دلنوشته امیر پوردستان در فقدان حجتالاسلام حسینیان
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ چهل روز از درگذشت حجتالاسلام
والمسلمین روحالله حسینیان، رئیس فقید مرکز اسناد انقلاب اسلامی سپری شد؛ همو که
رهبر معظم انقلاب اسلامی وی را «روحانی مجاهد» لقب داده و «مقاومت و خستگیناپذیری» او را ستودند.
امیر
سرتیپ احمدرضا پوردستان، رئیس مرکز مطالعات راهبردی ارتش جمهوری اسلامی ایران طی
یادداشتی که به طور اختصاصی در اختیار پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی قرار داد،
از مجاهدتهای مرحوم حسینیان تجلیل و تقدیر کرد.
متن
این دلنوشته بدین شرح است:
مِنَ
الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ
قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلا
در
جنگلی از سرو دریغا تبر مرگ انداخته از
پای سرافرازترین را
برادر
عزیزم حاج روحالله!
هنوز
باورمان نمیشود که بال گشودی و از این خاکدان و قفس دنیایی به سوی یاران و
همرزمان شهیدت پر کشیدی و ما را در غم فراق و هجرانت سوگوار و داغدار نشاندی. اکنون
که به ظاهر منبر و میز تحریر و دفتر کارت را خالی میبینیم، تازه متوجه میشویم که
چه گوهر کمیاب و دُر ارزشمندی را از کف دادهایم. گوهری که به مصداق آیه شریفه (وَجَعَلَنِي
مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ) هرجا که بود مبارک بود و مثل خورشید نورافشانی میکرد
و لحظهای از این تلالو و درخشندگی دست بردار نبود و خسته نمیشد.
حاج
آقا روحالله!
به یاد
میآورم آن روزی را که در قامت یک جوان متعهد و مسئولیت پذیر، سلاح به دست گرفتی و
در امثال فرمان مولا و مقتدای مسلمین، سرت را به خدا سپردی و پای در رکاب خدمت،
چنان تشنهای که به دنبال آب میگردد، شهادت را در سنگرهای ایستادگی و خاکریزهای
مقاومت جستجو میکردی.
به یاد
میآورم آن زمانی را که با تیغ زبان علیه کفر و نفاق و جهل، شمشیر کشیدی و بیمهابا
و تمام قد در برابرشان صف بستی و قدرت مومن با بصیرت مکتب علوی را به رخشان کشیدی
و زمینگیرشان ساختی و تا آخر، «لا تاخذه في الله لومه لائم» بودی و ماندی.
و به
یاد میآورم آن زمانی را که با کوله باری از زخم و جراحت سالهای خون و حماسه به
دور از جنجال و سیاهی قلم به دست گرفتی و از دین نوشتی و آئین بندگی سرودی و تاریخ
مقاومت را به رشتهی تحریر درآوردی و تلاش نمودی تا در خاکریز فرهنگ همانند خاکریز
دفاع مقدس جانانه انجام وظیفه کنی.
برادرم!
چهره
مومنانه، معصوم و پر صلابت تو تمامی ذهن و فکر مرا به خود مشغول کرده و عظمت روح و
رفعت صداقتت، به گونهای است که برای وصف آن قلم را ناقص و بیان را الکن میبینم،
لذا در اینجاست که باید دست از نوشتن بردارم و با معیار و مقیاسی دیگر ترسیمت کنم،
آنچنان که امیر الکلام اسدالله الغالب، علی ابن ابی طالب (ع) فرمود: «إِذَا مَاتَ
الْعَالِمُ ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْءٌ إِلَى يَوْمِ
الْقِيَامَةِ.»
اینک با دنیایی از غم، اندوه، و درد خداحافظی میکنم و تو را به خداوند مهربان و قادری میسپارم که یک عمر برایش قدم زدی، قلم زدی، و در جای جای زندگیات جایش دادی و فراموشش نکردی و همیشه به فکر رضایتش بودی و ایمان داریم که (إِنَّ اللّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِين)
برادرت سرتیپ احمدرضا پوردستان
هفتم
مهرماه یکهزار و سیصد و نود و نه