برگی از خاطرات آیت‌الله غیوری

روایتی از عنایت رهبر انقلاب به مردم کهگیلویه و بویراحمد

در سفر دیگری به استان کهگیلویه و بویراحمد که همراه معظم‌له بودم، در هواپیما به من فرمودند: «اینجا جایی است که باید کار کنی». و به همه‌ مسئولان هم گفتند: «وظیفه‌ شماست هرچه که می‌توانید برای مردم کار کنید». در آنجا واقعاً محرومیت بیداد می‌کرد و در کل منطقه فقر بسیار زیادی حس می‌شد و معلوم بود اغلب‌ مردم، حداقل زندگی را هم نداشتند. سال بعد از آن، از طرف معظم له به کهگیلویه و بویراحمد رفتم تا برای ایشان گزارش تهیه کنم.خوشبختانه متوجه شدم که در این مدت یک سال، چند باب کارگاه و کارخانه در آنجا تأسیس شده و مردمی که بیکار بودند، اکثراً به کار گرفته شده‌اند.
چهارشنبه ۰۶ اسفند ۱۳۹۹ - ۰۹:۱۶

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ سفرهای استانی رهبر معظم انقلاب اسلامی موجب گشایش و حل مشکلات مردم آن دیار می‌شود. آیت‌الله سید علی غیوری یکی از روحانیونی بود که در اغلب این سفرها با رهبر معظم انقلاب همراه بوده است.

آیت‌الله غیوری در کتاب خاطرات خود با عنوان «آئینه‌دار مهر» که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده در همین رابطه می‌گوید: با لطف خدا این توفیق را نیز داشته‌ام که در اکثر سفرهای داخلی در خدمت مقام معظم رهبری باشم مخصوصاً در سفر به مناطق محروم، ملازم ایشان باشم. ضمناً این افتخار را نیز دارم که به عنوان نماینده معظم‌له به شهرها و مناطق دیگر می‌روم و از نزدیک مشکلات و وضعیت مردم را می‌بینم و اگر کاری را خودم بتوانم، در محل انجام می‌دهم و اگر در توان من نباشد، به ایشان منتقل می‌کنم. جاهایی که می‌بینم واقعاً ضرورت دارد که کاری سریع انجام شود، موضوع را به محضر ایشان اطلاع می‌دهم.

*** حل مشکلات مردم مازندران ***

 در یک سفر به مازندران که همراه مقام معظم رهبری بودم، برای بازدید به محله‌های زیرآب، پل سفید و شیرگاه رفتم. وضع آب آنها بسیار بد بود و من هم در پی فرصت بودم که این وضعیت را خدمت آقا عرض کنم تا سریع به آن رسیدگی شود. وقتی به قصد عزیمت به بابل یا آمل به اتفاق حضرت آیت‌الله خامنه‌ای سوار اتوبوس شدیم، در بین راه به ایشان عرض کردم: «چند شهر وضع آب بسیار بد و رقت¬باری دارند». آقای دکتر میرزاده (معاون اول رئیس‌جمهوری وقت) هم در اتوبوس بود، مقام مظعم رهبری رو به ایشان کردند و گفتند: «آقای میرزاده! می‌بینید آقای غیوری چه می‌گوید؟» و بلافاصله همان جا معظم‌له در این مورد دستور دادند و هم زمان کار شروع شده و بحمدالله وضع آب آشامیدنی آنها رو به راه شد.

روایتی از عنایت رهبر انقلاب به مردم کهگیلویه و بویراحمد

به مشکلاتی که معمولاً مردم در سفرها به ما می‌گفتند تا خدمت آقا بگوییم، سریع رسیدگی می‌شد و گاهی مردم تعجب می‌کردند که یک یا دو هفته بعد به در خانه‌های آنان می‌آمدند و خواسته‌های آنان را که معمولاً کمک مالی بود، انجام می‌دادند. همچنین به عریضه‌های مردم نیز به خوبی رسیدگی می‌شد، به طوری که آن‌ها تعجب می‌کردند که در فاصله‌ کمی، مقام معظم رهبری مأمور می‌فرستادند که به شهرها بروند و پس از بررسی مسائل، کمک‌ها را انجام دهند.

 از برنامه‌های سفر معظم‌له پیگیری مسائل بود که بعد از یک سال، مرا برای تهیه گزارش به آن شهر می‌فرستادند، تا ببینند آن کارهایی که می‌خواستند و دستور دادند، انجام شده یا خیر؟

*** عنایت رهبر انقلاب به مردم کهگیلویه و بویراحمد ***

در سفر دیگری به استان کهگیلویه و بویراحمد که همراه معظم‌له بودم، در هواپیما به من فرمودند: «اینجا جایی است که باید کار کنی». و به همه‌ مسئولان هم گفتند: «وظیفه‌ شماست هرچه که می‌توانید برای مردم کار کنید». در آنجا واقعاً محرومیت بیداد می‌کرد و در کل منطقه فقر بسیار زیادی حس می‌شد و معلوم بود اغلب‌ مردم، حداقل زندگی را هم نداشتند. سال بعد از آن، از طرف معظم له به کهگیلویه و بویراحمد رفتم تا برای ایشان گزارش تهیه کنم. خوشبختانه متوجه شدم که در این مدت یک سال، چند باب کارگاه و کارخانه در آنجا تأسیس شده و مردمی که بیکار بودند، اکثراً به کار گرفته شده‌اند. 

روایتی از عنایت رهبر انقلاب به مردم کهگیلویه و بویراحمد

همچنین وضع آب آنجا هم که بسیار نامناسب بود، به دستور معظم له حل شده بود، ظاهراً از گچساران به آنجا آب کشیده و منطقه را از نظر آب تقریباً غنی کرده بودند. اصلاً باورکردنی نبود استانی که سراپا فقر بود، در عرض یک سال به کلی عوض شود. دستوراتی که آقا می‌دادند به سرعت انجام می‌شد: کمیته‌ امداد، بنیاد شهید، بنیاد مستضعفان، همه و همه به دستور معظم له بسیج می‌شدند و سعی می‌کردند مشکلات منطقه را در حد امکاناتشان و مقداری که به آن‌ها مربوط است حل کنند. من هم در هلال احمر اگر کاری از دستم ساخته بود، انجام می‌دادم.

در سفرهایی که با مقام معظم رهبری به استان‌های محروم داشتیم، به دستور ایشان گروه‌هایی تشکیل می‌شدند که به شهرها و روستاها می‌رفتند و به اوضاع آن مناطق رسیدگی می‌کردند. من از ایشان خواسته بودم که مرا به محروم‌ترین نقاط بفرستند و معمولاً مقام رهبری هم به من لطف نموده و مرا به محروم‌ترین نقاط می‌فرستند. مثلاً در کهگیلویه و بویراحمد، مرا به گچساران که بسیار محروم بود، فرستادند و ما هر قدر که می‌توانستیم از سوی رهبری و جمعیت هلال‌احمر و هر جا که صلاح بود به آنها کمک می‌کردی.

*** استقبال بی‌نظیر مردم نجف‌آباد از رهبر انقلاب پس از عزل منتظری ***

 یکی از سفرهای خاطره‌انگیز من همراه با مقام معظم رهبری سفر به نجف‌آباد بود. بعد از عزل آقای منتظری انتظار عکس‌العمل‌هایی می‌رفت، چون ایشان قبلاً امامت جماعت نجف‌آباد را، که نماز آن بسیار وسیع و با عظمت بود، برعهده داشت و مردم نیز علاقه‌ خاصی به ایشان داشتند و مقلد ایشان هم بودند، طبیعی بود که اکثر این مقلدان از عزل ایشان ناراحت شوند. در این سفر کمی نگران بودم که مبادا یک وقت خدای نخواسته کسی شعار نامناسب دهد، ولی برخلاف انتظار ما، استقبال بسیار چشمگیر و عجیب بود. یادم نمی‌آید در هیچ سفری به یک شهر، این تعداد جمعیت جمع شده باشد. تا چشم کار می‌کرد، جمعیت موج می‌زد. در میدان شهر و جلوی مسجد جامع، مردم در فشار و زحمت حضور داشتند و خوب هم به سخنان و فرمایشات معظم‌له توجه می‌کردند.

روایتی از عنایت رهبر انقلاب به مردم کهگیلویه و بویراحمد

یکی از مسائلی که قبل از تشریف‌فرمایی مقام معظم رهبری به نجف‌آباد مردم از آن رنج می‌بردند، وضعیت امنیت آنجا بود. شب‌ها دزدی زیاد صورت می‌گرفت و گله‌های گوسفند مردم را می‌دزدیدند، به همین دلیل مردم در نامه‌هایی که برای مقام معظم رهبری نوشته بودند، در مورد این مسئله زیاد گله و شکایت می‌کردند. پس از حضور معظم له در این شهر، ایشان دستوراتی دادند و بعد از آن امنیت بسیار خوبی برقرار شد. مشکلات دیگری که در شهر نجف‌آباد وجود داشت، وضعیت بسیار بد آب آن شهر بود که با دستورات معظم‌له وضع آب آنجا بهبود یافت و حل شد و اختلافاتی بود هم که در گذشته عده‌ای در نجف‌آباد به آنها دامن می‌زدند، که آن‌ها نیز از بین رفت.

خدا به من توفیق داده است که در همه سفرهای رهبری خدمت ایشان باشیم. در این سفرها درس‌های خوبی از ایشان آموخته‌ایم. ساده‌زیستی مقام رهبری در سفر، الگوی خوبی برای ما بود. ایشان به طور مرتب تأکید می‌کردند که سفره‌های رنگین و مفصل برای ایشان پهن نکنند. رهبر انقلاب در هر سفر، شبی را هم با روحانیون شام می‌خوردند که بسیار جالب بود.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات