نقش حسین شیخالاسلام در حمایت از جبهه مقاومت
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ حجتالاسلاموالمسلمین محمدحسن اختری به واسطه فعالیتهایش در وزارت خارجه و عهدهداری سفارت ایران در سوریه در طول سه دهه فعالیت، شناخت خوبی از منش و روش حسین شیخالاسلام دارد. در ویژهنامه "سفیر مقاومت" در گفتگویی صمیمی با حجتالاسلاموالمسلمین اختری زوایای دیگری از مجاهدتهای مرحوم شیخالاسلام را مرور کردیم که در ادامه از نظر میگذرد.
بسماللهالرحمنالرحیم. ممنون از وقتی که در اختیار قرار ما گذاشتید. در آغاز لطفا از درباره ویژگیها و خصوصیات مرحوم شیخالاسلام برایمان بگویید.
حجتالاسلام اختری: بسماللهالرحمنالرحیم. برای برادر عزیز و بزرگوارم جناب
آقای شیخالاسلام که از دوستان بسیار خوب و از همکاران بسیار صمیمی بنده بودند و
برای همه گذشتگان و شهدا و به ویژه این عزیزان و برادران و آشنایانی که در این
بلیه عمومی ویروس منحوس کرونا از دست دادیم از درگاه خداوند طلب مغفرت و همچنین
محشور شدن با اولیا و انبیاء را دارم. مرحوم شیخالاسلام برای حفظ نظام و انقلاب
تلاش کرد و شب و روز دقایق خود را برای دفاع از و تحکیم پایههای جمهوری اسلامی و
حمایت و پشتیبانی از مقام معظم رهبری گذاشت.
برای
بنده و بسیاری از دوستان دیگرمان درگذشت ایشان باورکردنی نبود. ایشان از هرجهت تا
آنجایی که ما اطلاع داشتیم الحمدالله سالم بودند. بعدا هم من اطلاع پیدا نکردم که
ایشان از کجا مبتلا شد؟ همه چیز دست خداوند متعال است ولی برای ما از دست دادن ایشان
بسیار زود بود و ما فکر نمیکردیم که به این زودی از دوستی و همکاری و تلاش و فعالیت
ایشان محروم شویم اما به هر صورت همه باید تسلیم امر خداوند متعال و راضی به رضای
الهی باشیم.
آشنایی بنده با مرحوم شیخالاسلام از اواخر سال 1364 که ایشان معاونت سیاسی وزارت خارجه را داشتند آغاز شد. حدود 35 الی 36 سالی است که با ایشان آشنا هستم. وقتی که بنده ماموریت سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق را پذیرفتم به دستور مقام معظم رهبری اولین ملاقات من با جناب آقای دکتر ولایتی و ملاقات دومم با حسین شیخالاسلام بود. آشنایی ما اینگونه بود.
مرحوم شیخالاسلام در عرصه سیاست خارجی چه جایگاهی داشت؟
حجتالاسلام اختری: عمر دیپلماسی و فعالیتهای دیپلماتیک ایشان به حدود 40 سال
برمیگردد و ایشان 4 دهه در امر دیپلماسی مشغول بودند. امری حساس و ارزشمند که
جایگاهی بسیار خطیر و در عین حال مهم و اساسی در هر نظامی است. کلا کادر دیپلماسی
در همه کشورها به عنوان پاسداران و نگهبانان و مرزداران سیاسی نظام در برابر
دشمنان و حملات دشمنان و توطئهها هستند. همچنین دیپلماتها رسولان و پیامآوران
نظام برای مردم و کشورهای جهان هستند. این دوتا وظیفه هست که به عنوان وظیفههای
اساسی بر عهده نمایندگان وزارت خارجه به عنوان کادر دیپلماسی کشور گذاشته شده است.
لذا این سنگر؛ سنگر بسیار بزرگ و بسیار مهم و حساسی است و این جایگاه، جایگاه
بسیار والایی است و موجب عظمت و سرفرازی نظام جمهوری اسلامی بوده و هست. ایشان از
نمونههای برجستهای است که از آغاز در وزارت امور خارجه حتی قبل از جناب آقای
دکتر ولایتی وارد وزارت خارجه شدند و معاونت سیاسی را بر عهده داشتند.
کسی که
در این جایگاه در طول این چهل سال فعالیت کند معلوم است که از یک توانمندی خاصی
برخوردار است. همچنین از یک امانتداری، کاردانی دقیق و موثری برخوردار است که
نظام در طول چهل سال به یک نفر اعتماد و روی او سرمایهگذاری میکند و او را نگه
میدارد. یعنی به علم و دانش او در این امر معتقد است و لذا میتوان گفت که ایشان
مورد اعتماد امام و مقام معظم رهبری بوده است.
ایشان با
این قدرت و این کاردانی که برخوردار بودند توانستند نقش بسیار والایی را در امر
مسائل جمهوری اسلامی و مصالح کشور و مردم ایفا کنند. ایشان جزو کسانی است که با
حفظ جایگاه و ارتباط با مقام معظم رهبری کار کرده است و لذا شایسته است که از
ایشان تقدیر به عمل بیاید و شایسته است که نام ایشان به بزرگی یاد شود و به عنوان
شخصیت برجسته سیاست خارجه جمهوری اسلامی و به عنوان چهره ماندگار دیپلماسی مورد
تقدیر قرار بگیرد. هم دوستانشان، هم جهان و هم مردم ما بدانند که یک سرباز فداکار
و خودگذشتهای داشتند که بدون نام و نشان و بدون کمترین خواستهای در این دوران
مانند یک سردار فداکار بزرگ و پرافتخار برای نظام جمهوری اسلامی کار کرد.
همانطور که اشاره کردم ایشان به عنوان یک رکن و پایه به عنوان یک محور در وزارت خارجه جمهوری اسلامی از ابتدا نقشآفرین بود و مسئولیتهای سنگینی را در دفاع از جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی به اشکال مختلف دیپلماتیک به عهده داشته است. در بعد بینالمللی و در جبهههای سیاسی حساسیت زیاد است. لذا این جبهه؛ جبهه بسیار حساس و مهمی است که ایشان در این جبهه چند مسئولیت را بر عهده داشته است. گرچه تصور چگونگی آن دوره برای کسانی که در کار نبودند و به اصطلاح دستی در آتش نداشتند برای آنها درک آن موقعیت بسیار سخت است.
همه میدانند که اولین حرکتها در شکلگیری و گسترش گروههای مقاومت توسط حسین
شیخالاسلام صورت پذیرفت. از تلاشهای ایشان در این عرصه بگویید؟
حجتالاسلام اختری: بخشی در وزارت امور خارجه به وجود آمد با عنوان حمایت از
آزادیخواهان. این بخش حمایت و پشتیبانی از آزادیخواهان را برعهده داشت. در وزارت
خارجه هم این مسئولیت بر عهده معاونت سیاسی بود که زیر نظر مرحوم شیخالاسلام کار
میکردند. لذا جبهههای آزادیبخش از کشورهای آسیایدور تا آفریقا همه به نحوی
مرتبط بودند. حمایت و ارتباط و پشتیبانی از همه گروههای معارض بر عهده وزارت
خارجه و شخص شیخالاسلام بود. هم در جبهه آزادیبخش و هم جبهههای کشورهای اسلامی
همه باز با شیخالاسلام بود.
*** نقش شیخالاسلام در حمایت از جبهه مقاومت؛ از لبنان تا بوسنی ***
کنار اینها در سالهای اول انقلاب اسلامی خیلی
از کشورهای دیگر که ما در آنجا جوانانی داشتیم و مراکز علمی داشتیم اینها هم از
جمهوری اسلامی حمایت میکردند. این حمایتها باعث دشمنی دولتهایشان با ایران شد. همه
این عوامل و ساز و کارها و حمایت از این گروهها و نهضتها متمرکز بر وزارت خارجه
بود. لذا آقای شیخالاسلام هم مسئله انتفاضه و مبارزات فلسطینیها، عراقیها،
افغانستانیها و ... را مدیریت میکردند. جمهوری اسلامی از تمام اینها به عنوان
راهکار ثبات خودش و تضعیف جبهه دشمن بهره میبرد.
این
اندیشهها توانست صدام را نابود کند و حکومت مناسب را در عراق سر کار بیاورد. لذا
در قالب فعالیتهای علمی و ایدئولوژیک انجام میشد و مسئولیت این ارتباطات با جناب
شیخالاسلام بود از جمله مسئله مقاومت در برابر اسرائیل و آزادسازی فلسطینیها و
لبنان.
زمانی که
اسرائیل به جنوب لبنان حمله کرد بنا شد از ایران نیرو اعزام گردد. این حرکت مقابله
با اسرائیل و تنظیم و ترتیب و آموزش و حمایت و پشتیبانی از مردم لبنان و گروههای
لبنانی که فلسطینی و غیر فلسطینی و همه شیعیان بر عهده شیخالاسلام بود. برای آزادسازی
جنوب لبنان این کار شروع شد و اسرائیل شکست خورد و از مناطق بیرون رانده شد. برای
حمایت از این گروهها نیازمند دولت بود. دولتی که میتواند در کار باشد سوریه بود
لذا ارتباطات با سوریه ارتباطات خاصی بود که میطلبید رفت و آمدها زیاد شود. این
ایده کاملا تحقق پیدا کرد و هم جبهه ایجاد شد. در این جبهه مقاومت اکثر آنهایی که
هم از نظر ولایی و هم از نظر ارتباطات شرعی و ارتباطات دینی بیشتر با جمهوری
اسلامی و امام ارتباط داشتند شیعیان بودند که هم به اصطلاح مقلد امام بودند و هم
اعتقاد به ولایت داشتند و اطاعت از امام را واجب میدانستند.
لذا
اینجا پایه مقاومت شکل گرفت و این ارتباطهای مقاومت از طریق وزارت خارجه و آقای
شیخالاسلام دنبال میشد. از نظر سیاسی این حرکت کمکم به آنجا انجامید که یک عده
از دوستان در همین جبهه مستضعفین به اندیشهها و باورهای خودشان و بر اساس تحلیل و
برداشتهای خودشان تعدادی جدا شدند آمدند ایران و خدمت امام عرض کردند ما میخواهیم
یک جبهه درست کنیم به نام حزبالله و امام فرمود تشکیل دهید.
ماجرای درگیری حزبالله و امل هم پیش آمد.
حجتالاسلام اختری: حرکت حزبالله شروع شد. عدهای از میان حرکت امل از این کار
خوششان نیامد بعبارتی دلگیر شدند. دشمن هم بعضی وقتها دسیسه و این را بزرگ میکرد.
بنده که در سوریه به عنوان سفیر حضور داشتم. آقای نبی بری و مرحوم شمسالدین و
دوستانشان با ما ملاقات میکردند ما نیز از آنها حمایت میکردیم. گروههای حزبالله،
سنیها و مسیحیها میآمدند. ما بسیار در این زمینه تلاش میکردیم که به دوستان
حرکت امل بفهمانیم از تشکیل حزبالله ناراحت نباشید امام همانطوری که به اینها
علاقمند است به شما هم علاقمند است. امام شما را حمایت میکند و آنها را نیز
حمایت میکند. این کارها همه مربوط به وزارت خارجه و سفارت بود که بخصوص سفارت ما
در دمشق همه کارها را برعهده داشت.
این
کارها به اصطلاح جبههای همه با من بود. در این میان حمایت مسلمانان بوسنی و
بالکان هم بر عهده وزارت خارجه شد. آنها به ما خبر دادند که بوسنی به اصطلاح
آبستن درگیریها و اختلافات است و به جنگ نزدیک است فلذا وزارت خارجه و شخص شیخالاسلام
در این مسئله ورود کردند. آقای شیخ الاسلام یک فرد پرکار بود که از اول صبح تا آخر
شب در دفتر بود. حتی روزهای پنجشنبه و جمعه برایشان فرقی نداشت همیشه سر کار بود.
اصلا وزارت خارجه برایشان تعطیلبردار نبود. میگفت اگر جمعه برای ما تعطیل است
کشورهای دیگر این تعطیلی را ندارند و میخواهند با ما ارتباط بگیرند. لذا دائما
کشیک دائم وجود داشت. هم مدیریت، مدیریت جهادی بود و هم فعالیت، فعالیت جهادی و هم
اینکه کار، کار معمولی نبود. این حرکت هم باز مدیریت و رهبریاش بر عهده آقای شیخ
الاسلام بود یعنی محور او بود.
شما در سالهایی که سفیر بودید، بحرانهای زیادی داشتید. از نقش شیخالاسلام
در این رابطه بگویید.
حجتالاسلام اختری: همان سال اول که بنده به عنوان سفیر وارد دمش شدم (1365 ) در همان ماه اول که رمضان
بود درگیری بین امل و فلسطینیها در لبنان ایجاد شد. ما دنبال این بودیم که
بتوانیم درگیری را متوقف کنیم و بین گروها صلح برقرار کنیم چون هر دو گروه هم
مسلمان و هم طرفدار ما بودند.
لذا آقای
شیخ الاسلام ماموریت پیدا کرد برای حل مشکلات امل و فلسطینیها به سوریه بیاید. سه
ماه در کنار ما در سفارت ماندند تا بتوانیم این مشکل را حل کنیم. یک کمیته بین ما
و لیبی تشکیل شد. از طرف قذافی لعین یک نفر تعیین شد از طرف حافظ اسد معاونش، از
طرف ایران آقای شیخالاسلام که یک کمیته سه نفره تشکیل شد. سه ماه شبانهروز جلسه
تشکیل میدادیم و توافق میکردیم که آتشبس شود و تلگراف میزدند به طرفهایشان
اما صبح میآمدند که فلانی تیر زد و آن طرف یکی کشته شد و برنامه دوباره بهم میخورد
و باید مجددا تشکیل جلسه بدهیم. سه ماه تمام این مسئله طول کشید تا غائله خوابید و
ایشان به تهران آمدند و در وزارت خارجه کارمان را شروع کردیم.
سال بعد
درگیری بین جنبش امل و حزبالله درگرفت آقای شیخ الاسلام دوباره یک ماه رمضان در
بیروت بودند. من هم همراهشان بودم. بعبارتی سفارت دمشق را خالی کردیم و رفتیم به
بیروت و تمام ماه رمضان را در بیروت بودیم. درگیری بالا گرفت و نزدیک بود درگیری
با سوریه شروع شود که حکمت و تدبیر مقام معظم رهبری که در آن تاریخ رئیسجمهور
بودند مانع از آن کار شد.
بنده از
بیروت با ایشان تماس گرفتم و موضوع را گفتم و ایشان دستور دادند و ما عمل کردیم و
الحمدلله درگیری با سوریها شکل نگرفت. این درگیری؛ درگیری بدی بود زیرا هر دو
طرفشان شیعه ما بودند، همهشان از فرزندان اهل بیت(ع) بودند، هر دو با جمهوری
اسلامی ارتباط داشتند. یعنی هرکدام از این گروهها مصیبیتی میدید، جمهوری اسلامی این
مصیبت را مصیبت خودش میدانست.
در بیروت
ایشان به مدت یک ماه ماندند و این کارها دنبال شد تا اینکه در مصالحه امل و حزبالله
یک نماینده از طرف آقای حافظ اسد که قاضی کنعان مسئول امنیتی نظامی سوریه در لبنان
بود. بنده هم از طرف مقام معظم رهبری و آقای نبیه بری و آقای شهید سید عباس (ره)
به عنوان چهار طرفی که باید مصالحه میکردیم.
این
افتخاراتی که در لبنان وجود دارد همه اینها مرهون آن نقشهها و برنامههایی است
که آقای شیخ الاسلام به عنوان یک محور
حمایت و پشتیبانی میکردند. اگر بنده به عنوان یک سفیر 12 سال در آنجا مکلف شدم و
ماندم و کارها را پیگیری کردم در تفسیر دیپلماسی معنای موفقیت دارد. آن کسی که در
آنجا من را پشتیبانی و حمایت میکرد و من هم به آن اعتماد داشتم آقای شیخالاسلام،
ولایتی و مقام معظم رهبری بود.
اگر نکته پایانی هست بفرمایید.
حجتالاسلام اختری: من حالا چند نقطه را از خصوصیات ایشان عرض کنم. ایشان نمونه
بارز یک انسان بسیار شایسته، صالح، مومن، مخلص، جهادی، مدیر، مدبر، کاردان و
کارشناس، تلاشگر و پیگیر بود. خصوصیت دیگر ایشان این بود که او مقلد امام بود،
مقلد رسالهای بود. در عین حالی که درسخوانده آمریکا بود و در آنجا بزرگ شده بود
و میبایست بقول معروف افکار روشنفکرانه غربی بر او تاثیر گذاشته باشد اما به
عقیده من نگذاشته بود لذا ایشان مقلد امام و رهبری بود. تابع دستورات شرع بود.
شجاع بود و در برابر هر کسی نظر خودش را میگفت. ابایی نداشت هیچجا احساس ترس نمیکرد
هرکاری تشخیص میداد عمل میکرد. هرچی داشت برای خدا داشت. در برابر مشکلات سینه
سپر میکرد. مومن بود به مسئله نماز به مسئله روزه؛ بسیاری از اوقات در ایام
زمستان روزه میگرفت خیلی روزه داشت به نماز خیلی اهمیت میداد. همیشه یک نذری
داشت یا عهدی داشت که 2 رکعت نماز قبل از نماز ظهر میخواند. به نماز جماعت بسیار
اهمیت میداد هر کجا بود هرطوری میتوانست خودش را به جماعت میرساند. هر وقتی که
در دفترش بودیم تا ظهر میشد نماز جماعت برگزار میکردیم خیلی به نماز جماعت و
نماز جمعه اهمیت میداد. خیلی ولایتمدار بود از امام و مقام معظم رهبری با تمام وجود دفاع میکرد.
خیلی به
زیارت ائمه اهمیت میداد و مجالس آنها را اعتقادی برگزار میکرد و اعتقاد داشت.
مادرش و خودش در خیابان ایران جلسه داشت و نذری میداد عشق و علاقه به اهل بیت
داشت.
یکبار
شخصی نذر کرد تا من برایش چهارده روضه از حضرت موسیابن جعفر بخوانم. در ایام سفارت وقت خوبی بود بعضی شبها در خانه
خودمان برا بچههای خودم میخواندم برخی شبها برای او روضه میخواندم تا نذر ادا
شود.
خیلی
علاقمند به زیارت حضرت زینب و حضرت رقیه
بود. وقتی که کار تمام میشد همه میرفتیم
سفارت ایشان سریع میرفت حرم یک زیارت میخواند و خودش را به فرودگاه میرساند. آن
دورانی که در سفارت بود تقریبا هر روز صبح نمازش در حرم حضرت رقیه بود و زیارت میکرد
و بعدا برای کار مشغول میشد. خیلی آدم بیآلایش و متواضعی بود هیچگونه تکبر و
خودپسندی نداشت.
هر چه به
ایشان سفارش میکردیم برای خانوادت به جهت منزل فکری کن ولی اصلا توجه نمیکرد.
خانهای کوچک در ستارخان داشت. هرچه اصرار کردیم بفروش جایی بهتر تهیه کنیم ولی
واقعا زورمان به او نرسید و حرفمان را گوش نکرد. این همه سال در وزارت خارجه بود هیچ اندوختهای
برای خودش نداشت دنبال این پولها نبود. لذا بسیار انسان متواضع و فروتن و متدین و
با ایمان بود. خداوند انشالله رحمتش کند و با پیامبر و خاندانش محشور کند و به
فرزندانش که به این مصیبت مبتلا شدند خداوند اجر بدهد و انشاالله ما را هم عاقبت
بخیر کند.