بازتاب رحلت آیتالله بروجردی در شهرهای مختلف ایران
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آغاز دهه چهل شمسی با وفات آیتالله بروجردی، از مراجع شیعیان
مصادف بود. این حادثه سراسر کشور را در عزا و ماتم فرو برد. وفات ایشان، که از جایگاه
و مقام والایی در حوزههای علمیه و در بین شیعیان ایران و برخی از کشورها
برخوردار بودند، چنان بود که دیگر حوادث سیاسی کشور را تحتالشعاع قرار داد.
عزاداریها و سوگواریها در مناطق مختلف کشور تا شب هفتم و چهلم معظمله ادامه یافت.
در قم، تهران، کرمان، یزد، مشهد، اصفهان، بروجرد و ... مردم عزاداری میکردند.
شهرهای دیگر نیز در این روز، غم و اندوه خود را از رحلت عالم بزرگ شیعه نشان
دادند.
سبزوار
با انتشار خبر وفات آیتالله بروجردی از رادیو در سبزوار
غوغایی برپا شد. مردم و مریدان وی در غم و اندوه بیسابقهای
فرو رفتند و همه ادارات دولتی و مؤسسات ملی تعطیل شد. قشر بازاری دست از کار کشیدند
و پارچههای مشکی بر سردر مغازهها نصب کردند. برخی از طلاب حوزه علمیه، سرلشکر
غفوری، فرماندهی لشکر یازدهم خراسان و رؤسای ادارات به همراه جمعی از مردم بهسوی
بیوت آیتالله فقیه سبزواری و آیتالله سیادتی رهسپار شدند و به آنان تسلیت و تعزیت
گفتند.
از مساجد و تکایا قرائت قرآن و شعارهای مذهبی پخش میشد.
در این مدت، همواره فرماندار و رؤسای ادارات دولتی در مجالس ترحیم شرکت میكردند و
دستههای سینهزنی در شهر به نوحهسرایی میپرداختند. چهره مردم كاملاً سیاهپوش
شده بود. محمد علیمحمدی درباره بازتاب رحلت آیتالله بروجردی در سبزوار چنین میگوید:
«زمانی که آیتالله بروجردی فوت کردند، در مسجد جامع مردم گریه و شیون میکردند. یک
آقایی به نام اوسط عکس ایشان را دستش گرفته و گریه میکرد. سه روز عزای عمومی
اعلام شده بود. در این مدت، مراسم عزا در مسجد جامع و دیگر مساجد برپا و شهر تکان
خورد. مجلسِ بسیار وزینی در بزرگداشت ایشان برگزار شد که بیسابقه بود.»[1].
بجنورد
با
رحلت مرجع بزرگ عالم تشیع، حضرت آیتالله بروجردى، مراسم سوگوارى در مساجد متعدد بجنورد
و توابع برگزار گردید. این مراسم به دستور آیات و علماى شهرستان و با همّت مؤمنین و
ارادتمندان در شهرستان برپا گردید. محمدتقى سپاسى از خاطرات آن روزها، چنین مىگوید:
«در رحلت مرحوم آیتالله سید حسین طباطبایى بروجردى بازار تعطیل شد و چندین روز مراسم
عزادارى برپا بود. تعدادى از روحانیون و مردم متولّى این مراسم بودند.» حتى در روستاهاى
بجنورد نیز بدین مناسبت مراسم سوگوارى برپا بود. منبعى اظهار داشته است: «بنده در قلعه
خان (رسالت فعلى) معلم بودم. در این روستا و نیز اغلب روستاها مراسم «خان بازى»، «شاه
بازى» و «میر نوروزى» كه توأم با آهنگ و شیرینى خورى و شادى بود برپا مىشد، ولى با
فوت آیتالله بروجردى در فروردین 1340، این مراسم تعطیل گردید و مردم به سوگوارى پرداختند.»[2].
جهرم
به
مناسبت رحلت آیتالله بروجردی در شهرستان جهرم کلیه ادارات و بازار تعطیل و عزای
عمومی اعلام و اهالی جهرم در تکایا و مساجد مشغول عزاداری شدند. حکایتهای شاهدان
عینی آن روز شنیدنی است. خانم بهجت افراز از حوادث آن روز جهرم چنین حکایت میکند:
«هنگام رحلت آیتالله بروجردی، محل سکونت ما به شیراز منتقل شده بود. اما چون این
حادثه در ایام عید اتفاق افتاد، از شیراز به جهرم رفته بودم که تعطیلات را پیش
خانوادهام باشم. یادم میآید در جهرم مصیبت عظمایی شده بود. ما پشت بام رفته
بودیم. دیدیم آیتالله حقشناس با ناراحتی زیاد و با عجله به طرف حوزه علمیه جهرم
میروند تا برای رحلت آیتالله بروجردی برنامهای را طرحریزی کنند.»
در
همان روزی که مجلس ترحیم آیتالله بروجردی در جهرم برگزار شده بود، بحث مرجعیت و
تقلید پیش آمد و مردم از علمای شهر راهنمایی خواستند. برای اولین بار آیتالله شبزندهدار
در مجلس ترحیم آیتالله بروجردی، امام خمینی را به عنوان مرجع تقلید به مردم جهرم
معرفی کرد و همین مسئله در گرایش عمومی مردم جهرم به امام خمینی در همان ابتدای
فوت آیتالله بروجردی بسیار مؤثر بود.
علی
محمدبشارتی از مبارزین انقلابی در جهرم در این باره میگوید: «هنگامی که آیتالله
بروجردی فوت شدند، آیتالله شبزندهدار جهرم بودند. اینجانب از وی پرسیدم که
اعلمترین فرد برای مرجعیت چه کسی است؟ آیتالله شبزندهدار نام تعدادی از مراجع
قم و نجف و از جمله امام خمینی [را] بردند.»[3]
رفسنجان
رفسنجانیها
در دوران زعامت آیتالله بروجردی، پیرو و مقلد ایشان بودند. تلاشهای هیئتهای
عزاداری رفسنجانیها در قم به منظور برگزاری سوگواری جانسوز در رحلت این عالم
ربانی، خود گویای این امر است. حجتالاسلام والمسلمین عباس پورمحمدی درباره
عزاداری مردم ایران و اهالی رفسنجانی در رحلت آیتالله بروجردی میگوید: «رحلت آیتالله
تمام ایران را تكان داد؛ همه جهان تشیع را به حركت درآورد و عزادار كرد. در دفن ایشان
ما در قم بودیم و اغلب اهالی قم، تهران، اصفهان و غیره شركت داشتند. شاید چند میلیون
انسان در آن زمان در تشییع جنازه وی شركت كردند و تا چهل روز در قم عزاداری بود.
در اربعین ایشان، از اطراف هیئتهای زیادی آمدند. یكی از هیئتها از رفسنجان بود؛
هیئت قطبآباد رفسنجان به مداحی و نوحهسرایی مرحوم حاج درویشعلی كرمی، از افراد
خوش ذوق و توانا و انقلابی بود. زمانی كه او نوحهسرایی میكرد، همه هیئتها به
تماشای این هیئت میآمدند.»
آقای
حاج سیدمحمد سراجزاده از بازاریان انقلابی رفسنجان كه اشعار جانسوزی را در رحلت
آیتالله بروجردی سروده بود، میگوید: «عكسالعمل مردم در رحلت آیتالله بسیار وسیع
بود؛ چون تقریباً همه مردم مقلد ایشان بودند. بزرگداشت ایشان باشكوه برگزار شد و
بنده هم اشعاری سرودم و مرحوم حاج درویشعلی كرمی آنها را خواند. در چهلم رحلت آیتالله،
هیئت قطبآباد رفسنجان به قم رفتند و از من خواستند كه با آنها بروم. اشعاری داشتم
و چهارده قطعه شعر نیز در این ایام سروده بودم.»
آقای
حاج سیدعبدالحسین حسینی یكی دیگر از فعالان انقلابی منطقه كشكوئیه در این زمینه
میگوید: «من در زمان رحلت آیتالله بروجردی اتوبوس داشتم و در خط رفسنجان كشكوئیه
كار میكردم. یك هیئت قطبآباد رفسنجان را با اتوبوس به قم بردم. نوحهخوان این هیئت
فردی انقلابی و خوشنام بود كه شعرهایی را كه آقای حاج سیدمحمد سراجزاده میسرود،
میخواند. این هیئت به سردستگی سیدمحمد هاشمی چند روز در قم بود و هیئت مرتب
عزاداری میكرد. برای چهلم مرحوم بروجردی هیئت علیآباد نیز به سردستگی مرحوم حسین
نوری به قم آمد.»[4].
گیلان
به مناسبت ارتحال آیتالله بروجردی در اکثر شهرهای ایران و
مناطق مختلف جهان اسلام مراسم و مجالس ترحیم متعددی برگزار شد. در گیلان نیز برخی
از ادارات و بازار تعطیل و عزای عمومی اعلام و اهالی گیلان در تکایا و مساجد مشغول
عزاداری شدند. با فوت آیتالله العظمی بروجردی مردم گیلان کمکم به طور محسوس به
سوی امام خمینی(ره) گرایش پیدا کردند. در همان ایامی که مجالس ترحیم ایشان در
گیلان در حال برگزاری بود بحث تقلید و مرجعیت جایگزین ایشان پیش آمد و مردم از
علمای شاخص شهر در این خصوص راهنمایی خواستند. در این زمان علمای شاخص گیلان مانند
آیتالله ضیابری و آیتالله بحرالعلوم، امام خمینی(ره) را به عنوان مرجع تقلید به
مردم معرفی کردند و همین مسئله در گرایش عمومی مردم گیلان به سوی امام خمینی(ره)
در همان ابتدای فوت آیتالله بروجردی بسیار مؤثر بود.
سید ذکریا میرمیران از مبارزین انقلابی در رودسر در این
باره میگوید: «هنگامی که آیتالله بروجردی وفات یافتند، اینجانب از آیتالله
بحرالعلوم پرسیدم که بعد از وفات آیتالله بروجردی اعلمترین فرد برای مرجعیت چه
کسی است؟ آیتالله بحرالعلوم نام تعدادی از مراجع ساکن در قم و نجف و از جمله آیتالله
خمینی را بردند و اینچنین نخستین بار نام امام خمینی را از زبان آیتالله
بحرالعلوم شنیدم.»
حجت قلیزاده از روحانیون شاخص گیلان که در جریان مبارزات
انقلاب اسلامی حضور فعالی داشت درباره فضای روزهای پس از وفات آیتالله بروجردی و
گرایش مردم به سوی مرجعیت حضرت امام چنین میگوید: «...ما در مدرسه حاج ملاصادق
بودیم دقیقاً یادم هست. صبح زود یک نفر از آن طبقه دوم با صدای بلند اعلام کرد که
حضرت آیتالله العظمی بروجردی به رحمت ایزدی پیوست که ما دیگر همان لحظه آمدیم
بیرون... ما جلوتر اینچنین تشییع جنازهای از روحانیت را ندیده بودیم. خوب ولی
جمعیت خیلی زیاد بود... آن زمان وقتی که آقای بروجردی از دنیا رفته بود، باور
بفرمایید که تنها خاطرهای که من یادم هست و به هیچ وجه فراموشم نشد، بحث حضرت
امام مطرح بود، البته با حفظ احترام [به] همه بزرگان، بگونهای بحث امام مطرح بود
که ما میفهمیدیم که از امام یک خبری هست با اینکه ارتباط هم نداشتیم با امام.
حدود 4 سال یا 3 سال و خردهای بود، یک ارادت دیگری داشتیم به ایشان...آن زمان
معلوم بود که امام از جهات مختلف توجه به امروز میکرد که بعدها معلوم میشود...
به این شکل بعد از رحلت مرحوم آیتالله العظمی بروجردی که به قول خودمان تقلید
کردیم از ایشان [منظور از ایشان حضرت امام است].»[5].
با درگذشت مرجع بزرگ شیعیان آیتالله العظمی بروجردی در شیراز
نیز دستههای متعدد سینهزنی در خیابانهای شهر به راه افتادند و چندین مجلس
عزاداری در مساجد و تكایای شهر برگزار شد. پس از رحلت ایشان رژیم پهلوی درصدد
برآمد تا تشكیلات مركزی روحانیت شیعه را از ایران به عراق انتقال دهد تا از این طریق
قدرت و نفوذ مرجعیت شیعه را در ایران كاهش دهد. از این رو شاه بلافاصله پس از
درگذشت آیتالله بروجردی با ارسال تلگرافی به آیتالله سیدمحسن حكیم در نجف،
درگذشت ایشان را به وی تسلیت گفت. این اقدام شاه موجب برداشتهایی در میان
چهرههای سیاسی و مردم شد و همچنین واكنشهایی را در میان علما و روحانیون قم
برانگیخت. از آنجایی كه آیتالله حكیم عراقی و عربزبان بود، در ایران با مخالفتهایی
همراه شد.
در شیراز نیز به واقعه مزبور در جلسه انجمن اسلامی دانشجویان
شیراز كه تحت نظر حجتالاسلام مجدالدین محلاتی فرزند آیتالله بهاءالدین محلاتی
اداره میشد، واكنش نشان داده شد و هدف شاه از ارسال تلگراف به آیتالله حكیم
انحلال حوزه علمیه قم از سوی وی تحلیل شد.» [6].
مشهد
با دریافت خبر بیماری آیتالله بروجردی، نگرانی مردم خراسان
فزونی یافت. یک روز پیش از درگذشت ایشان، جمعیت زیادی از طبقات مختلف مردم، در
مسجد گوهرشاد گرد آمدند و در مراسمی، برای سلامتی آیتالله بروجردی به نیایش پرداختند.
در این مراسم شیخ رضا نوغانی و حاج اعتماد سرابی و حاج شیخ مرتضی عیدگاهی سخنرانی
کردند.
روز
بعد آیتالله بروجردی، زعیم برجسته شیعه چشم از جهان فرو بست. ارتحال ایشان بازتاب
گستردهای در مشهد و شهرهای دیگر خراسان یافت. در سوم، هفتم و چهلم ایشان مجالس
ترحیم گسترده و بیشماری در مساجد و تکیههای مختلف مشهد، از سوی گروهها و شخصیتها
برگزار شد. همه مردم سوگوار بودند و تعدادی از مردم متدین مشهد و هیئتهای مذهبی
به قم عزیمت کردند[7].
کرمانشاه
به دنبال رحلت حضرت آیتالله بروجردی، عزای عمومی و ملی
اعلام شد. با انتشار خبر رحلت آن عالم بزرگ در سطح شهر کرمانشاه، ناگهان وضع شهر
به صورت ناگهانی منقلب شد. مردم، علما، بازاریان و کسبه از تمام نقاط شهر برای تسلیت
و عزاداری آن مرجعِ بزرگ به سوی مدرسه حضرت آیتالله العظمی بروجردی حرکت کردند و
دسته دسته وارد آن مدرسه شدند و در صحن آن به سوگواری پرداختند.
مسئولان مراکز سیاسی و دوایر دولتی کرمانشاه، از جمله دکتر
سینا کفیل استانداری کرمانشاه و عده بسیاری از سران سپاه غرب کشور، افسران لشکر
هفت کرمانشاه، مأموران شهربانی و ژندارمری در مراسم عزاداری حضرت آیتالله بروجردی
شرکت کردند، کلیه دوایر دولتی، ادارات، مؤسسات سیاسی و ملی، بازارها و مغازهها
تعطیل شدند و شهر کرمانشاه کاملاً چهرهای مغموم و سوگوار به خود گرفت.
علما و طلاب حوزه و مدرسه آیتالله بروجردی نیز در سوگ آن عالم ربانی مراسم عزاداری ویژهای برپا کردند و برخی از علما درباره شخصیت حضرت آیتالله بروجردی به سخنرانی پرداختند. مراسم روزهای سوم و چهلم آن عالم ربانی نیز در کرمانشاه، در مدرسه آیتالله بروجردی، حسینیهها، تکایا و مساجد مختلف برگزار شد و در این مراسم فقرا و مستمندان و ساکنین اطعام شدند.»[8].
پینوشت
[1]. کتاب «انقلاب اسلامی در سبزوار».
[2]. کتاب «انقلاب اسلامی در بجنورد».
[3]. کتاب «انقلاب اسلامی در جهرم».
[4]. کتاب «انقلاب اسلامی در رفسنجان».
[5]. کتاب «انقلاب اسلامی در گیلان».
[6]. کتاب «انقلاب اسلامی در شیراز».
[7]. کتاب «مشهد از مقاومت تا پیروزی».
[8]. کتاب «انقلاب اسلامی در کرمانشاه»، جلد یکم.