کد خبر: ۶۶۹۲
گفتاری از ناصر نوبری

نگاه شیخ‌الاسلام در حوزه دیپلماسی مبتنی ‌بر منافع ملی بود

مرحوم حسین شیخ‌الاسلام از معدود افرادی است که در حوزه شخصیتی دارای تواضع منحصربفردی است. او در حوزه دپیلماسی با تلاشی خالصانه منافع ملی را اولویت خود قرار داده بود. در حوزه دیپلماسی نگاه وی کاملا بر اساس منافع ملی شکل گرفته بود. از آنجا که دستگاه وزارتخارجه یک نهاد برای کارشناسی است، شرط اصلی در آن، کنار گذاشتن هر نوع منافع شخصی و سلایق و گرایش‌های باندی و جناحی است. در مقام کارشناسی شیخ‌الاسلام چنین بود و فارغ از دعواهای جناحی و سیاسی همواره به منافع ملی می‌اندیشید.

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ ناصر نوبری، دیپلمات ارشد وزارت امور خارجه در گفتاری اختصاصی برای ویژه‌نامه "سفیر مقاومت" نوشت: حدود سال 60 بود که اولین دیدارم با مرحوم حسین شیخ‌الاسلام رقم خورد، آن موقع یک کارشناس ساده بودم و ایشان در مقام معاونت سیاسی وزارت خارجه بودند؛ در بعد شخصیتی، چیزی که در همان دیدار اول نظر مرا جلب کرد برخورد بسیار متواضعانه ایشان بود آنچنانکه خیلی زود فاصله‌ام با ایشان را فراموش کردم. تواضع ایشان یک ژست نبود ذاتا و ماهیتاً اینچنین بودند و همواره تا آخر عمر نیز چنین ماندند.

در حوزه دیپلماسی نگاه ایشان کاملا بر اساس منافع ملی شکل گرفته بود. از آنجایی که دستگاه وزارتخارجه یک نهاد برای کارشناسی است مسلم است که شرط اصلی در کارشناسی، کنار گذاشتن هر نوع منافع شخصی و سلایق و سمپاتی و گرایش‌های باندی و جناحی است. هر چند در نحوه کار کارشناسی انگیزه‌های جلب نظر مدیران برای اهداف مقامی و مادی و ماموریتی و ... می‌تواند موثر گردد. به طوری که ما به بحث‌ها با سلایق و گرایش‌های اولیه و خطی و جناحی و باندی و با پیشداوری‌ها وارد می‌شویم. اما یک کارشناس باید در کار کارشناسی،  خود را صفر مطلق کند و خالصانه به هیچ، جز منافع ملی نیاندیشد. در مقام کارشناسی شیخ‌الاسلام چنین بود و فارغ از دعواهای جناحی و سیاسی همواره به منافع ملی می‌اندیشید.

شاید امروزه در افکار عمومی برخی القائات و تحلیل‌ها پایبندی به آرمان‌های انقلاب را در تضاد با تامین منافع ملی بدانند اما باید اذعان کرد، در تضاد دیدن آرمان‌های انقلاب و کلاً منافع ایدئولوژیک با منافع ملی ناشی از سطحی‌نگری به هر دو این مقولات و سطحی‌نگری به دیپلماسی است. در یک نگاه عمیق و برای یک دیپلماسی حرفه‌ای، منافع ملی با منافع ایدئولوژیک نه تنها می‌تواند در تضاد نباشد بلکه می‌تواند هم‌پوشانی و هم‌افزائی داشته و مکمل یکدیگر باشند. این رویکردی بود که مرحوم شیخ الاسلام همواره سعی داشت بر اساس آن حرکت کند؛ و در زمینه سیاست خارجی رویکرد ایشان تلاش خالصانه و کارشناسانه کشف ضرورت‌های منافع ملی کشور بدون لحاظ هرگونه علائق و گرایش‌های شخصی و حرکت بر آن اساس بود. اما عموما ما در وزارتخارجه اینچنین نیستیم.

نکته دیگری که باید اشاره کرد این است که، در یک دستگاه کارشناسی، مسئولین و مدیریت‌ها باید بیشتر گوش شنوا باشند و آغوششان به هرگونه نظرات کارشناسی باز باشد و در مسائل و موضوعات به شیوه اقناعی تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری کنند و نه خطی و جریانی و دستوری از بالا به پایین، ویژگی‌ای که به وضوح در شیخ‌الاسلام مشاهده می‌شد. به طوری که در جلسات بیشتر گوش می‌کرد و می‌پرسید و کمتر حرف می‌زد. حتی در مواردی که شخصا بسیار آشنا و متخصص بود به رخ نمی‌کشید و باز طوری وارد بحث می‌شد که گویی کمتر آشنا است و می‌خواهد از شما یاد بگیرد.

زمانی که سپاه قدسی وجود نداشت شیخ‌الاسلام به تنهایی سپاه قدس بود. چارچوب ایران در منطقه را با سختی و مشقات فراوان پیشاپیش او بنا نهاد اما هم در زمان حیاتش و هم در زمان فوتش مظلوم و بی‌نشان بود. از این‌ رو به نظر من نقش شیخ‌الاسلام برای ایران در منطقه، بیشتر و پیشتر از سردار سلیمانی بود.

در یک کلام باید بگویم: "شیخ الاسلام تنها وزارت‌خارجه‌ای بود که وزارت‌خارجه‌ای نبود." و برای همه ما وزارت‌خارجه‌ای‌ها آیه و حجتی بود که خداوند ما را با او خواهد سنجید. اکنون بدنبال او، همه ما به آخر خط رسیده‌ایم، وای، چه مواخذه سختی در پیش داریم. باید از ترس خدا به خود خدا پناه ببریم. بنا به تعبیر قرآن : " فَفِرُّوا إِلَی اللَّهِ".

این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات