دموکراسی از دیدگاه امام خمینی
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی _ دکتر محمدصادق کوشکی؛ نخستین نکتهای که در بررسی دیدگاه حضرت امام در خصوص دموکراسی جلب توجه میکند آن است که ایشان در مقطع زمانی خاص نسبت به این مقوله اظهار نظر کردهاند. عمده دیدگاههای ایشان درباره دموکراسی، در سالهای ۱۳۵۶ تا ۱۳۵۸ ابراز شده است. بدیهی است که ایجاد هرگونه رابطه معنی دار میان مقطع زمانی فوق و ابراز دیدگاههای حضرت امام درباره دموکراسی، نیازمند اطلاعات و پژوهشهای گستردهای است که در این پژوهش به واسطه عدم تناسب موضوعی به آن پرداخته نخواهد شد.
مفهوم دموکراسی در بیانات امام به دو شکل به کار گرفته شده است: نخست دموکراسی مطلوب و مثبت و دیگر، دموکراسی نامطلوب و به تعبیر امام، غیر حقیقی و جعلی که در مغرب زمین بنا نهاده شده و طبق نظر ایشان اساسا دموکراسی نیست.
در این میان، نکته آن است که حضرت امام، طرح خود از دموکراسی مطلوب را بر تعریف و قرائت ویژهای از مفهوم دموکراسی بنا گذشتهاند. حضرت امام برای دموکراسی مطلوب خود ویژگیها و مشخصاتی بیان کردهاند که طرح آن میتواند به شکل گرفتن تصویر نسبتا واضحی از دموکراسی مطلوب ایشان بینجامد. ویژگیها شاخصههای دموکراسی مطلوب حضرت امام عبارتند از:
الف - نافی استبداد و دیکتاتوری: دموکراسی مطرح شده در آرای حضرت امام نقطه مقابل استبداد و دیکتاتوری است. ایشان در این باره می فرمایند: «اصول دموکراسی، در تضاد با رژیم شاه قرار دارد»[1]، و یا «دست از مبارزه بر نمیداریم تا حکومت دموکراسی به معنای واقعی آن جایگزین دیکتاتورها شود»[2] و یا «با قیام ملت، شاه خواهد رفت و حکومت دموکراسی برقرار خواهد شد.»[3]
در جمعبندی سخنان فوق، یک نکته آشکار میشود و آن تضاد دموکراسی با نظام سیاسی مستبد است. استبداد و دیکتاتوری از جمله صفات محوری رژیم پهلوی است و بر همین اساس، حضرت امام تحقق دموکراسی در ایران را منوط به زوال نظام شاهنشاهی دانستهاند.
این ادعا هنگامی به واقعیت نزدیکتر میشود که بدانیم حضرت امام، تحقق دموکراسی را در زمان پهلوی امری محال توصیف کردهاند. [4]
ب - تأمین و حفظ آزادی: دیگر مشخصه دموکراسی مطلوب حضرت امام، تأمین آزادی انسانها و حفاظت از آن در مقابل موانع تحقق آزادی است. ایشان با اشاره به این مطلب که «هیچ کس مثل اسلام، آزادی طلب نیست.»[5] مشخصا به دو نوع از آزادی موجود در دموکراسی مطلوب خود اشاره کرده اند. نخستین آزادی مدنظر ایشان را می توان، آزادی در مشارکت سیاسی دانست.
حضرت امام، آزادی مردم در انتخابات را از جمله مبانی دموکراسی دانستهاند و به عنوان نمونه از آزادی مردم در گزینش نمایندگان مجلس یاد کردهاند. آزادی بیان و عقیده دومین نوع آزادی است که حضرت امام، دموکراسی مطلوب خویش را بانی و حافظ آن معرفی کردهاند: «در اسلام، دموکراسی مندرج است و مردم در بیان عقاید آزادند»[6] و نکته قابل توجه آن است که حضرت امام، محدوده آزادی مورد نظرشان را انحراف انسانها از مسیر صحیح و همکاری با دشمنان نظام میدانند؛ به این معنی که در دموکراسی مطلوب ایشان، آزادی بیان و عقیده تا آنجا به رسمیت شناخته شده و حفاظت می شود که منجر به انحراف اذهان و سوء استفاده دشمنان نظام نشود.
ج - پیوند با استقلال: از شیوه بکارگیری عبارات در بیانات حضرت امام چنین استفاده میشود که دموکراسی مطلوب ایشان، ملازم با مفهوم استقلال بوده و در کنار آن معنی مییابد: «نظام حکومتی ایران، جمهوری اسلامی است که حافظ استقلال و دموکراسی خواهد بود.»[7] همچنین «برنامه سیاسی ما آزادی، دموکراسی حقیقی و استقلال است.»[8] دقت در عبارات فوق نشان میدهد که حضرت امام به شکلی از دموکراسی اعتقاد داشتند که ضامن و حافظ استقلال جامعه باشد و از این رو اشکالی ا از دموکراسی که منجر به زوال یا ضعف استقلال جامعه باشد را مردود میشمارند.
د. عدالتخواه: عدالتخواهی، نفی تبعیض و اهمیت قائل شدن برای ضعفا از دیگر مشخصات دموکراسی مطلوب حضرت امام است که به روشنی در عبارات زیر نمایان است:
«آن دموکراسی که در اسلام است در جاهای دیگر نیست. هیچ دموکراسی مانند دموکراسی موجود در اسلام به ضعفا اهمیت نداده است[9]. همچنین حکومت اسلامی یعنی یک حکومت مبتنی بر عدل و دموکراسی»[10] و یا «نظام صدر اسلام، دموکراسی بوده و این گونه که میان حاکم جامعه و رعیت هیچ تبعیضی در برخورداری از امکانات وجود نداشته است.»[11]
در دیدگاه حضرت امام آن قرائت از دموکراسی، مطلوب است که طرفدار سرمایهدارهای بزرگ نباشد.
ه. نشأت گرفته از اسلام: از جمله مشخصات محوری دموکراسی مطلوب، ارتباط و پیوستگی دموکراسی با اسلام است. در واقع، دموکراسی مطلوب مندرج در اسلام است و تنها در تحت لوای اسلام است که دموکراسی صحیح پیاده می شود. حضرت امام ضمن منحصر ساختن دموکراسی صحیح به دموکراسی موجود در اسلام و بی نظیر خواندن چنین نگرشی به دموکراسی می فرمایند: «ما به دنیا خواهیم فهماند که معنی دموکراسی چیست.»[12]
ایشان نظام حکومتی صدر اسلام (حکومت نبوی و علوی) را الگوی دموکراسی مطلوب معرفی کرده و فرمودهاند: «حکومت صدر اسلام، یک رژیم دموکراسی بوده به گونهای که دموکراسیهای امروزی نمیتوانند مانند آن شوند.»[13]
همچنین در بیانی دیگر در این خصوص میفرمایند: «ما میخواهیم اسلام و حکومت اسلام را به نحوی که شبیه صدر اسلام باشد اجرا کنیم تا غرب، معنی درست دموکراسی را به آن حدی که هست بفهمد تا تفاوت میان دموکراسی موجود در اسلام و دموکراسی اصطلاحی مورد ادعای دولتها آشکار شود.»[14]
حضرت امام، دموکراسی مطلوب را متکی بر قواعد و قوانین اسلامی معرفی کرده و به همین دلیل این نوع از دموکراسی را کاملتر از دموکراسی غربی میدانند. در نظر ایشان، رژیم پیشنهادی ما که نظیر آن در غرب یافت نشده و نخواهد شد ممکن است شباهتهایی با دموکراسی غربی داشته باشد، اما آن دموکراسی که ما میخواهیم ایجاد کنیم در غرب وجود ندارد و بر اساس موازین و قوانین اسلامی اداره میشود.[15]
حضرت امام ضمن اشاره به عدم تأسیس بنای دموکراسی مطلوب، فرمودهاند: «ما بعدها اگر توفیق پیدا کنیم به شرق و غرب اثبات میکنیم که دموکراسی مورد نظر ما، دموکراسی است نه آن چیزی که در شرق و غرب به عنوان دموکراسی ارائه میشود.»[16]
لازم به ذکر است که ایشان ضمن توجه به برداشتهای گوناگون از اسلام، بیان میکنند که: «قوانین اساسی اسلام انعطاف ندارد؛ اما بسیاری از قوانین اسلام با نظرهای خاصی انعطاف دارد و میتواند همه انحاء دموکراسی را تضمین کند.»
نقد دموکراسی رایج
حضرت امام خمینی، با طرح و تبیین دموکراسی مطلوب، اشارههایی نیز به دموکراسی رایج در جهان معاصر کرده، نکاتی در نقد آن بیان داشتهاند. دقت در این نکات روشن میسازد که ایشان در مقام نقد دموکراسی رایج نبوده و صرفا در برخی مواقع به مناسبت، اشارههایی به نقاط ضعف دموکراسی رایج کردهاند. طبیعی است در صورتی که ایشان مشخصا به نقد این پدیده می پرداختند، سایر اشکالات آن نیز آشکار میشد.
حضرت امام معتقدند که «در غرب، خبری از دموکراسی نیست، هر چند که زیاد از آن دم می زنند»[17] و «این حکومتها لفظ دموکراسی است، محتوا ندارد و ادموکراسی های فعلی، مستبد است.»[18] در نظر ایشان: «دموکراسی، نوع غربیاش، فاسد است، نوع شرقیاش هم فاسد است» هر چند که: «درباره دموکراسی هیاهو است، تبلیغات است، همین معنی دموکراسی را که به اسم میبرند، در آمریکا و انگلستان هست، در این کشورها مسائل دیکتاتوری هم هست.»[19] از جمله اشکالات امام خمینی به دموکراسیهای رایج، تبعیض میان طبقه حاکم و مردم در برخورداری از امکانات، طرفداری از سرمایهدارهای بزرگ و اهمیت ندادن به ضعفا را میتوان نام برد.
طرح نظام مبتنی بر دموکراسی مطلوب از دیدگاه امام خمینی
حضرت امام، در حد فاصل برپایی نهضت اسلامی (۱۳۴۱ ه.ش) تا زمان رحلتشان (۱۳۶۸ ه.ش) به عنوان رهبر انقلاب اسلامی و بنیانگذار نخستین حکومت دینی در جهان معاصر، به مناسبت و به تدریج گوشههایی از ویژگیهایی نظام حکومتی را بیان کردهاند که با جمعبندی این ویژگیها میتوان به تصویر نسبتا کاملی از حکومت مطلوب ایشان دست یافت. حکومتی که بر اساس دموکراسی بنا شده، به نوبه خود، ظرف بسط و ظهور چنین قرائتی از دموکراسی نیز به شمار میآید. این بخش از تحقیق به طرح توصیفات حضرت امام از چنین حکومتی اختصاص یافته است.
دموکراسی مطلوب حضرت امام، بنا کنند، حکومتی است که به خاطر خدا به کسب رضایت مردم بپردازد[20] و رضایت خداوند را از طریق کسب رضایت مردم[21] (مؤمن) جلب کند. مقبول مردم باشد[22] و مردم، از جان و دل موافق آن باشند.[23] معترف به خطاهای خود بوده[24] و از تصمیمهای نادرست خود عدول کند.[25] در مقابل قانون تسليم بوده[26] و در محدوده آن عمل کند.[27] به آرا و افکار عمومی احترام گذاشته[28] و در برابر، خواستههای شرعی و قانونی مردم تلیم باشد.[29] متکی به اراده ملت بوده[30] و بیشترین توجه خود را به قشر ضعیف جامعه اختصاصی دهد[31] در برابر مردم متواضع و فروتن باشد.[32] به مشارکت مردم در مسائل کشور معتقد باشد.[33] مردم به سهولت امکان ارتباط با مسؤولان آن حکومت را داشته باشند.[34]
دموکراسی مطلوب حضرت امام با آنچه به ضعف و ذلت انسان بیانجامد و قدرت اختیار و انتخاب خدادداد او را سلب کند مقابله میکند؛ خواه به شکل سرمایهداری و سرمایهمحوری باشد و خواه به شکل تبعیض یا بیعدالتی. بر این اساس است که دموکراسی مطلوب امام خمینی علاوه بر نگرش عام به همه شهروندان، نگاهی خاص به مستضعفین دارد و تجلی مردمداری را در حمایت از طبقات ضعیف جامعه جستجو میکند. نقد دموکراسی رایج در مغرب زمین نیز بر اساس نگرش فوق صورت گرفته است، حضرت امام با تکیه بر چنین نگرشی، دموکراسی غربی را خالی از محتوا و دربردارنده صورتهایی از دیکتاتوری میداند؛ صورتهایی که به انقیاد و سلب آزادیهای خداداد انسان و اسارت او در بند هیاهو و تبلیغات انجامیده است.
پینوشتها:
1- صحیفه نور، ج2 ، ص 50
2- پیشین، ص 62
3- پیشین، ص 269
4- همان
5- همان جلد5، ص 258
6- همان جلد8، ص 234
7- همان جلد 3، ص 96
8- همان، ص 96
9- همان، جلد5، ص 258
10- همان، جلد3، ص 268
11- همان، ص 9
12- همان، جلد5، 238
13- همان جلد3، ص 9
14- همان، ص 85
15- همان، صص 13 و 16
16- همان، جلد5، ص 238
17- همان، جلد7، ص 74
18- همان جلد 3، ص 10
19- همان، جلد 5، صص 238و258
20- همان، جلد 17، ص 161
21- همان جلد18، 201
22- همان جلد 3، چاپ دوم، ص 75
23- همان جلد1، ص 71
24- همان جلد 18، ص 41
25- همان، جلد 1، ص 59
26- همان، جلد2، ص 241
27- همان، جلد8، ص 553
28- همن جلد2، 186
29- همان، جلد1، ص 59، چاپ دوم
30- همان، جلد3، ص 37
31- همان، جلد5، ص 190
32- همان، جلد1، ص 110
33- همان، جاد 19، چاپ اول، ص 238
34- همان، جلد8، ص 62