی دیگر از افراد مبارز نهضت مقاومت ملی تشکیل شد.
عمده کار این گروه رهبری مقاومتها علیه کودتاچیان بود. از جمله کارهای نهضت
مقاومت، انتشار تعدادی نشریه به صورت مخفی بود که از آن جمله میتوان به نشریه های
«راه مصدق» و «دفاعیات مصدق» اشاره کرد.
در آن روزها من در حزب مردم ایران فعالیت داشتم
و این نشریهها را در شیراز و کازرون پخش میکردم. در ارتباط با پخش این نشریهها
و اعلامیهها برای اولینبار در سال 1332 دستگیر شدم ولی چون به سن قانونی نرسیده
بودم پس از سه روز آزاد شدم. در آن زمان هنوز ساواک به وجود نیامده بود و رکن دوم
که بخشی از ارتش به حساب میآمد وظیفه ساواک را برعهده داشت. عوامل رکن دو با
تطبیق دادن دست خط اعلامیهها و اوراق امتحانی دانشآموزان دقیقاً دریافته بودند
که نوشتن اعلامیه کار من بوده است و البته من هم پس از دستگیری منکر شدم. نشریههایی
که ما از سال 1332 به بعد در کازرون تکثیر و پخش کردیم سه گرایش عمده داشتند:
1ـ
مبارزه با رژیم شاه و کودتای زاهدی
2ـ
محکومیت قرارداد کنسرسیوم و پیمانهای بغداد و سنتو
3ـ
حمله علیه تودهایها و خیانتهای آنان
در
مورد موضوع اول رژیم شاه که در پس کودتای زاهدی به استبداد بیش از پیش متوسل شده
بود، مورد حمله قرار گرفت و درباب موضوع دوم به محکومیت قراردادهای استثماری تازه
منعقده اعتراض نمودیم. قرارداد کنسرسیوم که بهانهای بود برای غارت نفت از جمله
این قراردادها بود پیمان بغداد نیز که متشکل از کشورهای ایران، عراق و ترکیه و
پاکستان بود محور مخالفت و اعتراض بود.
اساس
این پیمان حفظ منافع امریکا در منطقه بود پیمان بغداد پس از خروج عراق از این
قرارداد به پیمان سنتو تغییر نام داد. بخش سوم این نشریه نیز به افشای خیانت تودهایها
اختصاص یافت که توان خود را در خدمت عوامل کودتا قرار داده بودند. این نشریه توسط
تنها دستگاه ماشیننویسی موجود در کازرون که در اختیار فرزند یکی از تجار قرار
داشت تایپ شد و در تیراژ محدودی منتشر گردید. رضایت این شخص را برای همکاری با خود
جلب کرده بودیم او همکلاس من در مدرسه بود و کمک شایان توجهاش در ماشینی کردن متن
نشریه بسیار مهم تلقی میشد. ما علاوه بر آن شعارنویسی بر روی دیوارها و پخش تراکت
و اعلامیه در دبیرستان را نیز برعهده داشتیم بر روی این اعلامیهها نوشته شده بود:
«مرگ بر رژیم زاهدی»، «مرگ بر رژیم شاهنشاهی»، «زنده باد مصدق» و ... ما برای پخش
این اعلامیه از کمک یکی دیگر از دوستان که عالی نام دارد و اینک ساکن شیراز است
استفاده میکردیم.