نگاهی به وحدت مردم و روحانیت مبارز ارومیه بر علیه رژیم پهلوی در آذرماه 1357
پایگاه مرکز اسناد
انقلاب اسلامی؛ آذر ماه سال 1357 نقطه عطفی در امر
مبارزه و مخالفت و نشان دادن خشم و نفرت مردم نسبت به دستگاه پهلوی در استانهای
مختلف بود. شهر انقلابی و پر شور ارومیه نیز از این تحولات غافل نبود و با برپایی
تظاهرات و مجالس سخنرانی توسط انقلابیون و وعاظ نقش خود را به عنوان مخالفین رژیم
ایفا میکردند. در این زمینه در کتاب «انقلاب اسلامی در ارومیه» که توسط
مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده میخوانیم:
جمعه
24 آذر ماه، روزی حماسی در
ارومیه بود. مردم كه از اقدام نیروهای نظامی به خشم آمده و درصدد انتقام بودند، اینبار
خشمشان در تشییع جنازه شهدا نمود پیدا كرد. مردم ابتدا در مقابل مسجد سید جواد
جمع شدند و سپس پیكرهای شهدا را به سمت باغ رضوان تشییع كردند. به نوشته مهدی یوسفزاده:
«... از صبح زود جمعه یکی از روحانیون برای جلوگیری از خشونت و هجوم مردم به بیمارستان،
جنازه شهدا را تحویل گرفته و به گورستان باغ رضوان برده بودند. ساعت و محل تشییع
جنازه ساعت 9 از مسجد سید جواد اعلام شده بود، گروههای كثیری از مردم در محل
اجتماع كرده بودند. در حین راهپیمایی عدهای شعار 17 شهریور را میخواندند و گروههای
دیگر شعارهای دیگر میدادند. در مقابل مجسمه رضاشاه عدهای از مأموران انتظامی، مردم را از حمله به مجسمه باز میداشتند، اما مردم خشم خود را با پرتاب
سنگ نشان میدادند. در این محل تابلویی كه اسم و مشخصات رضائیه بر روی آن نوشته
شده بود شكسته شد. چرا كه اسم شهر از چندی پیش به «ارومیه» تغییر كرده بود. عظمت و
كثرت جمعیت در جادهای كه به گورستان ختم میشود مشهود بود...
در
محل اجتماع مردم، ابتدا یك مأمور ساواك را دستگیر كرده و در یك اتاق زندانی كردند،
یكی دیگر از ساواكیها این صحنه را دید فرار كرد. یك نفر سخنرانی كرد و اسامی و
تعداد شهدا را اعلام كرد، در ضمن گفت كه بنا به خبرهای رسیده نیروهای پلیس و ارتش
16 كشته و تعدادی زخمی به جا گذاشتهاند. واقعه عجیبی بود. در یك برخورد، تلفات
رژیم بیشتر از مردم بوده است. یك نفر از پشت بلندگو شعار میداد و جمعیت او را
همراهی میكردند. بعد از اتمام كفن شهدا، مردم به نماز ایستادند و برای شهدا در سر
نوبت نماز خواندند. تعداد شهدا 5 نفر بود. مردم همه متأثر بودند، خانوادههای شهدا
آه و ناله میكردند. عدهای خشمگین سعی میكردند كه ساواكی دستگیرشده را به چنگ بیاورند».
در
باغ رضوان، امیر ماشاءالله بوزچلو به سخنرانی پرداخت و در اجتماع عظیم مردمی تأكید
كرد: «باید به هر نحوی كه شده شاه را از سلطنت بركنار كنیم و برای مبارزه مسلحانه
نیز آماده هستیم». در آن روز، مردم درحالی که در حال دفن شهدا بودند، متوجه یکی
از مأموران ساواک شدند كه حجتالاسلام والمسلمین انزابی، مشخصات او را در سخنرانی
خود در مسجد اعظم در 22 آذر اعلام كرده بود. وی خلیل اسماعیلیلو استوار ارتش بود
كه در خیابان شاهبختی ارومیه بنگاه معاملات ملكی داشت و براساس ادعای حجتالاسلام والمسلمین
انزابی تظاهرات مردم ارومیه در تاسوعا و عاشورا را از داخل همان بنگاه، از طریق
تلفن لحظه به لحظه به نهادهای امنیتی گزارش میكرد.
در
همان روز یکی از تظاهراتكنندگان به نام بهمن عباسی خوئی که در مقابل بیمارستان شیروخورشید
ارومیه به سر دادن شعارهای انقلابی مبادرت ورزیده بود، توسط فردی ناشناس زخمی شد
و ضارب متواری گردید. بهمن عباسی خوئی، فرزند علیاصغر عباسی خویی بازنشسته ارتش
بود و خود و فرزندانش از انقلابیون ارومیه بودند و در برگزاری تظاهرات و راهپیماییها
نقش داشتند. انقلابیون بلافاصله ضارب را شناسایی كردند. براساس مكالمه تلفنی آیتالله
قریشی با آیتالله فوزی، آنان شماره ماشینی را كه از آن به بهمن عباسی خویی شلیك
شده بود، یادداشت كرده و بین مردم توزیع كردند تا در صورت مشاهده آن ماشین، مالك
آن را دستگیر و مجازات نمایند. براساس همان مكالمه كه توسط ساواك شنود میشد، ضارب
فردی بهنام ... بود كه مستخدم دژبانی ارومیه بود.
در
26 آذر، یكی دیگر از مجروحان حادثه «پنجشنبه خونین» بهنام «مختار
مظاهری» درگذشت. او که 55 سال داشت، در روز تظاهرات در جلوی مسجد اعظم
و در بین تظاهراتکنندگان بود. در آن روز از ساعت 9 صبح تشییع جنازه او بود كه مردم
با سردادن شعارهای انقلابی، مخالفت خود را با رژیم نشان دادند. در پایان، تظاهرات كنندگان
در مقابل مسجد سید جواد اجتماع نمودند و حجتالاسلام والمسلمین اسدالله جوانمرد
به سخنرانی پرداخت و از مجاهدات مردم تجلیل كرد و روز 24 آذر را عزای ملی اعلام
كرد. ساواك گزارشی از سخنرانی او تهیه كرد. وی در آن سخنرانی تأكید نمود:
«جامعه
روحانیت از ابراز احساسات شما متشكر و ممنون میباشد. از اینكه در این تظاهرات چند
روز اخیر و امروز هیچگونه ناراحتی برای مردم ایجاد نگردید، متشكریم. ما میدانیم
كه آن پلیسهای مزدور هستند كه شیشههای مردم را میشكنند و شعارهای زنندهای در
بالای مغازهها مینویسند. پس این كار برادران مجاهد ما نمیباشد. این نهضت، نهضت
حسینی است و تمام مسلمانان در این نهضت همكاری نموده و خون میدهند، جان و مال
خود را قربانی میكنند، حتی اصناف مغازههای خود را بسته با ما ابراز همدردی میكنند.
ما به هیچكس پول و یا وعده ندادهایم. پس هركس در این باره به پا خیزد علیه ظلم و
فساد است. درود بر برادر مجاهد و مردم مسلمان ارومیه، اینها برادر مجاهد هستند...
همه ما روحانیون از شما تشكر میكنیم و فردا نیز روز عزای ملی است».